شقایق فراهانی، بازیگر محبوب و شناخته شده ایرانی که در دوم مرداد ۱۳۵۱ در تهران چشم به جهان گشوده، در رشته نقاشی از دانشگاه آزاد اسلامی فارغالتحصیل شده است. او بزرگ شده یک خانواده هنرمند است؛ خواهری هنرمند به نام گلشیفته ، برادری به نام آذرخش و والدینی چون بهزاد فراهانی و فهیمه رحیمنیا که هر دو از چهرههای برجسته بازیگری هستند. شقایق اخیراً با انتشار تصویر زیر در صفحه اینستاگرام خود، درباره ناراحتیهای گذشتهاش صحبت کرده و متنی جالب و احساسی را به اشتراک گذاشته است.
خاطرات شقایق فراهانی از دوران کودکی و موسیقی
او نوشته است که در زمانی که تنها شش یا هفت سال سن داشته، مادرش او را برای آموزش پیانو به هنرستان موسیقی میبرد. سالن بزرگ هنرستان، پیانو ی باشکوه در وسط آن و نگاه کنجکاو و گاهی سنگین شاگردان دیگر، برای دختر کوچک آن زمان فضای ترسآوری بود. معلمش، خانم کنعانی، زنی بسیار شیک و جدی بوده؛ زنی مهربان و خوشرو که شقایق با وجود محبتهای او، باز هم از وی حساب میبرده است.
شقایق که از همه شاگردان سالن کوچکتر بوده، احساس معذب بودن و ترس از نگاه دیگران را تجربه میکرده است. سیستم آموزشی و فضای سنگین هنرستان به همراه فشارهای خانوادگی او را از پیانو بیزار کرده بود. تا جایی که جلسات پیانو با گریه و دعوا میگذشت. اما بعدها انقلاب شد و هنرستان بسته شد و آموزش پیانو به خانه منتقل شد. در آن دوران، شقایق یک پیانوی قهوهای زیبا داشت که تنها به ظاهر آن دل خوش بود و صدای خوبی نداشت.
پایان آموزش پیانو؛ شروع افسوسها
با آغاز جنگ، استاد پیانو از ایران رفت و شقایق دیگر به یادگیری ساز پرداخته نکرد. او که در دوران کودکی بیشفعال و بازیگوش بوده، آموزش پیانو را بهعنوان یک سختی بزرگ تلقی میکرد و از کنار گذاشتن آن همواره احساس رضایت داشت. حالا، در سن ۵۰ سالگی، این بازیگر محبوب به گذشته خود نگاه میکند و میگوید که شدیداً از انتخابهای آن زمان خود پشیمان است. اما در عین حال عنوان میکند که سیستم آموزشی و رفتار پدر و مادرش نیز در عدم موفقیت او در موسیقی بیتأثیر نبودهاند.
بهترین هدیه برای یک علاقه همیشگی
شقایق ادامه میدهد که وقتی در محل فیلمبرداری یکی از همکارانش از او پرسیده بود که چه سازی را دوست دارد، با توجهی به احساس عمیقش به موسیقی جواب داده بود پیانو .او عاشق صدای این ساز است و همیشه آرزوی یادگیری درست آن را همراه داشته. اما هدیهای که از همان همکار دریافت کرده بود، روش نکرده بود که روحیه او را بالا ببرد و خاطرات کودکیاش را زنده کند. یک ماکت زیبا از پیانو که با سیمهای مفتول ساخته شده بود، شقایق را به شدت خوشحال کرده و انگیزه بیشتری برای حمایت از علاقه هنری دیگران به او داده است.
او در پایان صحبتهای خود از معلم قدیمی پیانو و همچنین همکار مهربانش، جابر مهربان، تشکر ویژهای کرده و آرزو کرده است که حال دل و جانشان خوب باشد. این احساسات صمیمانه نشاندهنده عمق علاقه او به موسیقی و ساز پیانو است.