روش برخورد با کودکان طلاق
برای کودک مهم است که بتواند هم پدر و هم مادرش را ببیند. کودک به آنها علاقه دارد بنابراین بهتر است برنامه ای ترتیب دهید که کودک تان بتواند علاوه بر مادر، پدرش را نیز ببیند.
تاثیر طلاق بر کودکان
وقتی پدر و مادری می خواهند از هم جدا شوند شرایط سختی دارند. آنها از یک طرف باید با مشکلات حقوقی، عاطفی و مالی خودشان کنار بیایند و از طرفی دیگر مشکلات فرزندشان را حل کنند.آنها آنقدر خودشان مشکل دارند که دیگر برایشان انرژی و توانی باقی نمی ماند تا مشکلات فرزندشان را نیز حل کنند. بچه ها در این مدت احتیاج به توجه والدین دارند.وقتی زن و شوهر می خواهند از هم جدا شوند اغلب مشکلات و نگرانی های فرزندشان را درک نمی کنند. آنها آنقدر احساس درماندگی می کنند که احساسات و نیازهای فرزندشان را نادیده می گیرند.
مادر خودش فکر می کند که کودک به راحتی می تواند با این مسئله کنار بیاید. او می گوید که شوهرش قبلاً نیز سخت کار می کرد و خیلی در کنار فرزندش نبود، بنابراین بعد از جدایی، تحمل این شرایط برای کودک کار دشواری نخواهد بود و او خیلی دلش برای پدرش تنگ نخواهد شد.
معمولاً وقتی بچه ها مشکلی دارند، مستقیماً از شما کمک نمی خواهند ولی آنها در این شرایط احساس یاس، ناامیدی و شکست می کنند. آنها در این شرایط با خواهر یا برادرشان بیشتر دعوا می کنند، زیاد گریه می کنند و در مدرسه تکالیفشان را خوب انجام نمی دهند.طلاق و جدایی والدین می تواند باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در زندگی کودکشان شود. ریشۀ اصلی این مشکلات نیز به خاطر نگرش کودکان دربارۀ طلاق و تجربه ای است که آنها از طلاق دارند.
معمولاً کودکان خودشان را به خاطر جدایی والدین شان سرزنش می کنند. آنها خوب می دانند که پدر و مادرشان گاهی به خاطر آنها با هم دعوا می کردند و اکنون خودشان را سرزنش می کنند و می گویند که اگر بچۀ خوبی بودند و به حرف های والدین گوش می کردند، کار آنها به طلاق و جدایی کشیده نمی شد.آنها گاهی از دست پدر و مادرشان عصبانی می شدند و آرزو می کردند که ای کاش آنها از هم جدا شوند. بچه ها فکر می کنند که آرزوی آنها به واقعیت تبدیل شده، پس ای کاش آن آرزو را نمی کردند.
بچه ها وقتی می بینند پدر و مادرشان می خواهند از هم جدا شوند، اصرار دارند که آنها این کار را نکنند. آنها فکر می کنند که اگر آرزو کنند پدر و مادرشان دوباره با هم آشتی کنند شاید این اتفاق بیفتد و آنها از هم جدا نشوند.کودک دربارۀ آرزوها و خیالات خودش حرف می زند و اگر یکی از والدین موافق طلاق باشد، کودک احساس ناتوانی می کند و از دست او عصبانی می شود.
والدین باید به احساسات فرزندشان توجه کنند و با کودک حرف بزنند. آنها باید به افکار و نگرانی های کودک شان پی ببرند. وقتی بچه ها حرف می زنند، پدر و مادر متوجه می شود در ذهن او چه چیزی می گذرد.
کودک احساس می کند که در این جدایی او مقصر است، بنابراین به او بگویید که تقصیر او نیست که شما از همسرتان جدا می شوید.بچه ها معمولاً زیاد سؤال می پرسند. به سؤال های آنها گوش کنید، حتی اگر جواب دادن به آنها برایتان مشکل باشد. کودک از مادرش می پرسد که بعد از طلاق پدرش کجا می رود و شب ها کجا می خوابد. او حتی احساس می کند که ممکن است پدرش بمیرد و یا دیگر هرگز ازدواج نکند.وقتی کودک می بیند که پدر و مادرش یکدیگر را دوست ندارند، می ترسد که مبادا آنها روزی او را نیز دوست نداشته باشند. بنابراین والدین باید به کودک بگویند که او را دوست دارند، حتی اگر از هم جدا شده باشند. اگر کودک با مادرش زندگی می کند، مادر باید به او بگوید که هرگز او را تنها نمی گذارد. کودک از شما می پرسد که آیا می تواند مثل قبل با پدربزرگ و مادربزرگ و دیگر اقوامش ارتباز داشته باشد یا نه.
