حسادت فرزند بزرگتر به کوچکتر، چاره چیه؟
وقتی که ملاقات کننده ای به منزل شما می آید اگر با آنها نزدیک هستید چه بهتر که از آنها بخواهید هدیه ای که می آورند...
وقتی که ملاقات کننده ای به منزل شما می آید اگر با آنها نزدیک هستید چه بهتر که از آنها بخواهید هدیه ای که می آورند اول برای بچۀ بزرگتر شما باشد تا برای بچۀ کوچکتر.
- نکتۀ دوم این است که وقتی میهمانان به خانۀ شما می آیند، آن زمانی که در می زنند، بهتر آن است که نوزاد را به اتاق ببرید و میهمانان را به اتاق خودتان یا سالن پذیرایی دعوت کنید و اگر با آنها آشنا و نزدیک هستید این پیام را از قبل بدهید که سپاسگزار خواهیم شد که اگر چند دقیقه ای در آنجا بنشینید و توجه و محبتتان را مانند گذشته به فرزند بزرگتر ابراز کنید و آن زمان از فرزند بزرگترتان بخواهید که آنها را برای دیدن نوزاد با خودش ببرد و یا راهنمایی کند. درنتیجه به نوعی خودش را مهم و مسئول می بیند.
- امیدواریم که وقتی که این عزیزان و میهمانان به سراغ نوزاد می روند دربارۀ او به گونه ای گفتگو کنند که حسادتی را برانگیخته نکند و یا احساس بدی را به فرزند اول ندهند که از او بهتر است و یا زیباتر است و یا شبیه پدر و مادر هست که برای بچۀ اول می تواند بسیار گران تمام شود.
به همین علت است که این نوع گفتگوها در حالی که از نظر ما برخی از اوقات بسیار هم بی اساس و بی پایه و کم اهمیت است برای برخی از بچه ها عامل تعیین کننده روابطشان و احساس و نظری است که دربارۀ خودشان دارند.
- مهم این است که اگر هدیه ای برای نوزاد آورده شده، بهتر است که به فرزند بزرگترتان اجازه دهید او هدیه را باز کند. حتی اگر دلش خواست به اتاق نوزاد یا اتاق خودش ببرد یا جایی که شما تعیین می کنید بگذارد. درنتیجه او باید احساس کند که در ارتباط با خواهر و برادرش نقش و اهمیتی ویژه و بسیار مهم دارد.
- هیچ کودکی نیست که اگر از شرایط عادی و از بهرۀ هوشی معمولی برخوردار باشد، آمدن خواهر و برادر را به عنوان تهدید و خطری و کم شدن محبت و توجه نبیند.
زیرا هر اندازه پدر و مادر مواظب باشند اولاً مادر، به خصوص اگر فرزندش را یا نوزادش را شیر می دهد ناچار نوعی ارتباط ویژه را با نوزاد خواهد داشت و پسر و دختر بزرگتر از آن محروم هستند.
به دلیل آنچه که بسیاری از اوقات گفتگوها به ناچار در ارتباط با نوزاد است، پسر و دختر شما که تا به حال مرکز خانواده و بزرگ خانواده و تعیین کنندۀ بسیاری از موضوع ها بوده و یا حداقل خودش را به عنوان تنها موجود منحصر به فرد در رابطه با شما می دیده، به یک باره موجود حقیر و ناچیزی را می بیند که حقوق و سهم و توجه او و توجه شما را همه، در اختیار خودش گرفته است.
به همین علت است که حسادت و رقابت با او به صورت آشکار و پنهان خودش را نشان می دهد. معمولاً بچه ها به مقدار زیادی در خود فرو می روند و با خودشان گفتگوی بیشتری دارند.
غالباً تخیلات و تصورات خودشان را پر و بال می دهند و برخی از اوقات داستان هایی را تعریف می کنند که نشان دهندۀ رابطۀ ویژه ای است که با شما داشتند مانند روزی که با هم رفتید بستنی خوردید، روزی که با هم پارک رفتید، سخن می گویند که گرچه به نظر شما بیان یک داستان است ولی تاکید و توجه او به نوع ارتباطی است که با شما داشته ولی هم اکنون یا ممکن نیست و یا به نوعی در ارتباط با خودش نمی بیند.
روشن است در یک چنین حالاتی فرزند شما می تواند بال خیال را آنچنان پرواز بدهد و خودش را بزرگ ببیند و یا احتمالاً کودک تازه وارد را کاملاً نادیده گرفته و یا برخی از اوقات به شما پیشنهاد کند که با هم بیرون برویم و جایی را برای نوزاد قائل نباشد و فرض او این است که او تنها در خانه باشد.
