نکات مهم در زندگی زناشویی، چیست؟
گاهی حالتان خوب نیست، گلویتان درد میکند، تب دارید، سرفه میکنید و این عوارض آنقدر کوچک و سطحی نیستند که با قرص سرماخوردگی و کمی استراحت خوب شوند، در چنین شرایطی حتمی ترین کاری که انجام میدهید، رفتن نزد پزشک و گرفتن داروی مناسب است.
گاهی حالتان خوب نیست، گلویتان درد میکند، تب دارید، سرفه میکنید و این عوارض آنقدر کوچک و سطحی نیستند که با قرص سرماخوردگی و کمی استراحت خوب شوند، در چنین شرایطی حتمی ترین کاری که انجام میدهید، رفتن نزد پزشک و گرفتن داروی مناسب است.
بعضی مواقع آنقدر بیماری آزارتان میدهد که خودتان به پزشک پیشنهاد میکنید که برایتان داروی تزریقی تجویز کند، با آن که میدانید درد خواهد داشت. دلیل این که چنین کاری را انجام میدهید این است که تب بروز خارجی دارد، گلودرد را حس میکنی و سرفه شنیده میشود. خواب شبانهتان را میگیرد، به کارهای روزمرهتان نمیرسید و زمانی که این عوارض با بدن درد و تنگی نفس و چیزهای دیگر همراه شود، نگران میشوید که نکند به ریههایتان آسیب برسد یا به آنفلوآنزایی مبتلا شده باشید که میگویند جان افراد زیادی را گرفته است.
این رفتارتان در برابر بیماری و عوارض آن کاملا طبیعی است. همه انسانها برای جان خود ارزش قائل هستند و زمانی که میبینند حال شان خوب نیست به دنبال راهی برای بهبود شرایط شان میگردند، اما همین انسانها زمانی که حال روح، دل و رابطهشان خوب نیست، ممکن است بیتفاوت از کنارش عبور کنند.
روح و روان شما به اندازه جسمتان مهم است، اما فراموش میکنید و گاهی در برابر سرفه و تب و گلو دردهای روحیتان فقط مینشینید و نگاه میکنید تا خودش خوب شود. در صورتی که آن هم نیاز به استراحت و قرص و تزریق دارد. درست مثل بیماری جسمی هر قدر حال روحتان خرابتر باشد، برای درمان آن بیشتر به کمک گرفتن از پزشک و مشاور و جدی گرفتن مراحل درمان نیاز دارید.
علاوه بر مشکلات فردی مانند افسردگی و بیماریهای روحی که این روزها بهخاطر سبک زندگی جدید، استرسهای محیطی و همچنین عواملی چون آلودگی هوا و تغذیه نامناسب رو به افزایش است و نیاز به مشاور و گاهی روانپزشک و دارو درمانی دارد، مهمترین رابطهای که باید مراقبش باشید تا سرما نخورد و تب نکند، رابطه شما و همسرتان است.
برخی زوجها زمانی به مشاور مراجعه میکنند که رابطه زناشوییشان در مرحله تب ۴۰ درجه همراه با لرز و تشنج است؛ یعنی سالهاست که بدن درد احساسی و بیتفاوتی را تحمل کردهاند به امید این که خود به خود خوب خواهد شد و زمانی که زندگیشان تا مرز فروپاشی پیش میرود و صدای سرفههای ناسازگاریشان تا خانه همسایهها میرود، به این فکر میافتند که به مشاور مراجعه کنند. بسیاری از این زوجها میگویند: همه راهها را آزمایش کردهایم، اما چون نتیجه نگرفتهایم، مشاوره را به عنوان آخرین راه انتخاب کردهایم، اما واقعیت این است که مشاوره آخرین راه نیست، بلکه باید اولین راه باشد زمانی که کوچکترین عارضهای در زندگیتان رخ داد.
