تفاوت بین فرزندان، عامل تاثیر گذار چیست؟
کودکان یک خانواده میتوانند فوقالعاده با هم متفاوت باشند. شاید والدین معتقد باشند که شیوۀ تربیتیشان برای همۀ فرزندانشان یکسان بوده است.
کودکان یک خانواده میتوانند فوقالعاده با هم متفاوت باشند. شاید والدین معتقد باشند که شیوۀ تربیتیشان برای همۀ فرزندانشان یکسان بوده است. با این وجود کودکان شخصیتها، تواناییها و علائق متفاوتی دارند، چرا؟
به طور طبیعی، خصوصیات ارثی نقش مهمی در تعیین خلق و خوی و تواناییهای فرد دارند. ممکناست در خانوادهای، یک کودک ذاتاً آسانگیر باشد و در همان خانواده، کودک دیگر حساستر. امکان دارد یکی از آنها استعداد ورزشی داشته باشد و دیگری استعداد ریاضی.
جنسیت روی تفاوهای شخصیتی کودکان هم اثر میگذارد. پسرها و دخترها غالباً دارای علائق و سطح رقابت متفاوتی هستند اگرچه ممکن است هریک به شدت سرگرم فعالیتهایی شوند که به صورت کلیشهای برای جنس مخالف در نظر گرفته شده است.
بهعلاوه، کودکان اغلب از آنچه میبینند، تقلید میکنند و اگر والدین آنها علاقهمندیها و شخصیتهای بسیار متفاوتی داشته باشند ممکن است کودکی از رفتارهای مادرش تقلید کند و کودک دیگر از پدرش.
نحوۀ برخورد والدین با کودکان تاثیر بسیاری بر رشد شخصیت، علاقهمندیها و تواناییهای آنها دارد. والدین آگاهانه و ناخودآگاه بر فرزند خود تاثیر میگذارند و او را هدایت میکنند. شاید آنها استعداد موسیقی او را تشویق کنند در حالی که به توانایی انجام کارهای فنی در او توجهی نداشته باشند.
ممکناست آنها زمانی که فرزندشان را مجبور به خوب بودن میکنند ناخواسته خلاقیت یا خصوصیات فردی را در او سرکوب می کنند؛ امکان دارد آنها نقش الگوهای حمایتی را برای او داشته باشند یا به او کمک کنند که خودش یک پیشرو باشد.
در بین اعضای یک خانواده، تجربۀ هر کودکی منحصر به خود اوست. به طور مثال، بهبچۀ اول طی سالهایی که تنها فرزند خانواده است، توجه بسیاری میشود. در این دوران والدین بیتجربهاند. ممکن استمحتاط، متوقع و عصبی باشند و در عین حال به فرزند خود عشق میورزند و به وجود او افتخار میکنند. والدین معمولاً با آرامش و ملایمت بیشتری با فرزندان کوچکتر (بعدی) خود رفتار میکنند.
شرایط دیگری هم وجود دارند که سبب میشود والدین با فرزندان خود رفتار متفاوتی داشته باشند که اغلب نتایج منفی بهبار میآورد. ممکناست کودکی از یک ویژگی ذاتی برخوردار باشد که به طور ناخوشایندی بازتاب یکی از ویژگیهای خود والدین یا یکی از اقوام آنهاست.
والدین دوست ندارند ویژگیهای منفی خویشاوندی را در فرزندشان ببینند و او را تحت فشار قرار میدهند که خودش را تغییر دهد.
اگر کودکی به لحاظ جسمی شباهتی با یکی از والدین یا دیگر اقوامش داشته باشد که والدین را ناراحت میکند، شاید آنها این نارضایتی را بر زبان آورند، موهایت خیلی کم پشت است، درست مثل موهای خواهرم؛ گوشهایت شبیه گوشهای مادرت است؛ تو هم مثل من خپل هستی. در اغلب موارد والدین احساسات خود را بیان نمیکنند، اما ممکن استاز ویژگیهای ظاهری فرزند خود رنج ببرند.
