امیر شهاب رضویان گفت: آینده سینمای کودک هم مثل آینده سینمای کشور است، اگر سیاستگذار ما کمک کند که این چرخ سینما بچرخد سینما گسترش پیدا میکند وگرنه اوضاع به همین شکل نیمبند ادامه پیدا میکند اما نابود نخواهد شد.
«امیرشهاب رضویان» از جمله فیلمسازان همدانی است که برگزاری جشنواره در همدان را فرصت خوبی میداند تا با توجه به ویژگیهای فرهنگی و هنری شهر زادگاهش نگاهی نو به سینمای کودک و نوجونان شکل گیرد.
رضویان امسال با فیلم «تابستان عزیز» در جشنواره فیلم کودک همدان حاضر بود که به اعتقاد بسیاری فیلم خوبی بوده است.
با وی در زمینه مسایل جاری در سینمای کودک و نوجوان به گفتوگو نشستهایم.
*میخواهم گفتوگو را از این منظر آغاز کنیم که در واقع به نوعی به خاطره نگاری هم بپردازیم. افرادی مثل بنده که متعلق به دهه ۶۰ هستم و شما که متولد دهه ۴۰ بخشی از مهمی از خاطراتمان به دوران کودکی باز میگردد. و در این دوران نیز ذهنیت ما با فیلمهای کودکان و نوجوانان ساخته شده و در واقع در آن دوران آدرسی مشخصی داشتیم به نام سینمای کودک که بخشی از خاطرات ما را تشکیل میدهد. چرا امروز دیگر این آدرس وجود ندارد و بچههای ما نمیتوانند هویت یابی کنند؟
- یک زمانی به واسطه سیاستگذاریهای درست سینمایی بعد از انقلاب، در اواسط دهه ۶۰ مدیران سینمایی به این نتیجه رسیدند که سینمای کودک و نوجوان هم به عنوان یک بخش قابل تامل و اقتصادی باید به آن اهمیت بیشتری داده شود و تا جایی که به خاطر دارم، نتیجه این شد که در سال ۶۸ یا ۶۹ خانم طائرپور و آقای نیکخواه این گروه سینمایی را ایجاد کردند و در همان دوران هم فیلمهای بسیار خوبی در ژانر کودک ونوجوان تولید شد که بعضا پر فروش هم بودند. اما وقتی که سینمای ایران به مرور تبدیل شد به کارگاه آزمایش اندیشهها و نظریههای متنوعی که یک باره هر مدیری میآمد یک سری نظریه اثبات نشده را به کار می گرفت و میگفت من میخواهم این بار سینما را به این شکل هدایت کنم و سینمای کودک و هم یکی از آن بخشهایی بود که در این مسیر آسیب دید. از اواخر دهه هفتاد یک غفلتی شکل گرفت و نظریه سینمای بدنه آمد جلو و گفتند سینمایی باید داشته باشیم که بتواند هزینههایش را برگرداند و این سینما متاسفانه به این شکل هدایت شد که سادهترین و اقتصادیترین وجه آن تولید فیلمهایی عامه پسند است، موضوعاتش دخترو پسری است. وقتی هدف ما برای پول در آوردن، نسل جوان باشد و این نسل هم حاضر است پول تو جیبیش را خرج سینما کند، سادهترین مسیر برای جذب مخاطب در سینما، استفاده از تمام مولفههای خوب و بد برای کشاندن این گروه سنی به سینما است.
* در واقع یک تفکر سرمایهداری در سینما حاکم شد.
- تفکر منفعت طلبی و سودآوری شکل گرفت که میگوید چگونه میشود فیلمی را برای نسل جوان ۱۸ تا ۲۵ ساله به سرعت تولید کرد، به سرعت اکران کرد و به سرعت سود برد. در حالی که سینمای کودک ونوجوان یک مرحله سختتر است، شما باید فیلمی را بسازید، تبلیغ کنید، کودکان و نوجوان را جذب کنید و آن وقت این گروه بروند و پدر و مادران خود را ترغیب کنند تا به سینما بیایند. لاجرم فیلم ساختن برای جوانان اقتصادیتر به نظر میآید و سریعتر به پول میرسد. نتیجه این تفکر منجر به تضعیف سینمای کودک ونوجوان، سینمای فرهنگی و حتی منجر به تضعیف سینمای خوب تجاری ما شد.