مراجعه به مشاور نه به معنی ناتوانی شما در حل و فصل موضوعات زندگی، بلکه به معنی علاقه شما به یک زندگی اصولی و لذتبخش است. مهمترین کار مشاوره این است که به شما فرصت داده میشود تا حرفهای خود را بزنید. مشاور به شما وقت کافی برای صحبت کردن، گریه کردن، فریاد زدن یا فقط فکر کردن میدهد. مشاوره فرصت مناسبی است که شما به کمک کسی که به عقایدتان احترام گذاشته و تشویقتان میکند، بتوانید از زاویههای گوناگون به مشکل نگاه کنید.
ضربالمثلی هست که میگوید: همه چیز را همه کس دانند؛ پس نمیتوانید توقع داشته باشید شما و همسرتان به چم و خمهای ارتباطی آگاه بوده، زیر و بم روحی یکدیگر را بشناسید و بدانید چگونه از پس همه چالشهای اجتنابناپذیر زندگیتان بر بیایید. همان طور که یک آنفلوآنزا میتواند از بدن دردی خفیف شروع شود و در عرض چند ساعت زمینگیرتان کند، طلاق و جدایی که این روزها از آنفلوآنزا قربانیان بیشتری دارد هم میتواند از یک بیتفاوتی، حضور بیش از حد در شبکههای اجتماعی و ناتوانی در تصمیمگیریهای دوطرفه آغاز شود.
مهم این است که شما حال دل و شرایط روحیتان را زیر ذرهبین بگذارید و مراقبش باشید زیرا ناراحتیهای روحی و مشکلات ارتباطی مانند بیماریهای جسمی با عوارض ملموس شروع نمیشود، ممکن است سالها خاموش و بیصدا همه چیز را تخریب کند و شما تنها مرگ رابطهتان را ببینید.
وقتی نمیتوانید با همسرتان گفتوگویی بدون ختمشدن به دعوا داشته باشید، زمانی که در رابطه جنسیتان لذت کافی نمیبرید، وقتی حرفهایتان را به دیگران میگویید و همسرتان را محرم خود نمیدانید یا هر زمانی که احساس میکنید در زندگی زناشویی هستید، اما تنهایید بایداین عوارض را جدی بگیرید. مشاور کنار شما خواهد بود تا مراحل درمان را طی کنید و دوباره در زندگی فردی و مشترکتان به سلامت کامل برسید. وقت بیشتری باید صرف کنید، با یک نسخه و تزریق همه چیز حل نمیشود، اما نتیجهاش یک زندگی عاشقانه همراه با رضایت و آرامش است .چیزی که این روزها در چاردیواری خانه خیلیها جایش خالی است.
بعضی مواقع آنقدر بیماری آزارتان میدهد که خودتان به پزشک پیشنهاد میکنید که برایتان داروی تزریقی تجویز کند، با آن که میدانید درد خواهد داشت. دلیل این که چنین کاری را انجام میدهید این است که تب بروز خارجی دارد، گلودرد را حس میکنی و سرفه شنیده میشود. خواب شبانهتان را میگیرد، به کارهای روزمرهتان نمیرسید و زمانی که این عوارض با بدن درد و تنگی نفس و چیزهای دیگر همراه شود، نگران میشوید که نکند به ریههایتان آسیب برسد یا به آنفلوآنزایی مبتلا شده باشید که میگویند جان افراد زیادی را گرفته است.
این رفتارتان در برابر بیماری و عوارض آن کاملا طبیعی است. همه انسانها برای جان خود ارزش قائل هستند و زمانی که میبینند حال شان خوب نیست به دنبال راهی برای بهبود شرایط شان میگردند، اما همین انسانها زمانی که حال روح، دل و رابطهشان خوب نیست، ممکن است بیتفاوت از کنارش عبور کنند.
روح و روان شما به اندازه جسمتان مهم است، اما فراموش میکنید و گاهی در برابر سرفه و تب و گلو دردهای روحیتان فقط مینشینید و نگاه میکنید تا خودش خوب شود. در صورتی که آن هم نیاز به استراحت و قرص و تزریق دارد. درست مثل بیماری جسمی هر قدر حال روحتان خرابتر باشد، برای درمان آن بیشتر به کمک گرفتن از پزشک و مشاور و جدی گرفتن مراحل درمان نیاز دارید.
