۱۷۰۶۲۷
۹۶۱
۹۶۱

رفتار والدین با کودکان، درستش چیه؟

آیا فرزند شما مشکلات رفتاری دارد؟ در این صورت رابطه شما با فرزندتان به احتمال زیاد نیاز به توجه و بازنگری دارد.

آیا فرزند شما مشکلات رفتاری دارد؟ در این صورت رابطه شما با فرزندتان به احتمال زیاد نیاز به توجه و بازنگری دارد. در این مطلب در مورد ۱۰ رفتار صحیح والدین صحبت می کنیم که تا به حال کمتر به آن توجه کرده اید.

۱) آنچه شما انجام می دهید، خیلی مهم است.
این یکی از مهمترین اصول است. در واقع چیزی که تفاوتها را رقم می زند، کاری است که شما انجام می دهید و بچه هایتان نیز پیرو شما هستند. بنابراین بر مبنای شرایط و اوضاع لحظه ای خود واکنش نشان ندهید. از خودتان بپرسید که دنبال چه چیزی هستید و آیا این کار شما نتیجه مطلوبتان را ایجاد می کند؟

۲) فقط دوست داشتن بیش از حد کافی نیست.
این امکان وجود ندارد که بتوانید یک کودک را فقط با ابراز عشق اغنا کنید. او درست است که متوجه دوست داشتن شما می شود، ولی درک مفهوم عمیق عشق را ندارد. چیزی که اغلب کودک را راضی می کند، هرگز متعاقب نشان دادن یک عشق بیش از حد به کودک نیست، بلکه معمولاً نتیجه دادن سنبلهای عشق به جای خود عشق به اوست، چیزهایی مانند آسان گرفتن، انتظارات کم و یا اعطای مالکیت اموال مورد علاقه شان به آنها.

۳) در زندگی فرزندتان حضور داشته باشید.
رفتار صحیح والدین به معنای استمرار درگیری و کار سخت است و این اغلب به معنای بازنویسی و تنظیم مجدد اولویت های شماست. این اغلب به معنای قربانی کردن خواسته های شما در مقابل آن چیزی است که کودک شما نیاز دارد. به لحاظ ذهنی نیز همانند جسمتان کنار کودکتان باشید.
البته مشارکت در این امر به معنای انجام تکالیف کودک نیست. تکالیف یک ابزار برای معلمان است تا بدانند که فرزند شما آیا در حال یادگیری هست یا نه. اگر شما تکالیف او را خودتان انجام داده یا اصلاح کنید، معلم نمی داند که کودک چه چیزی را یاد می گیرد.

۴) نقش پدر و مادری را به تناسب فرزندتان تنظیم کنید.
یکی از رموز رفتار صحیح والدین این است که با رشد کودک خود هماهنگ باشید. فرزند شما در حال رشد است و در نظر داشته باشید که سن چگونه روی رفتار او تاثیر می گذارد.
تلاش برای استقلالی که باعث می شود کودک سه ساله شما دائماً به شما "نه" بگوید، همان چیزی است که انگیزه او را برای یاد گرفتن نحوه توالت رفتن نیز تحریک می کند. به طور مشابه همان رشد فکری که باعث می شود فرزندتان در ۱۳ سالگی در کلاس درس کنجکاو و مشتاق یادگیری باشد، او را به چالش با شما سر میز شام وا می دارد.
به عنوان مثال اگر یک دانش آموز کلاس هشتم به راحتی پریشان و تحریک پذیر است و نمرات خوبی در مدرسه ندارد، آیا والدین باید به او بیشتر فشار بیاورند و یا باید او را درک کنند تا عزت نفس او لطمه نخورد؟
با یک کودک ۱۳ ساله، مشکل می تواند چندین برابر باشد. او ممکن است افسرده شود، خواب کمی داشته باشد و تا دیروقت بیدار بماند و صبح دیر بیدار شود. او ممکن است برای تخصیص زمان برای مطالعه، به راهنمایی نیاز داشته باشد. او ممکن است در یادگیری مشکل داشته باشد. چاره کار، تحت فشار قرار دادن او نیست. مشکل باید توسط یک حرفه ای تشخیص داده شود.

۵) قوانین را ایجاد و تنظیم کنید.
اگر رفتار کودک خود را زمانی که او جوان است مدیریت نکنید، چنین کاری زمانیکه او بزرگتر شده و شما دور و بر او نیستید، بسیار مشکل خواهد بود. همیشه باید روز و شب برای یافتن پاسخ به این سه سوال تلاش کنید: فرزند من کجاست؟ چه کسی با اوست؟ فرزندم چه کار می کند؟ پاسخ این است که قوانینی که کودک از خود شما آموخته است، قواعدی هستند که او در حال اعمال آنهاست.
البته شما نباید و نمی توانید ریزترین کارها را نیز مدیریت کنید. هنگامی که آنها در دبیرستان هستند، شما باید اجازه بدهید فرزندتان تکالیف خود را انجام دهد، انتخاب های خود را داشته باشد و برخی جاها مداخله نکنید.