* یک مسالهای وجود دارد و برای من همیشه جای سوال بوده است. وقتی به تاریخ سینمای ایران نگاه میکنیم برخلاف آن تفکر سرمایهداری که در دهه ۷۰ حاکم شد، اتفاقا برخی از پر فروشترین فیلمهای ما متعلق به سینمای کودک بودند و این نشان میدهد که سینمای کودک این پتانسیل را داشت که با یک مقدار حمایت بیشتر همان راه و مسیر درست خودش را پیدا کند. از سوی دیگر یکسری امتیازهایی نظیر تبلیغات به بدنه سینمای ما وارد شد اما متاسفانه از این امکانات استفاده منفی کردیم و به جای تبلیغ سینمای کودک که جهانی شده بود، این سینما را تضعیف کردیم. چرا در آن دوران کسی به این موضوع فکرنکرد که سینمای کودک میتواند همچنان در گیشه موفق باشد؟
- به هر حال در این موضوع هر دو قطب سینمای ایران یعنی سیاستگذار و تهیهکننده مقصر هستند. یعنی تهیهکنندهای که دنبال پول است فیلمی را میسازد که زودتر به پول برسد و در مورد سیاستگذاران سینما هم میبینیم که در طول ۱۰ سال گذشته، دوره مدیریت برخی از معاونهای سینمایی ما کمتر از دو سال بوده و سینمای اکران و سینمای کودک از این تشتتها آسیب میبیند. چرا که هر کس که آمده، میخواهد یک طرح جدید برای سینما بدهد نمیآید طرحی را که از اواسط دهه ۶۰ اجرا شد را اصلاح کنند و در این رهگذر خیلیها میآیند که سینمای کودک اصلا برایشان مهم نیست و نهایتا وضعیت سینمای کودک به این شکل در میآید.
*در حال حاضر یکسری بحثها مطرح میشود در مورد فانتزی وخیالپردازی در سینمای کودک که اتفاقا بخش مهمی از همان سینمای کودک موفق ما در دهه ۶۰ مربوط به سینمای فانتزی میشد. اما امروز با وجود همه پیشرفتها و دسترسی به تکنولوژی چرا نمیتوانیم فیلمی فانتزی بسازیم که با کودکان ارتباط برقرار کند؟
- بحث اصلی دو چیز است. سیاستگذاری وسرمایه. سیاستگذار تسهیلات را ایجاد میکند و به خودی خود برای این نوع سینما پول هم یافت میشود. شما گروه سینمایی تشکیل دهید وبگوئید در هر شهرستانی یک سالن باید مخصوص فیلم کودک باشد. یک مقدار باید به سینمای کودک مجال تنفس بدهیم. باید اجازه بدهیم تا فیلمهایش اکران شوند. تهیهکننده فیلم میسازد اما وقتی میبیند قرار است فیلمش بین تعداد زیادی فیلم تجاری له شود، قطعا پایش را از تولید این نوع فیلم کنار میکشد.
یک زمانی من به عنوان فیلمساز و یا مشتاق سینما میدانستم، اگرمیخواهم فیلم کودک خوب ببینم باید بروم سینما بلوار، شهر قصه، قیام و اگر میخواستم فیلمی سنگینتر ببینم میرفتم عصر جدید، آزادی و یا کریستال. الان این سازوکار به هم ریخته است و باید یک فضایی برای سینمای کودک در کلیت سینمای ایران در نظر گرفته شود.
* یک اتفاقی در عرصه فرهنگ وهنر افتاده و انگار کشورها دیگر چیزی به نام پیشخوان فرهنگی برای خود ندارند که از آن دفاع کنند. چقدر با این تعبیر از دست رفتن پیشخوان فرهنگی موافق هستید؟
- به نظر من هم این پیشخوان از دست رفته است اما پتانسیلهایش وجود دارد تا بتوانیم آنرا دوباره ایجاد کنیم. خوبی قضیه این است که ما یک نسل جدیدی داریم که زبان بلد هستند، اینترنت باز هستند، با جریانهای جهانی آشنا هستند، دستیابی شان به اطلاعات زیاد است و در کنار ایشان سینمای ما از منظر فنآوری و تکنولوژی خیلی رشد کرده و کارهایی را امروز در سینمای کودک ونوجوان میشود، انجام داد که اصلا در دهه ۶۰ نمیتوانستیم به آن فکر کنیم. ما پیشخوانهای فرهنگی خود را از دست دادیم اما میتوانیم دوباره آنرا به دست بیاوریم. ما باید بین ۶ ماه تا یکسال روی یک گروه سینمایی کودک ونوجوان کار کنیم و یک برنامه طولانی مدت ۴ یا ۵ ساله برای توسعه سینمای کودک و آشتی مخاطب کودک و نوجوان داشته باشیم. از دست رفتن این پیشخوانها محصول سوء مدیریت است. الان عملا چند شرکت هستند که ۷۰ یا ۸۰ درصد سینمای ایران را اداره میکنند و عملا حق حیات را از بقیه سینما دارند میگیرند و یک رانتی ایجاد شده است که به واسط این رانت دارند حق بقیه را میخورند، این نتیجه سوء مدیریت و سودخواهی بیشتر است.
* شاید هم یک بخشی از این مشکل برمیگردد به اینکه ما آمدیم و به بهانه کودک فیلمهایی را تولید کردیم که هیچ نشانی از کودک در آن نبود و این موضوع باعث شد تا خانوادهها بیاعتماد شدند؟
-من این تعبیر را قبول ندارم. شما نمیتوانید به زور خانواده را به سالن سینما بکشانید. شما فیلم کودک اکران کنید، کلاه قرمزی، گلنار، دزد عروسکها، پاتال و آرزوهای کوچک و حتی مدرسه پیرمردها را اکران کنید، مطمئن باشید که مردم فیلمها را میبینند. دلیلش این است که تمامی خانوادهها دوست دارند بچههای خود را از خانه خارج کنند و ببرند جایی که به درد بچه بخورد. اینکه ما هیچ فیلمی را اکران نکنیم و بعد تحلیل کنیم که سینمای کودک ونوجوان ضعیف شده است که خوب نیست. ماباید فیلم را اکران کنیم تا این چرخه بگردد اما اشکال کار این است که ما داریم فقط یک نوع سینما را اکران میکنیم. بنابراین آدرس را نباید غلط بدهیم و مشکل در جای دیگری است.
*وقتی به تاریخ سینمای ایران نگاه میکنیم تقریبا اکثر کارگردانان ما یا فیلم کودک و نوجوان کارکردهاند و یا به شدت علاقهمند به کار در این حوزه هستند، اما یک جایی باید این افراد را دوباره جذب کنند، این متولی به نظر شما کجا میتواند باشد؟
-ما سه مرکز داشتیم در زمینه فیلم کودک و نوجوان فعال بودند، کانون پزوزش فکری کودکان و نوجوانان، حوزه هنری و بنیاد سینمایی فارابی. اما در حال حاضر متولی معلوم نیست و هر کدام از این سازمان مدیرانشان عوض شدهاند و مدیران جدید مجددا دارند برنامهریزی میکنند. اما باید توجه داشته باشند که این سازوکار وجود داشته است. تجربهاش وجود داشته است.آدمهایی که این ژانر را اداره می کردند، زنده هستند و باید از آنها کمک گرفت.
*امیر شهاب رضویان «تابستان عزیز» را میسازد و طرح یک فیلم دیگربا محوریت کودکان را در دست دارد و این نشان میدهد شما دغدغه کار کودک دارید، برای اینکه این دغدغه از بین نرود باید چکار کرد؟
-سیستم دولتی که پول دستش است، باید کمک کند تا این گروه سینمایی دوباره شکل بگیرد و وقتی شکل گرفت و تماشاچی به سینما آورد، خود به خود چرخه اقتصادیاش میگردد و منی که این سینما را دوست دارم و دغدغه سینمای کودک دارم اطمینان خاطر دارم که میتوانم در این ژانر کار کنم.
*آینده سینمای کودک را چگونه ارزیابی میکنید؟
-آینده سینمای کودک هم مثل آینده سینمای کشور است، اگر سیاستگذار ما کمک کند که این چرخ سینما بچرخد سینما گسترش پیدا میکند و گرنه اوضاع به همین شکل نیم بند ادامه پیدا میکند اما نابود نخواهد شد. چون سینما یکی از وجوه فرهنگی ماست و فرهنگ ما هم قابل نابود شدن نیست. تاوقتی که کودک داریم به سینمای کودک هم نیاز داریم.
گفتوگو از احسان هوشیارگر