برای کودک مهم است که بتواند هم پدر و هم مادرش را ببیند. کودک به آنها علاقه دارد بنابراین بهتر است برنامه ای ترتیب دهید که کودک تان بتواند علاوه بر مادر، پدرش را نیز ببیند.پدر و مادر نباید در مقابل یکدیگر جبهه گیری کنند و به کودک بگویند که او فقط باید یکی از آنها را دوست داشته باشد. او را در دعواهای خودتان درگیر نکنید، چون در این صورت او احساس گناه می کند و مجبور است فشار زیادی را تحمل کند.
به کودک تان اجازه دهید احساساتش را تخلیه کند و با شما حرف بزند. با معلم او نیز حرف بزنید و از راهنمایی هایش استفاده کنید. به فرزندتان کمک کنید دربارۀ طلاق شما با دوستانش درد و دل کند. شاید او از این کار خجالت بکشد و به دوستانش چیزی نگوید. این کار او باعث می شود کودک حساس تر و آسیب پذیرتر شود.کتاب های مناسبی که دربارۀ طلاق نوشته شده برای فرزندتان بخوانید و به او کمک کنید احساساتش را ابراز کند. وقتی کودک گریه می کند او را بغل کنید تا به آرامش برسد.اگر شما به تنهایی از کودک تان مراقبت می کنید، توجه کردن به او و برآورده کردن همۀ نیازهای او کار مشکلی خواهد بود. شما گاهی مجبورید زیاد کار کنید و خسته می شوید. گاهی به او بگویید که چرا نمی توانید به او توجه کافی داشته باشید.
به کودک بگویید بعداً به حرف هایش گوش می کنید، چون فعلاً خسته هستید. کودک می تواند حرف های شما را درک کند و مدتی صبر کند ولی اگر باز هم نتوانستید به خواسته های او توجه کنید، با او حرف بزنید و شرایط زندگی تان را برایش توضیح دهید.توجه کودک را به چیزهای دیگری که در مورد علاقۀ توست جلب کنید. اگر نمی توانید با کودک حرف بزنید، به او بگویید که وقتی فرصت کافی داشتید با او حرف می زنید.
گاهی به خاطر فشارهای کاری زیادی که مجبورید یک تنه تحمل کنید، دلتان می خواهد از فرزندتان کمک بگیرید. ولی شما نباید بعد از طلاق به فرزندتان زیاد فشار بیاورید و از او بخواهید در کارهایتان به شما کمک کند. او دوست ندارد نقش پدرش را بازی کند و کارهایی را که او انجام میداد، برای شما انجام دهد.وقتی طلاق می گیرید، هرکاری که برای آرام کردن فرزندتان انجام دهید کافی نیست و نمی توانید آرامش قبلی را به او بازگردانید، به احساسات کودکان توجه کنید تا هم به خودتان و هم به او کمک کرده باشید. می توانید برای این کار از گروه های حمایتی خانواده یا افراد دیگر کمک بگیرید.
وقتی پدر و مادری می خواهند از هم جدا شوند شرایط سختی دارند. آنها از یک طرف باید با مشکلات حقوقی، عاطفی و مالی خودشان کنار بیایند و از طرفی دیگر مشکلات فرزندشان را حل کنند.آنها آنقدر خودشان مشکل دارند که دیگر برایشان انرژی و توانی باقی نمی ماند تا مشکلات فرزندشان را نیز حل کنند. بچه ها در این مدت احتیاج به توجه والدین دارند.وقتی زن و شوهر می خواهند از هم جدا شوند اغلب مشکلات و نگرانی های فرزندشان را درک نمی کنند. آنها آنقدر احساس درماندگی می کنند که احساسات و نیازهای فرزندشان را نادیده می گیرند.
مادر خودش فکر می کند که کودک به راحتی می تواند با این مسئله کنار بیاید. او می گوید که شوهرش قبلاً نیز سخت کار می کرد و خیلی در کنار فرزندش نبود، بنابراین بعد از جدایی، تحمل این شرایط برای کودک کار دشواری نخواهد بود و او خیلی دلش برای پدرش تنگ نخواهد شد.
معمولاً وقتی بچه ها مشکلی دارند، مستقیماً از شما کمک نمی خواهند ولی آنها در این شرایط احساس یاس، ناامیدی و شکست می کنند. آنها در این شرایط با خواهر یا برادرشان بیشتر دعوا می کنند، زیاد گریه می کنند و در مدرسه تکالیفشان را خوب انجام نمی دهند.طلاق و جدایی والدین می تواند باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در زندگی کودکشان شود. ریشۀ اصلی این مشکلات نیز به خاطر نگرش کودکان دربارۀ طلاق و تجربه ای است که آنها از طلاق دارند.
معمولاً کودکان خودشان را به خاطر جدایی والدین شان سرزنش می کنند. آنها خوب می دانند که پدر و مادرشان گاهی به خاطر آنها با هم دعوا می کردند و اکنون خودشان را سرزنش می کنند و می گویند که اگر بچۀ خوبی بودند و به حرف های والدین گوش می کردند، کار آنها به طلاق و جدایی کشیده نمی شد.آنها گاهی از دست پدر و مادرشان عصبانی می شدند و آرزو می کردند که ای کاش آنها از هم جدا شوند. بچه ها فکر می کنند که آرزوی آنها به واقعیت تبدیل شده، پس ای کاش آن آرزو را نمی کردند.
