نکاتی درباره فرزندپروری، بیشتر بدانید
دوره نوجوانی از حساس ترین سال های زندگی هر فردی است. اگر والدین نسبت به این دوره آگاهی کافی نداشته باشند و نتوانند ...
از شما دور می شوند، کمتر می توانید درکشان کنید، به حرف هایتان گوش نمی دهند، به ویژه اگر تذکر، هشدار یا سرزنش باشد. چاره ای نمی بینید جز اینکه توقع شنیدن نصیحت هایتان را هر اندازه که می توانید پایین آورید که به شدت از این موضوع فراری اند. واقعیت این است که خودشان را بی عیب و نقص تر از ان می دانند که پای حرف های شما بنشینند. چنین وضعیتی تا این مرحله قابل تحمل است اما اگر در ارتباطتان با آنها مرتکب اشتباهاتی هرچند کوچک شوید، بعید نیست از این حدود هم فراتر روند و عصیان کنند و حرف شنوی شان به کمترین حد ممکن برسد و حتی مقابل شما بایستند و پرخاش کنند.
شاید باورتان نشود کسی از رفتارها را بروز می دهد که تا چند ماه قبل به طور کامل به شما وابسته و کلامتان برایش حجت بوده است اما ناگهان همه چیز به هم می ریزد چون دوره نوجوانی و بلوغ فرارسیده است. دوره نوجوانی از حساس ترین سال های زندگی هر فردی است. اگر والدین نسبت به این دوره آگاهی کافی نداشته باشند و نتوانند به فرزندشان کمک کنند که این دوره سخت و بحرانی را به سلامت پشت سر بگذارند، او در آینده با مشکلات بزرگی در زندگی اش مواجه خواهدشد. در ادامه به معرفی کوتاه و مختصر ۳ فیلمی خواهیم پرداخت که تماشای آنها تا حدودی می تواند برای والدینی باشد که فرزند نوجوان دارند.
فیلم «جو»؛ کار و حمایت
«جو» ساخته دیوید گوردون گرین، محصول سال 2013 آمریکاست. این فیلم براساس رمانی به همین نام نوشته لری براون ساخته شده است که نیکلاس کیج و تای شرایدن بازیگران نقش های اصلی آن هستند. داستان فیلم «جو» از این قرار است که پسر 15 ساله ای به اسم گری با مادر، خواهر و پدرش در خانه ای دورافتاده و وضعیتی نامساعد زندگی می کنند. پدر جو یک دائم الخمر و کاملا بی اعتنا به خانواده و زندگی است.
او حتی پول های گری را به زور می گیرد و خرج الکل می کند. گری در چنین اوضاع و احوال آشفته ای با جو برخورد می کند. جو مردی میانسال و سرکارگر گروهی از کارگران روزمزد است. این کارگران درختانی را که در حال از بین رفتن هستند برای یک شرکت چوب بری مسموم می کنند. گری با اینکه ۱۵ سال بیشتر ندارد از جو تقاضای کار می کند و پس از پذیرش جو، یک روز برای او کار انجام می دهد و به خوبی هم از عهده کاری که به او محول می شود، بر می آید. این آغاز رابطه نزدیک و دوستانه جو و گری است. رابطه ای که باعث تحولاتی در شخصیت هر دو نفر می شود و در نهایت به تغییری بزرگ می انجامد.
در فیلم «جو» به خوبی نشان داده می شود که حضور فردی حمایتگر حتی کسی جز پدر یا مادر که رابطه عاطفی دوستی با نوجوان برقرار می کند، می تواند در زندگی نوجوان و نگاهش به دنیای پیرامون بسیار موثر باشد. رابطه پدر و پسرگونه جو و گری به خوبی شکل می گیرد و خیلی بهتر پیش می رود و عمق پیدا می کند تا جایی که تماشاگر به طور کامل درگیر فضای عاطفی این دو شخصیت می شود. رابطه ای که برای کمتر بیننده ای ممکن است خواستنی و خوشایند نباشد. به ویژه والدینی که فرزندی در سن نوجوانی داشته باشند یا افرادی که نوجوانی نیازمند یاری و همدلی اطراف خود بشناسند.
