تفکر خلاق کودکان، آموختنی است؟
معمولا کودکان زیر پنج سال بر سر این مسائل زیاد بحث می کنند. آنها چیزی که می بینند را باور می کنند نه آن چیزی که واقعیت دارد.
پدری به دخترش و دوست او دو فنجان داد که در آن به یک اندازه کشمش ریخته شده بود ، دخترش به هر دو فنجان نگاه کرد و گفت : (( چرا برای دوستم بیشتر کشمش ریختی؟ ))
پدر به دخترش گفت : (( نه برای هردوتون به یه اندازه کشمش ریختم )) ولی دختر حرف پدرش را قبول نمی کرد و کشمش بیشتری می خواست.
معمولا کودکان زیر پنج سال بر سر این مسائل زیاد بحث می کنند. آنها چیزی که می بینند را باور می کنند نه آن چیزی که واقعیت دارد. کودک چیزی را قبول می کند که از نظر او درست باشد نه چیزی که واقعا درست باشد.
مثلا پسربچه ای به مادرش اصرار می کرد که یک لیوان پر از آب میوه می خواهد ، ولی مادرش به او نصف لیوان آب میوه داده بود. مادر آب میوه ی او را در فنجانی ریخت و فنجان پر شد. کودک با دیدن فنجان پر خوشحال شد ، هر چند به آب میوه ی او چیزی اضافه نشده بود.
پدر و مادران وقتی می بینند فرزندشان درک منطقی از مسائل مختلف ندارد ، مایوس می شوند . معمولا بچه ها باور ندارند که والدینشان به اندازه ی یکسان به آنها و دوستانشان خوراکی می دهند و پدر و مادرها مجبورند خوراکی های بچه ها را بشمرند تا این مسأله به آنها ثابت شود.
وقتی چیزی را پخش میکنیم به نظر بچه ها بیشتر از چیزی است که روی هم انباشته شده باشد. والدین میتوانند این مسأله را با آزمایشی به فرزندشان نشان دهند ، مثلا میتوان چندین سکه را در دو ردیف مساوی چید بعد یک ردیف از سکه ها را به هم زد و سکه ها را پخش کرد.
کودکان زیر شش سال معمولا می گویند که در ردیف اول سکه های بیشتری وجود دارد با این که خودشان خوب می دانند پدر یا مادر سکه ای اضافی در ردیف دوم نگذاشته اند.
قبل از این که کودک بتواند درک منطقی و درستی از مسائل داشته باشد ، تغییر نگرش او کار مشکلی است ، ولی غیر ممکن نیست. وقتی می فهمید که نگرش و درک فرزندتان از شما متفاوت است ، از این که او با نظر شما مخالفت می کند ، تعجب نخواهید کرد.
وقتی کودک به سن پنج یا شش سالگی می رسد ، نگرش و درک او نسبت به مسائل مختلف ، تغییر زیادی می کند. تا قبل از این سن باید بیشتر اوقات با او کنار بیایید و سعی نکنید نگرش او را تغییر دهید. مثلا وقتی کودک از شما می خواهد که سس بیشتری روی غذای او بریزید.
اگر چه مقدار سس کافی است ، شما میتوانید سس را روی بشقاب او پهن کنید. در این صورت کودک فکر می کند که به او سس بیشتری داده اید و کودک راضی میشود و بحث و مشاجره ای نیز میان شما بالا نمی گیرد.
کودکی یک و نیم ساله وقتی مادرش مشغول حرف زدن با تلفن بوده به او اصرار می کرده که می خواهد بیرون برود. مادرش به او گفت که چند دقیقه صبر کند ، ولی او می گفت که دلش میخواهد بیرون برود و با دوستش دوچرخه بازی کند.
مادر به او می گفت که مشغول حرف زدن با تلفن است ، ولی کودک به حرف های او توجه نکرد و بیرون رفت ولی بلافاصله برگشت و گفت : (( حالا می تونم برم؟ )) مادر از دست کودکش عصبانی شده بود و نمی دانست چرا کودک نمیتواند کمی صبر و تحمل داشته باشد.
معمولا کودکان زیر شش سال احساسات دیگران را به خوبی درک نمی کنند. به گفته ی ژان پیاژه کودکان خودمحور هستند و فقط به خواسته ها و نیازهای خودشان توجه دارند. آنها خودخواه نیستند ولی رفتارهایشان حاکی از خودخواهی آنهاست. آنها در سال های اول زندگیشان نمیتوانند خودشان را جای دیگران بگذارند و آنها را درک کنند. خودمحور بودن نیز جزء مراحل رشد کودکان و مسأله ای کاملا طبیعی است.
وقتی کودکان مشغول بازی کردن هستند ، این ویژگی را میتوان در آنها مشاهده کرد . وقتی کودکی اسباب بازی کودک دیگری را میگیرد ، بچه های دیگر با هم دعوا می کنند. این دو کودک ، کودکی که کنارشان ایستاده را مقصر می دانند. کودکان وقتی بازی میکنند ، یکدیگر را گول می زنند و به حریفشان توجه ندارند.
والدین سعی میکنند که به فرزندانشان یاد بدهند که به قوانین احترام بگذارند . مثلا به آنها میگویند : دوستت رو نزن ، بهش صدمه می زنی ، تو باید دوستت رو توی بازی راه بدی )). ولی بچه ها نمیتوانند زیاد افکارشان را کنترل کنند و اغلب دیگران را فراموش میکنند.
والدین برای ان که به فرزندشان یاد بدهند که به فکر دیگران هم باشند ، خیلی تلاش میکنند .
مادران از این قبیل رفتارهای فرزندشان تعجب می کنند و از خودشان می پرسند که آیا فرزندشان خودخواه است و یا سعی میکند به زور به خواسته های خودش برسد. شاید هم آنها به اندازه ی کافی با کودک قاطعانه برخورد نمیکنند که کار کودک به اینجا کشیده میشود.
مثلا وقتی کوکی به مادرش اجازه نمیدهد که او استراحت کند ، مادر از خودش می پرسد که آیا بچه های دیگر نیز مثل کودک خودش هستند . مادر از خودش می پرسد که آیا کودکش به حال او توجه دارد یا نه ؟
گاهی اوقات شما حد و مرز کودکتان را مشخص نمی کنید و به همین دلیل او خودخواه می شود ، ولی در بیشتر موارد خودخواهی های کودک نیز جزئی از مراحل رشدی او است ، شما در این دوران از سن کودکتان ، باید انتظارات درستی از او داشته باشید. اگر انتظار داشته باشید که همیشه کودکتان مودب باشد و به احساسات دیگران توجه داشته باشید ، باید مدام با او جنگ و دعوا داشته باشید.
مهم است که شما حد و مرزهای فرزندتان را مشخص کنید به او یاد بدهید که رفتار خوبی با دیگران داشته باشد ، ولی در عین حال باید صبور و انعطاف پذیر نیز باشید تا کودک این مرحله از رشد خودش را نیز پشت سر بگذارد و بتواند احساسات شما را درک کند.
گاهی اوقات از بی فکری های کودکتان عصبانی می شوید ، ولی باید بدانید که این مرحله از رشد کودک نیز کاملا طبیعی است . به این مثال توجه کنید : روزی مادری به پسرش گفت که دوستش نمیتواند به جشن تولد او بیاید. پسرک خوشحال شد و گفت : (( آخ جون! حالا به اندازه ی کافی صندلی داریم تا دوستام روش بنشینن)). انتظار شنیدن چنین جملاتی را از فرزندتان داشته باشید ولی بدانید که او با گذشت زمان بیشتر ، به فکر دیگران خواهد بود.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