خانواده های تک والد و حرف مردم (۲)
زمانی میخواستم با پسری ازدواج کنم. از نظر من او کاملا شایسته بود، اما مادرم او را نمیپسندید و برای اینکه من با او ازدواج نکنم، کاری کرد که من احساس گناه کنم. گفت اگر با او ازدواج کنی و مرا تنها بگذاری خودکشی میکنم.
«من سیزده سال است که برای فرزندانم هم پدر هستم هم مادر. خیلی وقتها از کتاب کمک میگیرم که توصیه میکند با فرزند خود چنین و چنان کنید تا موفق باشید. من سعی میکنم که بیشتر آنها را عملی کنم. وقتی که کم میآورم به مادر زنگ میزنم. وقتی که سه فرزندم کوچکتر بودند، گاهی کم میآوردم و حس میکردم در بچهداری غرق شدهام مادرم به من میگفت: یک روز هم آنها دست تو را میگیرند. در مطلب پیش درباره مشکلاتی یکی از این خانوادا های تک سرپرست مطالبی آورده شد، در ادامه به توضیحات بیشتر می پردازیم:
وقت مرخصی
محمد یک پدر نظامی است و در طول زندگی نظامی خود آموخته است که نظم و دیسیپلین میتواند سرباز خوبی تربیت کند. اما فراموش کرده بود که دو پسر او سرباز نیستند و هنوز خیلی با آن دوران فاصله دارند.
او آنچنان به نظم و مقررات پایبند بود که بچهها کلا خسته و وازده شده بودند و اخیرا یکی از آنها که به سن نوجوانی رسیده بود، شروع به پرخاشگری کرده بود.
بعد از اینکه موضوع را با مادرش مطرح کرد متوجه شد که زیاد به فرزندانش سخت گرفته و آنها با فوت مادرشان کلا وقت مرخصی از مقررات را از دست دادهاند.
پس طبق توصیههای مادر خود تصمیم گرفت گاهی مقررات را کنار بگذارد و اجازه دهد بچهها گاهی هم کارهای مورد علاقه خود را انجام دهند و غذاهای دوستداشتنی خود را بخورند. روزهایی را هم در ماه برای خستگی در کردن خود و صرف وقت به هر نحوی که دوست دارند، گذاشت.
محمد میگوید: این باعث شد که ما خیلی شادتر و راحتتر از قبل شویم.
آغوش باشید
سهیل وقتی همسرش را از دست میداد آخرین جمله او را شنید: فرزندم را به تو میسپارم، هیچوقت نگذار یتیمی را حس کند. همین حرف همسر جوان و از دست رفتهاش کافی بود که نتواند به کودکش از گل بالاتر بگوید.
بعد از اینکه دخترش از محبت زیاد به ناتوانی رسید، مشاور مدرسه او را خواست و گفت به دخترت تنها عشق دادهای و این او را مریض کرده است، تو برای کودک درست مثل یک آغوش هستی، هم عشق و هم فشار. عشق بدون فشار اثر بخشی کافی ندارد و کودک رشد نمیکند.
همانطور که با محبت او را در بغل میگیری و میفشاری عشقت را نیز باید همراه با فشار انضباط و مقررات کاربردی کنی. در غیر این صورت کودکت هرگز بزرگ نخواهد شد و روی پای خود نخواهد ایستاد.
من جوانیام را به پای شما ریختم
این جمله معروفی است که حتم دارم بارها از مادر و پدر خود شنیدهاید، اما وقتی مادر مجردی در کار باشد این جمله بیشتر تکرار میشود.
تانیا میگوید: زمانی میخواستم با پسری ازدواج کنم. از نظر من او کاملا شایسته بود، اما مادرم او را نمیپسندید و برای اینکه من با او ازدواج نکنم، کاری کرد که من احساس گناه کنم. گفت اگر با او ازدواج کنی و مرا تنها بگذاری خودکشی میکنم. من هنوز با مادرم زندگی میکنم، ولی میخواهم مادرها بدانند که ما فرزندان اموال آنها نیستیم، امانتهایی نزد آنها هستیم و در برابر آینده ما مسئولیت دارند.
فرزندی که گاه مایه تفاخر والدین است تنها بار سنگینی از مسئولیت است. مسئولیت تربیت و پرورش و در نهایت باید ما را رها کنند که مستقل شویم.
چه فایدهای دارد که مدام به ما بگویید به خاطر ما ازدواج نکردهاید، مگر اینکه تنها بمانید انتخاب فرزند شما بوده است؟ چرا باید به فرزند خود احساس گناه القا کنید؟ این کار او را از شما برای همیشه جدا خواهد کرد.
تصمیم با شماست
گاهی تصمیم میگیرید بعد از تنها ماندن به هر دلیلی، به این تنهایی ادامه دهید و گاهی تصمیم میگیرید که دوباره ازدواج کنید.