بنابراین در این زمینه ها باید مواظب گفتگو با او بود. در حالی که اهمیت و جایگاه او را آهسته آهسته برایش مشخص می کنیم و در حالی که این پیام را می دهیم که این میهمان تازه وارد یک صاحب خانه همیشگی است، ولی به هر حال باید توجه داشت که فرزند شما چنین صاحب خانه ای را به این راحتی نخواهد پذیرفت.
- بازگشت و برگشت به کودکی یا دوران نوزادی عادی است. یعنی فرزند شما که تا به حال از شیشه شیر نمی خورده، دوباره علاقه ای نشان می دهد. ای بسا اخلال و اختلالی در کار ادرار و مدفوع او پیدا شود یا برخی از اوقات با شب ادراری خودش اگر مدت هاست که خشک بوده و مسئله ای نداشته به نوعی این پیام را بفرستد که من ترجیح می دهم کوچک باشم ولی مانند او مورد توجه و محبت قرار بگیرم.
- همان گونه که گفته شد بچه ها مدتی طول می کشد تا تازه وارد را به عنوان عضو و جزئی از این خانواده بپذیرند. معمولاً دو تا چهار ماه رفتار درست پدر و مادر چنین نتیجه ای را عاید خواهد کرد.
بچه ها در این ایام مخصوصاً مایل هستند که وقت شیر خوردن کودک، در آن اطراف باشند. صرف نظر از کنجکاوی هایی که دارند خودشان را در آنجا و در آن جایگاه می بینند و خاطراتشان را به نوعی بررسی می کنند. به خصوص وقت عوض کردن پوشک بچه، علاقه ای به دیدن او دارند، به ویژه اگر جنس مخالف است، زیرا کنجکاوی بیشتری دارند که حتماً باید به او اجازه داد.
توجه داشته باشیم:
مطلبی که باید حتماً مواظب آن بود و به کودک نگفت این است که: تو بزرگی یا خواهر و برادر بزرگتری. زیرا یکی از اشتیاق های بچه به خصوص بین 3 تا 6 سالگی این خواهد بود که هرچه زودتر بزرگ شود و از این کوچکی و حقارت خودش رنج می برد.
اما اگر قرار باشد به یک باره متوجه شود که خواهر و برادر بزرگ بودن یعنی پدر و مادر را نداشتن، یا داشتن خواهر و برادر باعث می شود که بزرگ بودن من، مسئولیت و دردسر و گرفتاری به وجود آورد درنتیجه نه هم اکنون احساس خوبی پیدا می کند و نه حالی را که بعداً موجب میل به کمال و پیشرفت هست را به درستی و به اندازه پیدا می کند.
بنابراین هیچوقت و در هیچ سنی نباید از بچه ها خواست به دلیل کوچکی یا بزرگی برای آنها کاری بکنید یا نکنید. مهم این است که اگر کاری درست است چه کوچکتر و چه بزرگتر باید برای آنها انجام داد یا آنها نباید انجام دهند و خطی به روی این ماجرای بزرگ و کوچک باید کشید که سابقه در فرهنگ و تاریخ جوامع وابسته دارد و اصولاً از نوعی سلسله مراتب خبر می دهد که در زندگی کودکان من و شما هم اثر گذاشته و می گذارد.
- کودک ما با آمدن فرزند جدید حتماً تغییر می کند. برخی از اوقات احساس خوبی نخواهد داشت اگرچه ظاهراً وانمود می کند نوزاد را دوست دارد و برخی از اوقات هم دارد و مایل است که با او ارتباط و رابطۀ خوبی داشته باشد.
اما هر زمان که احساس بدی در ارتباط با شما بکند کودک را مسبب و منشاء این عدم توجه شما، عدم محبت شما یا کاری که شما باید انجام بدهید و انجام نداده اید می داند و متوجه کودک جدید خواهد شد و اگر بتواند معمولاً به او آزاری می رساند و اسیبی می زند.
- بچه ها پرتوقع هستند یا توقع بیشتری پیدا می کنند. احساس نیاز و نیازمندی دارند و حالات غیر عادی آنها را باید قبول داشت. هیچ کودکی به این راحتی و بدون آسیب، خواهر و برادر جدید را نخواهد پذیرفت و هرگونه که من شو شما عمل کنیم به هر حال آسیبی و یا تغییری در او بوجود می آید.
آن زمان که می گوید من هم می خواهم شیر بخورم در حالی که امکانش نیست باید توضیح دهید چه تفاوتی پیدا شده و به نوعی درخواست او را جبران کرد و کار را به آنجا رساند که اهسته آهسته نه تنها وجود خواهر و برادر را بفهمد و بپذیرد و حتی از او خوشحال و دل شاد باشد.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