فیلم «آن سوی چراغ ها»؛ جاه طلبی و خطر خودکشی
«آن سوی چراغ ها» درباره فرزندان (به خصوص فرزندان تک والد) است که والدینشان همیشه توقع دارند آنها بهترین باشند. حتی نفر دوم بودن هم برای این گروه از پدر و مادرها رضایت بخش نیست و همیشه اول بودن را می خواهند. پدر و مادرهایی که دوست ندارند بچه هایشان انتخاب کنند یا خطا و تجربه ای داشته باشند بلکه برای آنها فقط پیروزی مهم است. بنابراین طبق همین خواسته برای بچه هایشان برنامه ریزی می کنند و زندگی آنها را مطابق با آن پیش می برند. در این شرایط ممکن است فرزند به موفقیت هایی دست پیداکند ولی بعید هم نیست از وضعیتش شاد و خرسند نباشد.
فیلم «آن سوی چراغ ها» درباره دختری است به اسم نانی که استعداد خوانندگی دارد ولی خوانندگی ترانه های خاص و به سبک مورد نظر خودش. مادر نانی او را به ستاره تبدیل می کند اما نه در همان شیوه و سبکی که دخترش دوست داشته است. نانی خواننده ای معروف می شود و جایزه هم می گیرد اما این وضعیتی نیست که دوست داشته باشد. نانی فکر می کند زندگی اش در دستان بقیه است (مادر، طرفداران و شرکت پخش کننده آلبومش) و کسی خود واقعیش را نمی بیند. پس دست به اقدامی (خودکشی) می زند که وقوعش برای کسی در چنین شرایطی دور از ذهن نیست.
اگر دنبال کردن داستان تمام ذهنمان را درگیر نکند، به سادگی متوجه تلاش و تقلای شخصیت اول فیلم برای رسیدن به خود واقعی اش خواهیم شد و این همان شرایط احتمالی آینده فرزندانی است که پدر و مادرهایشان آنها را در سیطره خود می گیرند تا به جایگاه مورد نظر خودشان برسانند.
فیلم «مردان، زن ها و بچه ها»؛ اعتیاد به بازی های آنلاین و رژیم های سفت و سخت
فیلم «مردان، زن ها و بچه ها» به کارگردانی جیسون رایتمن، در سال ۲۰۱۴ ساخته شده و بازیگرانی از جمله آدام سندلر، جنیفر گارنر، رزماری دوگارت و آنسل الگورت در آن به ایفای نقش پرداخته اند. این فیلم داستان گروهی از بچه های دبیرستانی و والدینشان را به تصویر می کشد که زندگی و روابط آنها تحت تاثیر حضور گسترده اینترنت قرار گرفته است. «مردان، زن ها و بچه ها» تلاش می کند به اعتیاد بازی های آنلاین، رژیم غذایی سفت و سخت در دوره نوجوانی، فعالیت های غیرقانونی در اینترنت و شهرت طلبی نوجوانان بپردازد. همچنین نگاهی به مسائل و روابط بزرگ ترها دارد.
در مرکز شخصیت ها، مردی افسرده به نام دان است که در یک زندگی کسالت بار و راکد به سر می برد و رابطه اش با همسرش سرد شده و تنها مایه آرامش او تماشای فیلم های اینترنتی است اما روزی متوجه می شود پسر ۱۵ ساله اش با رایانه ای که او برای روز تولدش خریده همین کار را انجام می دهد.
در این فیلم پیام هایی که بین ۲ نفر رد و بدل می شوند جایگاه ویژه ای دارند، حتی رنگ طنز به خود می گیرند و سبب خنده می شوند و همین موضوع باعث می شود در لحظاتی با کمدی سیاه مواجه باشیم. چون نوجوان ها در حضور والدین متن هایی با هم رد و بدل می کنند که یا در مورد پدر و مادرشان است یا مضمونی آنچنانی دارند که والدین تصورش را هم نمی کنند.
البته با وجود واقعیت های تلخی که فیلم «مردان، زنان و بچه ها» به نمایش می گذارد، پایان این فیلم احساساتی بسته شده و تقریبا به نتیجه مشخصی نرسیده است اما تماشای آن می تواند پدر و مادرها را نسبت به استفاده فرزندان نوجوانشان از تلفن همراه، اینترنت و فعالیت های احتمالی آنها هوشیار کند تا کمی بیشتر مراقب آنها باشند و آنقدرها هم خیالشان راحت نباشد که نوجوانشان کار خاصی انجام نمی دهد و فقط ساعت ها در اتاقش پای رایانه می نشیند یا با گوشی اش بازی می کند.