دلیل شما هرچه باشد این شما هستید که برای سرنوشت خود تصمیم میگیرید نه دیگران. بنابراین اجازه ندهید که فرزندان شما به شما بگویند که حق دارید ازدواج کنید یا نه.
اما اگر ازدواج مجدد را انتخاب کردید سعی کنید بهترین گزینه ممکن در شرایط موجود باشد، نه بهترین فردی که اگر مجرد بودید و فرزندی نداشتید انتخاب میکردید. زیرا این بار ازدواج مجدد شما تصمیمی برای خود شما و خانواده است.
وقت مرخصی
محمد یک پدر نظامی است و در طول زندگی نظامی خود آموخته است که نظم و دیسیپلین میتواند سرباز خوبی تربیت کند. اما فراموش کرده بود که دو پسر او سرباز نیستند و هنوز خیلی با آن دوران فاصله دارند.
او آنچنان به نظم و مقررات پایبند بود که بچهها کلا خسته و وازده شده بودند و اخیرا یکی از آنها که به سن نوجوانی رسیده بود، شروع به پرخاشگری کرده بود.
بعد از اینکه موضوع را با مادرش مطرح کرد متوجه شد که زیاد به فرزندانش سخت گرفته و آنها با فوت مادرشان کلا وقت مرخصی از مقررات را از دست دادهاند.
پس طبق توصیههای مادر خود تصمیم گرفت گاهی مقررات را کنار بگذارد و اجازه دهد بچهها گاهی هم کارهای مورد علاقه خود را انجام دهند و غذاهای دوستداشتنی خود را بخورند. روزهایی را هم در ماه برای خستگی در کردن خود و صرف وقت به هر نحوی که دوست دارند، گذاشت.
محمد میگوید: این باعث شد که ما خیلی شادتر و راحتتر از قبل شویم.
آغوش باشید
سهیل وقتی همسرش را از دست میداد آخرین جمله او را شنید: فرزندم را به تو میسپارم، هیچوقت نگذار یتیمی را حس کند. همین حرف همسر جوان و از دست رفتهاش کافی بود که نتواند به کودکش از گل بالاتر بگوید.
بعد از اینکه دخترش از محبت زیاد به ناتوانی رسید، مشاور مدرسه او را خواست و گفت به دخترت تنها عشق دادهای و این او را مریض کرده است، تو برای کودک درست مثل یک آغوش هستی، هم عشق و هم فشار. عشق بدون فشار اثر بخشی کافی ندارد و کودک رشد نمیکند.
همانطور که با محبت او را در بغل میگیری و میفشاری عشقت را نیز باید همراه با فشار انضباط و مقررات کاربردی کنی. در غیر این صورت کودکت هرگز بزرگ نخواهد شد و روی پای خود نخواهد ایستاد.
من جوانیام را به پای شما ریختم
این جمله معروفی است که حتم دارم بارها از مادر و پدر خود شنیدهاید، اما وقتی مادر مجردی در کار باشد این جمله بیشتر تکرار میشود.
تانیا میگوید: زمانی میخواستم با پسری ازدواج کنم. از نظر من او کاملا شایسته بود، اما مادرم او را نمیپسندید و برای اینکه من با او ازدواج نکنم، کاری کرد که من احساس گناه کنم. گفت اگر با او ازدواج کنی و مرا تنها بگذاری خودکشی میکنم. من هنوز با مادرم زندگی میکنم، ولی میخواهم مادرها بدانند که ما فرزندان اموال آنها نیستیم، امانتهایی نزد آنها هستیم و در برابر آینده ما مسئولیت دارند.
فرزندی که گاه مایه تفاخر والدین است تنها بار سنگینی از مسئولیت است. مسئولیت تربیت و پرورش و در نهایت باید ما را رها کنند که مستقل شویم.
چه فایدهای دارد که مدام به ما بگویید به خاطر ما ازدواج نکردهاید، مگر اینکه تنها بمانید انتخاب فرزند شما بوده است؟ چرا باید به فرزند خود احساس گناه القا کنید؟ این کار او را از شما برای همیشه جدا خواهد کرد.
تصمیم با شماست
گاهی تصمیم میگیرید بعد از تنها ماندن به هر دلیلی، به این تنهایی ادامه دهید و گاهی تصمیم میگیرید که دوباره ازدواج کنید.
دلیل شما هرچه باشد این شما هستید که برای سرنوشت خود تصمیم میگیرید نه دیگران. بنابراین اجازه ندهید که فرزندان شما به شما بگویند که حق دارید ازدواج کنید یا نه.
اما اگر ازدواج مجدد را انتخاب کردید سعی کنید بهترین گزینه ممکن در شرایط موجود باشد، نه بهترین فردی که اگر مجرد بودید و فرزندی نداشتید انتخاب میکردید. زیرا این بار ازدواج مجدد شما تصمیمی برای خود شما و خانواده است.
منبع:
جام جم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