بچه ها وقتی می بینند پدر و مادرشان می خواهند از هم جدا شوند، اصرار دارند که آنها این کار را نکنند. آنها فکر می کنند که اگر آرزو کنند پدر و مادرشان دوباره با هم آشتی کنند شاید این اتفاق بیفتد و آنها از هم جدا نشوند.کودک دربارۀ آرزوها و خیالات خودش حرف می زند و اگر یکی از والدین موافق طلاق باشد، کودک احساس ناتوانی می کند و از دست او عصبانی می شود.
والدین باید به احساسات فرزندشان توجه کنند و با کودک حرف بزنند. آنها باید به افکار و نگرانی های کودک شان پی ببرند. وقتی بچه ها حرف می زنند، پدر و مادر متوجه می شود در ذهن او چه چیزی می گذرد.
کودک احساس می کند که در این جدایی او مقصر است، بنابراین به او بگویید که تقصیر او نیست که شما از همسرتان جدا می شوید.بچه ها معمولاً زیاد سؤال می پرسند. به سؤال های آنها گوش کنید، حتی اگر جواب دادن به آنها برایتان مشکل باشد. کودک از مادرش می پرسد که بعد از طلاق پدرش کجا می رود و شب ها کجا می خوابد. او حتی احساس می کند که ممکن است پدرش بمیرد و یا دیگر هرگز ازدواج نکند.وقتی کودک می بیند که پدر و مادرش یکدیگر را دوست ندارند، می ترسد که مبادا آنها روزی او را نیز دوست نداشته باشند. بنابراین والدین باید به کودک بگویند که او را دوست دارند، حتی اگر از هم جدا شده باشند. اگر کودک با مادرش زندگی می کند، مادر باید به او بگوید که هرگز او را تنها نمی گذارد. کودک از شما می پرسد که آیا می تواند مثل قبل با پدربزرگ و مادربزرگ و دیگر اقوامش ارتباز داشته باشد یا نه.
برای کودک مهم است که بتواند هم پدر و هم مادرش را ببیند. کودک به آنها علاقه دارد بنابراین بهتر است برنامه ای ترتیب دهید که کودک تان بتواند علاوه بر مادر، پدرش را نیز ببیند.پدر و مادر نباید در مقابل یکدیگر جبهه گیری کنند و به کودک بگویند که او فقط باید یکی از آنها را دوست داشته باشد. او را در دعواهای خودتان درگیر نکنید، چون در این صورت او احساس گناه می کند و مجبور است فشار زیادی را تحمل کند.
به کودک تان اجازه دهید احساساتش را تخلیه کند و با شما حرف بزند. با معلم او نیز حرف بزنید و از راهنمایی هایش استفاده کنید. به فرزندتان کمک کنید دربارۀ طلاق شما با دوستانش درد و دل کند. شاید او از این کار خجالت بکشد و به دوستانش چیزی نگوید. این کار او باعث می شود کودک حساس تر و آسیب پذیرتر شود.کتاب های مناسبی که دربارۀ طلاق نوشته شده برای فرزندتان بخوانید و به او کمک کنید احساساتش را ابراز کند. وقتی کودک گریه می کند او را بغل کنید تا به آرامش برسد.اگر شما به تنهایی از کودک تان مراقبت می کنید، توجه کردن به او و برآورده کردن همۀ نیازهای او کار مشکلی خواهد بود. شما گاهی مجبورید زیاد کار کنید و خسته می شوید. گاهی به او بگویید که چرا نمی توانید به او توجه کافی داشته باشید.
به کودک بگویید بعداً به حرف هایش گوش می کنید، چون فعلاً خسته هستید. کودک می تواند حرف های شما را درک کند و مدتی صبر کند ولی اگر باز هم نتوانستید به خواسته های او توجه کنید، با او حرف بزنید و شرایط زندگی تان را برایش توضیح دهید.توجه کودک را به چیزهای دیگری که در مورد علاقۀ توست جلب کنید. اگر نمی توانید با کودک حرف بزنید، به او بگویید که وقتی فرصت کافی داشتید با او حرف می زنید.
گاهی به خاطر فشارهای کاری زیادی که مجبورید یک تنه تحمل کنید، دلتان می خواهد از فرزندتان کمک بگیرید. ولی شما نباید بعد از طلاق به فرزندتان زیاد فشار بیاورید و از او بخواهید در کارهایتان به شما کمک کند. او دوست ندارد نقش پدرش را بازی کند و کارهایی را که او انجام میداد، برای شما انجام دهد.وقتی طلاق می گیرید، هرکاری که برای آرام کردن فرزندتان انجام دهید کافی نیست و نمی توانید آرامش قبلی را به او بازگردانید، به احساسات کودکان توجه کنید تا هم به خودتان و هم به او کمک کرده باشید. می توانید برای این کار از گروه های حمایتی خانواده یا افراد دیگر کمک بگیرید.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