۶) استقلال کودک خود را تقویت کنید.
اعمال محدودیت ها به کودک کمک می کند تا خود را کنترل کند. تشویق او به استقلال به او کمک می کند تا احساس خود را نیز درک کند. برای موفقیت در زندگی، او به هر دو یعنی خود کنترلی و درک احساس خود، نیاز دارد.
این امر طبیعی است که کودکان برای استقلال خود تلاش کنند. بسیاری از والدین به اشتباه استقلال فرزند خود را به شورش یا نافرمانی تعبیر می کنند. کودکان برای استقلال تلاش می کنند؛ زیرا این بخشی از طبیعت انسانی آنهاست و نمی خواهند توسط شخص دیگری کنترل شوند.

۷) ثابت قدم باشید.
اگر قواعد شما روز به روز به شکلی غیر قابل پیش بینی متفاوت باشد یا اگر شما آنها را به صورت متناوب اجرا کنید، سوء رفتار فرزند شما تقصیر شماست، نه او. مهمترین ابزار انضباطی شما، استواری است. هر چه محکم تر بودن شما البته بر اساس منطق و حکمت و نه قدرت، بیشتر باشد، چالش کودک شما با آن کمتر خواهد بود.
بسیاری از والدین خودشان مشکل دارند. وقتی پدر و مادر ثابت قدم نیستند، بچه ها گیج می شوند. شما باید خود را مجبور کنید که بیشتر محکم باشید.

۸) از وضع قوانین خشن اجتناب کنید.
والدین هرگز نباید تحت هیچ شرایطی کودکان را کتک بزنند. این گونه کودکان بیشتر مستعد ابتلا به درگیری با دیگر کودکان هستند، احتمال بروز خشونت بیشتری دارند و بیشتر ممکن است برای حل کمبودها و اختلافاتشان به حقوق دیگران تجاوز کنند.
شواهد زیادی مبنی بر اینکه تنبیه باعث تجاوز به حق دیگران در کودکان می شود، وجود دارد که می تواند منجر به مشکلات ارتباطی با دیگر بچه ها شود. راه های دیگری برای تنبیه یک کودک مانند "تکنیک وقفه" نیز وجود دارد که بهتر کار می کند و شامل خشونت نمی شود.

۹) قوانین و تصمیمات خود را توضیح دهید.
والدین خوب، انتظار دارند فرزندشان زندگی رو به رشدی داشته باشد. در این راستا به طور کلی، والدین به فرزندان کوچک بیش از حد توضیح می دهند ولی به نوجوانان شرح نمی دهند. مشخصاً توضیح شما برای یک بچه ۱۲ ساله نباید خیلی شفاف باشد. او اولویت ها، قضاوت و تجربیات شما را ندارد.
یک مثال: اگر صاحب یک فرزند ۶ ساله هستید که در کلاس پاسخها را می دهد، به دیگران فرصتی نمی دهد و در کلاس خیلی صحبت می کند، معلم او باید به مشکل رفتار کودک توجه کند. او باید با آن کودک صحبت کند. پدر و مادر بهتر است با معلم ملاقات کرده و یک استراتژی مشترک ایجاد کنند. این کودک باید یاد بگیرد که به دیگران فرصت بدهد تا به سوالات پاسخ دهند.

۱۰) با فرزندان خود با احترام رفتار کنید.
بهترین راه برای دریافت رفتار محترمانه از کودک این است که شما نیز با او با احترام رفتار کنید. شما باید با فرزندان خود با همان حسن نیتی رفتار کنید که در برخورد با هر کس دیگری دارید. با او مودبانه صحبت کنید. به نظر او احترام بگذارید. زمانی که او با شما صحبت می کند، به او توجه داشته باشید. با او مهربان رفتار کنید و سعی کنید او را خوشحال نگه دارید. گونه ای که والدین با کودکان رفتار می کنند و رفتار صحیح والدین ، مبنای شکل گیری روابط او با دیگران است.
به عنوان مثال، اگر فرزند شما بدغذاست، به زور به آنها غذا ندهید. بچه ها ترجیحات غذایی خود را دارند و اغلب در برهه های مختلف تغییر می کنند، آنها در آن زمان، حس خوشایندی به غذای فوق ندارند. فقط اشتباه نکنید که غذاهای ناسالم را جایگزین کنید. اگر غذای بد را در خانه نگذارید، آنها آن را نخواهند خورد.
به همین ترتیب، آستانه بدخلقی کودک نیز قابل کنترل است. بچه ها واکنش خوبی به فرمول و ساختار نشان می دهند. مثلاً شما نمی توانید بدون آماده کردن آنها برای خرید به بازار یا پاساژ بروید. به آنها بگویید : " ما ۴۵ دقیقه آنجا خواهیم بود. مامان باید اینها را بخرد. " لیست خریدتان را به او نشان دهید، اگر آنها را آماده نکنید، آنها خسته و عصبی شده و در جمعیت مردم کلافه خواهند شد.
والدین ارتباط با کودک را به اندازه دیگر روابطشان، اهمیت نمی دهند. شما روی کیفیت روابط خود با بزرگسالان دیگر، دوستانتان، ازدواج و قرارهای ملاقات خود وقت می گذارید. اما در مورد رابطه خود با فرزندتان چه کار می کنید؟ مساله مهم این است که رابطه خوبی با فرزندانتان داشته باشید و واقعاً با آنها هماهنگ باشید. هیچ ارتباط دیگری به این اندازه مهم نیست.
منبع: سرسره

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.