۱۶۰۹۷۷
۵۱۲۹
۵۱۲۹

ویژگی های اخلاقی کودکان، وابسته به چه عواملی است؟

در این مطلب با عوامل موثر بر اخلاق و رفتار کودکان و فرزندانمان و نظریات و دیدگاه های اندیشمندان بزرگ در این زمینه آگاه می شویم.

در این مطلب با عوامل موثر بر اخلاق و رفتار کودکان و فرزندانمان و نظریات و دیدگاه های اندیشمندان بزرگ در این زمینه آگاه می شویم :

سوال :
مهمترین عواملی که می توانند بروی اخلاق کودکان تأثیر بگذارند کدامند ؟

جواب :
بایستی عرض کنم که در شکل‌گیری و تکون و ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری فرزندان، دو عامل عمده دخیل هستند که اولی وراثت (مسائل ارثی) و دومی محیط است.
لذا در دستورات دینی توصیه شده تا همسری با تقوی و با اخلاق و عاقل و سالم انتخاب نمایید تا فرزندان شایسته داشته باشید.
پس یکی از عوامل تاثیر گذار در تربیت کودک ،انتخاب همسر خوب است که ویژه گی هایش از طریق وراثت منتقل می شود.
دومین عامل عوامل محیطی است که عوامل محیطی مصادیق مختلفی دارد و از جمله انها محیط مدرسه ،دوستان و همراهان کودک ،محیط زندگی و محیط خانواده و غیره.
در میان عوامل محیطی، تأثیر‌گذارترین عامل و عمومی‌ترین عامل، خانواده است. در میان عوامل خانوادگی، محوری‌ترین عامل،‌ والدین هستند.
اثر گذاری والدین به دلیل جایگاه ممتاز،‌ تعامل بیشتر و نخستین مربی مرتبط با کودک، بیشتر از سایر عوامل اجتماعی است.
اندیشمندان و کارشناسان علوم تربیتی و روان‌شناسی، با عبارت مختلف و در جاهای مختلف به نقش اساسی والدین و فضایی که در خانواده ایجاد می‌شود،‌ در رشد اخلاقی و شخصیتی کودکان اشاره نموده‌اند.
کارل یونگ[۱] یکی از روان‌شناسان غربی معتقد است: در مرحله کودکی، آنچه ممکن است شخصیت کودک خوانده شود چیزی نیست مگر انعکاس شخصیت و رفتارهای والدین او. پرواضح است که پس از آن، والدین نفوذ و تأثیر زیادتری بر شکل‌گیری شخصیت کودک اعمال می‌کنند؛ آنها می‌توانند با شیوه‌های رفتاری خود، نسبت به کودک، به رشد شخصیت او کمک کنند یا مانع آن بشوند.[۲] یعنی والدین در شکل‌گیری رفتارها و منش کودک دخالت زیادی دارند.
هورنای یکی دیگر از روان‌شناسان، رابطه‌ اجتماعی موجود بین کودک و والدین را عامل اصلی رشد شخصیت کودک می‌داند و از نیاز کودک به ایمنی (نیاز به امنیت و رهایی او از ترس) و نقش آن در تعیین بهنجار بودن رشد شخصیت، سخن به میان آورده و معتقد است:‌
امنیت روانی کودک کاملاً بستگی دارد به اینکه چگونه والدین با او برخورد کرده‌اند. اظهار نکردن محبت به کودک و فقدان فضای عاطفی، شیوه عمده‌ای است که والدین به وسیله‌ آن، امنیت را تضعیف نموده و یا از آن جلوگیری می‌کنند.[۳]

کوپر اسمیت[4] می‌گوید:
در نتیجه تحقیقات به این نکته رسیدم که پسرانی که از عزت نفس[5] بالایی برخوردارند معمولاً دارای والدینی هستند که اعتماد به نفس و کرامت نفس،‌ ثبات هیجانی و اتکای به خود از ویژگی‌های شخصیتی آنان به شمار می‌رود و در مسائل پرورش و تربیت فرزندان، بین آنان و فرزندانشان توافق کاملی مشاهده می‌شود.[6]
مطالعات کال دُوِل[7] و همکارانش نیز درباره شکل‌گیری هوش در جریان تأثیر محیط خانواده نشان داده که کودکان باهوش‌تر, معمولاً کسانی هستند که در خانواده‌های صمیمی رشد کرده و از امکانات فرهنگی و تربیتی بیشتری برخوردارند.[8]
همان‌طور که ملاحظه فرمودید، روابط عاطفی و اخلاقی والدین و همچنین فضای تربیتی و عاطفی به‌وجود آمده به دنبال این رابطه، نقش زیادی در رشد اخلاقی، روان‌شناختی و شخصیتی کودکان دارد.
بسیاری از اندیشمندان روان‌شناسی به‌ویژه آقای آلبرت بندورا[9] اعتقاد دارند بیشترین یادگیری‌ها و تأثیرپذیری‌های افراد انسانی، از طریق یادگیری مشاهده‌ای و دیدن الگوهای ارائه شده ,است.
بر اساس نظریه ایشان هر چقدر الگوها از محبوبیت و جایگاه ارزشی ویژه‌ای برخوردار باشند، تأثیرگذاری بیشتری بر الگوگیرنده‌ها دارند.
ایشان همچنین اعتقاد دارد والدین (پدر و مادر) به عنوان اولین الگو، بر شخصیت کودکان،‌ اجتماعی شدن آنها، روش‌های تعامل با دیگران، نحوه برخورد با مشکلات زندگی و مسائل اخلاقی کودکان, تأثیر جدی و اساسی دارند.[10]
لذا وقتی پدر و مادر به آموزه‌های اخلاقی و اصول همسرداری, التزام جدی دارند و روابط عاطفی و اخلاقی محبت‌آمیز و مؤدبانه، دلسوزانه و دینمدارانه دارند، بر فرزندان خود نیز اثر گذاشته و آنان را به سوی مسائل تربیتی سوق خواهند داد.
علاوه بر اینها وقتی محیط خانواده، دوستانه،‌ صادقانه، محبت‌آمیز و همراه با حس وظیفه‌شناسی و احترام بود، فضایی آرام و معنوی به‌وجود خواهد آمد و این فضا در آرامش روانی، شکوفایی استعدادها و همچنین خلاقیت فرزندان مؤثر خواهد بود.
زیرا یکی از شرایط عمده برای رشد عاطفی، ذهنی، فکری و روانی کودکان، محیط مناسب خانواده است که این فضا در خانواده‌هایی که ملتزم به حقوق متقابل و نقش‌های اختصاصی افراد هستند، به‌وجود می‌آید.
این گونه خانواده‌ها بیشترین شباهت را به خانواده‌ای که در روان‌شناسی به خانواده مقتدر معروف است، دارند. خانواده مقتدر بهترین نوع خانواده‌ها و بهترین نوع تربیتی است.