کودک بخت برگشتهای که هدف چنین اظهاراتی است، در میان خواهر و برادرهایش احساس ناراحتی و انزوا میکند. اغلب با شنیدن این پیامها آنها را درونی میکند، من باهوش نیستم؛ من زیبا نیستم؛ من استعداد ورزشی ندارم. ممکناست او به نحوی رفتار کند که گویا آنچه شنیده حقیقت دارد. خواهر و برادرهایش که هدف انتقادهای والدین قرار نگرفتهاند از خود تصویر منفی نمیسازند.
گاهی والدین به یک فرزندشان توجه، زمان یا هزینۀ بسیار بیشتری اختصاص میدهند تا به فرزندان دیگر. این کار میتواند تاثیری منفی روی بچههای دیگر خانواده بگذارد. اگر کودکی ببیند که برادرش بهدلیل توانایی ورزشی خود توجه و تحسین بیشتری دریافت میکند بهدنبال راهی میگردد تا توجه دیگران را به خود جلب کند.
شاید با برادرش به رقابت بپردازد، اما بعید نیست که احساس کند نمیواند با او برابری کند. بهجای پذیرفتن خطر مقایسۀ تواناییهای او با برادرش توسط والدین، ممکن استاو به کلی از رقابت در زمینۀ فعالیتهای ورزشی دست بکشد.
گاهی والدین از روی عمد فرزندان خود را در مسیرهای متفاوتی هدایت میکنند که اغلب بهدلیل جلوگیری از امکان بهوجود آمدن تضادها و رقابتهای مختلف میان آنهاست. اگر فرزند بزرگتر در کلاسهای ژیمناستیک شرکت کند، ممکن است والدین او فرزند کوچکتر را تشویق به شرکت در همان کلاسها و انجام همان فعالیت مشابه نکنند زیرا از این موضوع بیم دارند که یکی از دیگری جلو بیفتد.
بعضی از والدین تجربۀ تلخی از رقابتهای خانوادگی دارند و میخواهند فرزندشان از تجربۀ رد شدن در رقابت خواهر و برادری دور بماند. با این وجود، زمانی که والدین کودکی را از دنبال کردن علاقۀ خود منع میکنند، در واقع فرصت لذت بردن و رسیدن به موفقیت را از او ربودهاند.
در نظر گرفتن و توجه به تفاوتهای بین فرزندانتان موضوعی مهم است که باید به آن دقت کنید. آنها را همانطور که هستند بپذیرید، حمایت کنید و تشویق نمایید تا فعالیتهایی را که برایشان لذتبخش است و در آنها استعداد دارند دنبال کنند. آنها را به زور در مسیرهایی که توانایی دنبال کردن آنها را ندارند یا نمیخواهند آنها را ادامه دهند وارد نکنید.
بهخاطر داشته باشید که استعدادهای فرزندان خود را با صدای بلند مقایسه نکنید. آنها مقایسههای شما را به عنوان قضاوت دربارۀ خودشان میپذیرند و در نهایت یکی نسبت به دیگری احساس برتری یا حقارت خواهد کرد.
طبیعی است گاهی از فرزندان خود ناامید شوید، او آن بازیکنی نیست که من امیدوار بودم بشود، ای کاش او پسر بود، ای کاشاو اجتماعیتر بود.
سعی کنید ضعف کودکتان را بپذیرید. شنیدن ارزیابیهای منفی شما برای فرزندانتان از نظر عاطفی خوب نیست. آنها سؤال میکنند من چه اِشکالی دارم؟ چرا من نتوانستم شبیه خواهرم بشوم؟
بهترین راه برای برخورد با تفاوتها واقع بین بودن و احترام گذاشتن است. فرزندان شما در طول زندگی تحت تاثیر نگرش شما نسبت به خودشان قرار میگیرند. اگر روش صحیحی در پیش بگیرید، آنها راهنمایی شما را با اشتیاق میپذیرند و یاد میگیرند که تفاوتها را به عنوان بخش طبیعی از زندگی بپذیرند و تحسین کنند. درنتیجه، آنها با احساس خوبی نسبت به خواهر و برادرها و خودشان رشد خواهند کرد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