تربیت کودکان در اسلام، متفاوت است؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود: هرکس کودک را چنان تربیت کند که کلمه «لا اله الا الله» را بگوید و این مضمون شیره جانش شود، خداوند در روز قیامت از آن مربی حساب نخواهد کشید.
تربیت کودک، نوعی مهارت و نیازمند کسب اندوخته و تجربه است؛ مهارتی بالاتر از هنر آشپزی و مانند آن. در مهارت باید چیزهایی را آموخت و چیزهایی رو اندوخت.
«مهارت تربیت کودک» مجموعهای از آموختههای علمی در کنار آموختههای تجربی و اِعمال آنها با در نظر گرفتن ظرفیت کودک است.
دین مبین اسلام مجموعه آگاهیهای لازم درباره تربیت فرزند سالم و صالح را در قالب یک «سیسمونی تربیتی کودک» در اختیار مربیان و پدران و مادران گذاشته است، این سیسمونی ارمغانی است از سوی خدا.
آنچه در ادامه میآید بیانگر این است که «چگونه خدا را به فرزندان خود معرفی کنیم» که کتابی با همین عنوان از حجتالاسلام مسلم گریوانی به رشته تحریر در آمده است:
سخن از ایمان که میرود باید روشن باشد که این واژه در قاموس و ادبیات دینی، بار معنایی خاصی دارد. هرچند هویت «ایمان» از جنس میل و گرایش ولی طبق بیانی از امام رضا (ع) ایمان سه لایه دارد:
عقدٌ بالقلب: پیمان و گرایش قلبی (به خدا و کتابها و رسولان او)
لفظٌ باللسان: بیان با زبان (خواندن اذکار و نماز و قرآن)
عملٌ بالجوارح، و عمل با اعضای بدن. (انجام اوامر الهی)
بنابراین «ایمان» از مقوله گرایش و میل است و با جنبه روحی و عاطفی انسان سر و کار دارد و از این مسیر میتواند با خدا رابطه برقرار کند؛ ولی از آنجا که ایمان بدون التزام عملی بیمعناست، لذا در گفتار و کردار انسان نیز منعکس میشود. بنابراین، ایمان متشکل از این سه جنبه است و غفلت از هر لایه در تربیت کودک به معنای نقص در تربیت ایمانی کودک است.
آن چه پس از این حائز اهمیت است، آموزش مفاهیم دینی نظیر ایمان، از مسیر یادگیری و ضوابط تعلیم و تربیت نوین است.
تفاوت تربیت ایمانی و اعتقادی کودک
«معرفی خدا به کودک و نوجوان» شامل دو بخش میشود:
ـ اثبات و معرفی خدا و صفات او و پاسخ به پرسشهای کودکانه او (خداشناسی کودک یا تربیت اعتقادی کودک)
ـ تربیت ایمانی کودک و نوجوان (خداگرایی کودک)
بخش اول با فکر کودک سر و کار دارد و با دل و قلب او، هر چند بعد از باور قلبی، به زبان و عمل هم سرایت میکند؛ اولی معرفت استدلالی است و دومی معرفت ایمانی؛ یکی بینش است و دیگری گرایش. در اولی این کودک است که از خدا میپرسد، اما در دومی این ماییم که باید با شیوهها و رفتارهای مناسب ایمان را دل کوک شکوفا کنیم. البته اگر در بخش اول خدا را درست به کودک معرفی کنیم، تا حدودی راه را برای مرحله دیگر بر خود هموار کردهایم.
هرکدام از این دو از ارزش ویژهای برخوردارند و جنبه خاصی از کودک را رشد میدهند؛ اما کدام یک پا برجاتر و قویتر است؟
«معرفت استدلالی لازم است، اما آنچه انسان را نجات میدهد و به حرکت وا میدارد و در میادین زندگی کمک میکند، همان معرفت ایمانی است که از ایمان، محبت و جاذبه و شور و عشق حاصل میشود. وقتی ابوذر مسلمان شد، پیامبر اسلام نرفت تا برهان نظم را برای او بیان کند و ثابت کند که خدا هست یا یکی است. خیر، با بیان پر جاذبه خودش ایمانی را در دل ابوذر انداخت. اما استدلال مثل ستونی است که انسان به آن تکیه میکند و خیالش آسوده است که جای وسوسه نیست.»
اثر تربیت اعتقادی کودک
اگر باورهای دینی صرفاً یکسری اعتقادات ذهنی بریده از رفتار بود میشد به راحتی آنها را ساده و غیر موثر انگاشت؛ ولی هرگز چنین نیست. باورها در زندگی، نقش پررنگی داشته و زندگی را معنادار میکند. زندگی بیمعنا به تن بیجسم و لفظ مهمل میماند. بنابراین ایمان و عقیده است که در تمام آداب، رفتار، روحیات و عواطف ما جلوه پیدا میکند. «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ» بگو! هرکسی طبق شخصیت شکل گرفته خود رفتار میکند. شخصیت انسان، نگرش و گرایش انسان از عقیده و باور شکل میگیرد.
باورهای قلبی انسان نقش مهمی در سبک زندگی او دارد. طوری که تحقیقات مختلف نشان میدهد افرادی که دارای اعتقادات محکم و استواری هستند، از زندگی سالمتری برخوردارند.
بدون تردید اگر سالهای اولیه کودک و نوجوان با باورهای اصیل گره بخورد، در حقیقت ما او را به رزمندهای مسلح در برابر دشواریها، مصائب و شبهات زندگی آینده نه چندان دور مسلح کردهایم، آن چنان که زندگی آتی او دارای پشتوانه و تکیهگاه محکم و استواری خواهد بود.
فایده تربیت اعتقادی شامل حال والدین و مربی نیز میشود:
پیامبر بزرگ اسلام فرمود: هرکس کودک را چنان تربیت کند که کلمه «لا اله الا الله» را بگوید (و این مضمون شیره جانش شود)، خداوند در روز قیامت از آن مربی حساب نخواهد کشید: «من ربی صغیراً حتی یقول لا اله الا الله لم یحاسبه الله».
منبع:
بلاغ مازندران
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