فیلم «مردان، زن ها و بچه ها» مناسب بزرگسالان است چون مسائلی را مطرح می کند که به روابط آنها هم بر می گردد و البته از گفتن واقعیت های تلخی درباره روابط نوجوانان که در هر جامعه ای وجود دارد، ابایی ندارد. از این رو بد نیست پدر و مادرها زمانی را به تماشای این فیلم اختصاص دهند.
شاید باورتان نشود کسی از رفتارها را بروز می دهد که تا چند ماه قبل به طور کامل به شما وابسته و کلامتان برایش حجت بوده است اما ناگهان همه چیز به هم می ریزد چون دوره نوجوانی و بلوغ فرارسیده است. دوره نوجوانی از حساس ترین سال های زندگی هر فردی است. اگر والدین نسبت به این دوره آگاهی کافی نداشته باشند و نتوانند به فرزندشان کمک کنند که این دوره سخت و بحرانی را به سلامت پشت سر بگذارند، او در آینده با مشکلات بزرگی در زندگی اش مواجه خواهدشد. در ادامه به معرفی کوتاه و مختصر ۳ فیلمی خواهیم پرداخت که تماشای آنها تا حدودی می تواند برای والدینی باشد که فرزند نوجوان دارند.
فیلم «جو»؛ کار و حمایت
«جو» ساخته دیوید گوردون گرین، محصول سال 2013 آمریکاست. این فیلم براساس رمانی به همین نام نوشته لری براون ساخته شده است که نیکلاس کیج و تای شرایدن بازیگران نقش های اصلی آن هستند. داستان فیلم «جو» از این قرار است که پسر 15 ساله ای به اسم گری با مادر، خواهر و پدرش در خانه ای دورافتاده و وضعیتی نامساعد زندگی می کنند. پدر جو یک دائم الخمر و کاملا بی اعتنا به خانواده و زندگی است.
او حتی پول های گری را به زور می گیرد و خرج الکل می کند. گری در چنین اوضاع و احوال آشفته ای با جو برخورد می کند. جو مردی میانسال و سرکارگر گروهی از کارگران روزمزد است. این کارگران درختانی را که در حال از بین رفتن هستند برای یک شرکت چوب بری مسموم می کنند. گری با اینکه ۱۵ سال بیشتر ندارد از جو تقاضای کار می کند و پس از پذیرش جو، یک روز برای او کار انجام می دهد و به خوبی هم از عهده کاری که به او محول می شود، بر می آید. این آغاز رابطه نزدیک و دوستانه جو و گری است. رابطه ای که باعث تحولاتی در شخصیت هر دو نفر می شود و در نهایت به تغییری بزرگ می انجامد.
در فیلم «جو» به خوبی نشان داده می شود که حضور فردی حمایتگر حتی کسی جز پدر یا مادر که رابطه عاطفی دوستی با نوجوان برقرار می کند، می تواند در زندگی نوجوان و نگاهش به دنیای پیرامون بسیار موثر باشد. رابطه پدر و پسرگونه جو و گری به خوبی شکل می گیرد و خیلی بهتر پیش می رود و عمق پیدا می کند تا جایی که تماشاگر به طور کامل درگیر فضای عاطفی این دو شخصیت می شود. رابطه ای که برای کمتر بیننده ای ممکن است خواستنی و خوشایند نباشد. به ویژه والدینی که فرزندی در سن نوجوانی داشته باشند یا افرادی که نوجوانی نیازمند یاری و همدلی اطراف خود بشناسند.
فیلم «آن سوی چراغ ها»؛ جاه طلبی و خطر خودکشی
«آن سوی چراغ ها» درباره فرزندان (به خصوص فرزندان تک والد) است که والدینشان همیشه توقع دارند آنها بهترین باشند. حتی نفر دوم بودن هم برای این گروه از پدر و مادرها رضایت بخش نیست و همیشه اول بودن را می خواهند. پدر و مادرهایی که دوست ندارند بچه هایشان انتخاب کنند یا خطا و تجربه ای داشته باشند بلکه برای آنها فقط پیروزی مهم است. بنابراین طبق همین خواسته برای بچه هایشان برنامه ریزی می کنند و زندگی آنها را مطابق با آن پیش می برند. در این شرایط ممکن است فرزند به موفقیت هایی دست پیداکند ولی بعید هم نیست از وضعیتش شاد و خرسند نباشد.
