۶۳۰۶۱
۵۴۶۱
۵۴۶۱

بدترین مادر دنیا، تجربه مخاطب نی نی بان

به نظرم او اصلا من را دوست نداشته باشد چون او هیچگاه فقط برای من بستنی نمی‌خرد، او همیشه همراه من بستنی می‌خورد و بستنی خوردن من را هم تماشا می‌کند.

نی نی بان: می‌دانید آخر او هیچ وقت کارهایی را که مادران فداکار و مهربان انجام می‌دهند، انجام نداده است. مثلا هیچ وقت تا به حال نشده با اینکه مراقبم بوده، بر سر بستر بیماری من تا صبح بیدار بماند. هیچ وقت نشده که باقیمانده غذای مرا بخورد یا لقمه دهنی مرا به دهانش بگذارد. او هیچ وقت به خاطر خراب کردن امتحانم، برای من زار زار گریه نکره یا مثلا برای اینکه غذایم را تمام کنم بشقاب بدست دنبال من دور خانه راه نیافتاده است.

به نظرم او اصلا من را دوست نداشته باشد چون او هیچگاه فقط برای من بستنی نمی‌خرد، او همیشه همراه من بستنی می‌خورد و بستنی خوردن من را هم تماشا می‌کند. یا مثلا وقتی من بازی کرده‌ام به کناری نیستاده و برایم کف نزده، او همیشه خودش همراه من در بازیها شرکت می‌کند. به نظرم مادرم اصلا شبیه مادران مهربان و ایثارگر داستانها نیست، مادران فداکار قصه‌ها کمی چاق هستند اما او همیشه مواظب سلامتی و هیکل خودش هم هست. یا مثلا هیچ وقت با موهای ژولیده و لباسهای کثیف و نامرتب به تمیز کردن خانه و غذا پختن برای من نپرداخته.

بدترین مادر دنیا، تجربه مخاطب نی نی بان

گاه گاهی او بسیار از من زیباتر بوده. او بجای بوی پیاز داغ همیشه بوی خوب می‌دهد. هیچ وقت نشده که مادر من بخاطر نبودن من به مهمانی یا گردش نرود یا بدون من اصلا به او خوش نگذرد. هیچ وقت کارهایی را که دوست دارد کنار نگذاشته تا فقط به کارهای من و زندگی من برسد.

اصلا او کارهایی را که مادربزرگها می‌گویند انجام نمی‌دهد. هیچ وقت نشده که به من نصیحت کند و ساعتها به من بگوید چه‌کار کنم و چه‌کار نکنم، او همیشه با من حرف می‌زند و آن کاری را که درست است، انجام می‌دهد. او هیچ وقت خودش به تنهایی کارهای خانه را انجام نمی‌دهد تا من خسته نشوم، بلکه همیشه از من کمک می‌گیرد و مرا به کار می‌کشد.

او صبح به صبح مهربانانه اتاق را مرتب نمی‌کند و انجام دادن کارهای مرا به عهده نمی‌گیرد. او همیشه دلش را به بافتن موهای من یا درست کردن غذای مورد علاقه من خوش نمی‌کند، گاهی به علاقه خودش و دیگران هم توجه می‌کند و برای خودش کتاب می‌خواند. اصلا او هرکاری را که دلش می‌خواهد انجام می‌دهد، شاید یادش رفته که مادر است و مادران نباید کارهای مورد علاقه‌شان را انجام دهند! ولی در هر حال که مادر من اینطوری است.

ولی یک چیز دیگر را می‌دانید؟ مادر من مادری است که مرا از مادر شدن نمی‌ترساند، حالا خوب می‌دانم که می‌شود هم مادر باشم و هم زندگی خودم را از دست ندهم. مادر بشوم و هویت انسانی خودم را به کناری نگذارم.

می‌دانم که لزومی ندارد برای مادر بودن، دچار خودفراموشی شوم و ادامه زندگی خودم را در زندگی فرزندانم جستجو کنم. حالا می‌دانم که هم می‌شود خودم باشم و هم یک مادر حتی یک مادر خوب و شاید بشود گفت:

بهترین مادر دنیا!

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.