ویژگی های خانواده مقتدر
منظور از خانواده مقتدر، خانواده‌ای است که کودکان را به شیوه‌ای که قاطع و اطمینان‌بخش است تربیت می‌کنند؛
یعنی در این خانواده روابط والدین صمیمی بوده و هر فردی در جایگاه متناسب خود قرار دارد. در چنین خانواده‌ای فرزند به استقلال و آزادی فکری تشویق می‌شود در عین حال که نوعی محدودیت و کنترل نیز از سوی والدین، بر او اعمال می‌گردد.
در این خانواده اظهارنظر، صحبت با کودک و ارتباط کلامی وسیعی در تعاملات کودک با والدین و بین پدر و مادر وجود دارد. گرمی و صمیمیت، اساس برقراری ارتباط است و هر کدام از افراد خانواده به شیوه‌ای منطقی و عقلانی و در چارچوب اختیاراتشان اظهارنظر می‌کنند.
از ویژگی‌های این خانواده و این شیوه تربیتی این است که هر یک از اعضای خانواده به تناسب امکان و توان خود، در تعیین و انتخاب اهداف شرکت دارند. اعضای خانواده مقتدر با همدیگر همکاری صمیمانه و جدی دارند.
یکی دیگر از ویژگی‌های این خانواده، انظباط همراه با رفتار خودمختارانه است. والدین هرگاه کودک را از چیزی منع کنند یا از وی خواسته‌ای ویژه داشته باشند، مسئله را برای او به خوبی تبیین کرده و دلیل آنرا نیز ارائه می‌دهند.
در این حال، اگر فرزندان در کارهای خود کوتاهی کنند یا برخلاف آنچه وظیفه بوده، انجام دهند، مجازات می‌شوند. از ویژگی‌های دیگر این خانواده این است که خانواده بر اساس مشورت و همفکری و پیروی از عقل و مصلحت‌اندیشی اداره می‌شود (البته تصمیم نهایی را والدین می‌گیرند).
یعنی بین والدین و فرزندان آزادی نسبی حاکم است و در محدوده‌ای از کارها به فرزندان اختیارات داده شده ولی تصمیم نهایی با والدین به‌ویژه پدر است.
در این خانواده فرزندان به راحتی اظهار عقیده می‌کنند و هنرها و مهارت‌های خود را بروز داده و از امنیت روانی برخوردارند. به طور خلاصه می‌توان گفت:
الف) تمام افراد خانواده محترم هستند و در نقش مناسب خود قرار دارند؛
ب) اعضای خانواده صلاحیت و اجازه اظهارنظر درباره مسائل و مشکلات مربوط به خود را دارند؛
ج) روش عقلانی و عاطفی در تمام جنبه‌ها حاکم است؛
د) اساس زندگی بر همکاری و همدلی است؛
ه) پدر به عنوان ناظر و تصمیم گیرنده نهایی است؛
و) والدین برای تصمیمات خود با فرزندان مشورت کرده و آنان را توجیه می‌کنند؛
التزام همسران به حقوق اخلاقی متقابل علاوه بر تأثیرات ذکر شده درباره فرزندان، در ترقی معنوی و رشد معنوی و تربیتی یکدیگر نیز تأثیرگذار است.
وقتی همسران در محیطی عاطفی، دوستانه و مملو از ارزش‌های اخلاقی، گذران عمر می‌کنند، آرام‌آرام و به صورت ناهوشیار بر کمالات و زیبایی‌های اخلاقی آنان افزوده خواهد شد.
زیرا محیط سالم و پاکیزه (از نظر اخلاقی) در شخصیت و نوع کارکردهای افراد تأثیر می‌گذارد و همین‌طور افراد سالم و بهنجار, متقابلاً در محیط و بهتر شدن آن اثر می‌گذارند و همین‌طور این سیر ترقی ادامه دارد.
خلاصه اینکه در تربیت فرزند عوامل زیادی دخالت دارد که مهمترین آنها،انتخاب همسر خوب ،انجام رفتارهای دینی و اخلاقی مطلوب توسط والدین،تغذیه حلال،فراهم نمودن مدرسه و دوستان خوب برای کودک،فراهم کردن محیط سالم ،توکل برخداوند و تلاش و حضور عاطفی والدین به ویژه مادر در کنار فرزند.
منبع: مهکام

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.