فیلم «آن سوی چراغ ها» درباره دختری است به اسم نانی که استعداد خوانندگی دارد ولی خوانندگی ترانه های خاص و به سبک مورد نظر خودش. مادر نانی او را به ستاره تبدیل می کند اما نه در همان شیوه و سبکی که دخترش دوست داشته است. نانی خواننده ای معروف می شود و جایزه هم می گیرد اما این وضعیتی نیست که دوست داشته باشد. نانی فکر می کند زندگی اش در دستان بقیه است (مادر، طرفداران و شرکت پخش کننده آلبومش) و کسی خود واقعیش را نمی بیند. پس دست به اقدامی (خودکشی) می زند که وقوعش برای کسی در چنین شرایطی دور از ذهن نیست.
اگر دنبال کردن داستان تمام ذهنمان را درگیر نکند، به سادگی متوجه تلاش و تقلای شخصیت اول فیلم برای رسیدن به خود واقعی اش خواهیم شد و این همان شرایط احتمالی آینده فرزندانی است که پدر و مادرهایشان آنها را در سیطره خود می گیرند تا به جایگاه مورد نظر خودشان برسانند.
فیلم «مردان، زن ها و بچه ها»؛ اعتیاد به بازی های آنلاین و رژیم های سفت و سخت
فیلم «مردان، زن ها و بچه ها» به کارگردانی جیسون رایتمن، در سال ۲۰۱۴ ساخته شده و بازیگرانی از جمله آدام سندلر، جنیفر گارنر، رزماری دوگارت و آنسل الگورت در آن به ایفای نقش پرداخته اند. این فیلم داستان گروهی از بچه های دبیرستانی و والدینشان را به تصویر می کشد که زندگی و روابط آنها تحت تاثیر حضور گسترده اینترنت قرار گرفته است. «مردان، زن ها و بچه ها» تلاش می کند به اعتیاد بازی های آنلاین، رژیم غذایی سفت و سخت در دوره نوجوانی، فعالیت های غیرقانونی در اینترنت و شهرت طلبی نوجوانان بپردازد. همچنین نگاهی به مسائل و روابط بزرگ ترها دارد.
در مرکز شخصیت ها، مردی افسرده به نام دان است که در یک زندگی کسالت بار و راکد به سر می برد و رابطه اش با همسرش سرد شده و تنها مایه آرامش او تماشای فیلم های اینترنتی است اما روزی متوجه می شود پسر ۱۵ ساله اش با رایانه ای که او برای روز تولدش خریده همین کار را انجام می دهد.
در این فیلم پیام هایی که بین ۲ نفر رد و بدل می شوند جایگاه ویژه ای دارند، حتی رنگ طنز به خود می گیرند و سبب خنده می شوند و همین موضوع باعث می شود در لحظاتی با کمدی سیاه مواجه باشیم. چون نوجوان ها در حضور والدین متن هایی با هم رد و بدل می کنند که یا در مورد پدر و مادرشان است یا مضمونی آنچنانی دارند که والدین تصورش را هم نمی کنند.
البته با وجود واقعیت های تلخی که فیلم «مردان، زنان و بچه ها» به نمایش می گذارد، پایان این فیلم احساساتی بسته شده و تقریبا به نتیجه مشخصی نرسیده است اما تماشای آن می تواند پدر و مادرها را نسبت به استفاده فرزندان نوجوانشان از تلفن همراه، اینترنت و فعالیت های احتمالی آنها هوشیار کند تا کمی بیشتر مراقب آنها باشند و آنقدرها هم خیالشان راحت نباشد که نوجوانشان کار خاصی انجام نمی دهد و فقط ساعت ها در اتاقش پای رایانه می نشیند یا با گوشی اش بازی می کند.
فیلم «مردان، زن ها و بچه ها» مناسب بزرگسالان است چون مسائلی را مطرح می کند که به روابط آنها هم بر می گردد و البته از گفتن واقعیت های تلخی درباره روابط نوجوانان که در هر جامعه ای وجود دارد، ابایی ندارد. از این رو بد نیست پدر و مادرها زمانی را به تماشای این فیلم اختصاص دهند.
منبع:
هفته نامه سلامت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