علاوه بر مشکلات فردی مانند افسردگی و بیماریهای روحی که این روزها بهخاطر سبک زندگی جدید، استرسهای محیطی و همچنین عواملی چون آلودگی هوا و تغذیه نامناسب رو به افزایش است و نیاز به مشاور و گاهی روانپزشک و دارو درمانی دارد، مهمترین رابطهای که باید مراقبش باشید تا سرما نخورد و تب نکند، رابطه شما و همسرتان است.
برخی زوجها زمانی به مشاور مراجعه میکنند که رابطه زناشوییشان در مرحله تب ۴۰ درجه همراه با لرز و تشنج است؛ یعنی سالهاست که بدن درد احساسی و بیتفاوتی را تحمل کردهاند به امید این که خود به خود خوب خواهد شد و زمانی که زندگیشان تا مرز فروپاشی پیش میرود و صدای سرفههای ناسازگاریشان تا خانه همسایهها میرود، به این فکر میافتند که به مشاور مراجعه کنند. بسیاری از این زوجها میگویند: همه راهها را آزمایش کردهایم، اما چون نتیجه نگرفتهایم، مشاوره را به عنوان آخرین راه انتخاب کردهایم، اما واقعیت این است که مشاوره آخرین راه نیست، بلکه باید اولین راه باشد زمانی که کوچکترین عارضهای در زندگیتان رخ داد.
مراجعه به مشاور نه به معنی ناتوانی شما در حل و فصل موضوعات زندگی، بلکه به معنی علاقه شما به یک زندگی اصولی و لذتبخش است. مهمترین کار مشاوره این است که به شما فرصت داده میشود تا حرفهای خود را بزنید. مشاور به شما وقت کافی برای صحبت کردن، گریه کردن، فریاد زدن یا فقط فکر کردن میدهد. مشاوره فرصت مناسبی است که شما به کمک کسی که به عقایدتان احترام گذاشته و تشویقتان میکند، بتوانید از زاویههای گوناگون به مشکل نگاه کنید.
ضربالمثلی هست که میگوید: همه چیز را همه کس دانند؛ پس نمیتوانید توقع داشته باشید شما و همسرتان به چم و خمهای ارتباطی آگاه بوده، زیر و بم روحی یکدیگر را بشناسید و بدانید چگونه از پس همه چالشهای اجتنابناپذیر زندگیتان بر بیایید. همان طور که یک آنفلوآنزا میتواند از بدن دردی خفیف شروع شود و در عرض چند ساعت زمینگیرتان کند، طلاق و جدایی که این روزها از آنفلوآنزا قربانیان بیشتری دارد هم میتواند از یک بیتفاوتی، حضور بیش از حد در شبکههای اجتماعی و ناتوانی در تصمیمگیریهای دوطرفه آغاز شود.
مهم این است که شما حال دل و شرایط روحیتان را زیر ذرهبین بگذارید و مراقبش باشید زیرا ناراحتیهای روحی و مشکلات ارتباطی مانند بیماریهای جسمی با عوارض ملموس شروع نمیشود، ممکن است سالها خاموش و بیصدا همه چیز را تخریب کند و شما تنها مرگ رابطهتان را ببینید.
وقتی نمیتوانید با همسرتان گفتوگویی بدون ختمشدن به دعوا داشته باشید، زمانی که در رابطه جنسیتان لذت کافی نمیبرید، وقتی حرفهایتان را به دیگران میگویید و همسرتان را محرم خود نمیدانید یا هر زمانی که احساس میکنید در زندگی زناشویی هستید، اما تنهایید بایداین عوارض را جدی بگیرید. مشاور کنار شما خواهد بود تا مراحل درمان را طی کنید و دوباره در زندگی فردی و مشترکتان به سلامت کامل برسید. وقت بیشتری باید صرف کنید، با یک نسخه و تزریق همه چیز حل نمیشود، اما نتیجهاش یک زندگی عاشقانه همراه با رضایت و آرامش است .چیزی که این روزها در چاردیواری خانه خیلیها جایش خالی است.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