دلبستگی کودک به والدین، وقتی یک سالشه
اگر مسیر رشد و پیشرفت کودک ، پیوسته و یکنواخت باشد والدین راحت تر میتوانند به فرزندانشان برای رسیدن به استقلال کمک کنند.
همان طور که شاهد شکوفا شدن و تبدیل کودک یکساله تان به یک کودک مستقل هستید مشاهده خواهید کرد احساسات او به صورت پاندولی از مقاومت سرسختانه در یک لحظه به خزیدن مشتاقانه به آغوش والدین در لحظه ی دیگر در نوسان است.
کوچولوی کاشف و شجاع شما بدون ترس تاتی تاتی میکند اما یک صدای بلند او را میترساند و چنان پای شما را در بر میگیرد که گویی دنیا زیر پای او در حال فروریختن است. در هنگام قدم زدن در خیابان با خنده ی شادمانه ای از شما دور میشود اما هنگامی که او را فرا میخوانید حاضر نیست به سوی شما برگردد و طوری رفتار میکند که گویی نمیتواند برگردد.
او نیاز دارد شما به طرفش بروید و گریه کنان در جای خود می ایستد تا این کار را انجام دهید.
کودک یکساله در لحظه ای محکم به والدینش می چسبد و در لحظه ی دیگر آنها را رها میکند. هنگامی که میخواهید او را محکم در آغوش بگیرید او میل به جدایی دارد اما اگر قبل از آمادگی لازم شما او را رها کنید حتی محکم تر از قبل به شما می چسبد . برای پدر و مادر تفسیر آنچه کودک در این لحظات احساس میکند یا نیاز دارد بسیار مشکل است زیرا خود کودک هم این مسئله را نمیداند.
اگر مسیر رشد و پیشرفت کودک ، پیوسته و یکنواخت باشد والدین راحت تر میتوانند به فرزندانشان برای رسیدن به استقلال کمک کنند. ولی کودکان در این مسیر یک قدم به جلو برمی دارند و گاهی نیز جهش میکنند ولی بعد دو قدم به عقب برمیگردند.
کودکان با مهارت یافتن در یک زمینه از امور زندگیشان اغلب انگیزه ی فعالیت در زمینه ی دیگر را از دست می دهند. درست بعد از یادگیری یک مورد جدید و هیجان انگیز او ممکن است دوباره به آغوش شما بخزد و دوباره به نوزاد تبدیل شود گویی میخواهد برای آماده شدن برای چالش بعدی از شما نیرو بگیرد.
هنگامی که کودکان درباره ی دنیای اطرافشان مطالبی می آموزند غالبا دچار واهمه می شوند. ترس آنها به نظر والدین که میدانند کودکشان در معرض خطر قرار ندارد ممکن است منطقی نباشد. در هر صورت دانستن آنچه کودک یک تهدید تلقی میکند مشکل است چون تجربه او از جهان بسیار محدود است.
یک صدای بلند گوشهای کودک را آزار میدهد آیا این صدای بلند چیز بدی نیست؟ یک دلقک با یک فرد عادی متفاوت است پس او چه کاری ممکن است انجام دهد؟ کودک در هنگام ترس برای حمایت و حفاظت به دامان والدینش پناه می برد و پدر و مادر باید به او اطمینان دهند میتواند روی آنها حساب کند.
به کار بردن کلمه ی نترس کمکی به کودک نمیکند.چون او قادر به کنترل احساساتش نیست. در چنین مواقعی والدین بایستی آرام بمانند و به کودک اجازه دهند با تجربه ی جدید خو بگیرد و به تدریج احساس راحتی و امنیت کند.
ممکن است مدتی طول بکشد تا کودک شجاعت کافی برای رها کردن شما پیدا کند و شاید لازم باشد از قرار دادن کودک در موقعیت هایی که هنوز برخورد با آنها برای کودک زود است اجتناب شود. به مرور زمان و با افزایش سن کودک او میتواند بیاموزد که آژیر بلند برای این است که مردم از نزدیک شدن ماشین آتش نشانی باخبر شوند و دلقک ها افرادی عادی هستند با آرایش صورت یا صورتک های مختلف.
اما کودک یکساله این توضیحات را نمی فهمد. او فقط به احساس ایمنی نیاز دارد.
بعضی کودکان یکساله بیشتر به دامان مادر پناه میبرند. اغلب اوقات مادر محافظ اولیه ی کودک است هرگاه کودک در مورد خودش دچار عدم اعتماد میشود به مادر رجوع میکند. در صورت در دسترس نبودن مادر کودک ممکن است مستقلانه تر عمل کند اما در بازگشت مادر به آغوش او پناه می برد.
گاهی ممکن است به مادری گفته شود او بیش از حد از کودک حمایت و او را محافظت میکند و اگر او اجازه ندهد کودک به دامانش بچسبد کودک شجاع تر و بی پروا تر خواهد شد. در حقیقت کودک ممکن است غیاب مادر تمام نیازهایش را با اتکاء به خود و مستقلانه عمل کردن برطرف کند اما در حضور مادر به او وابسته باشد.
اگر والدین احساس کنند کودک بیش از حد به یکی از آنان وابسته است وقت و توجه به واکنشی که نشان میدهد بسیار ضروری است. توضیح راههای متفاوت واکنش کودک به هر یک از والدین بسیار سخت است. گرچه کودکان بیش از پدر به دامان مادر پناه می برند.
شاید علت آن ارتباط نزدیکی است که کودک با مادر دارد و برای تجدید قوا و مقابله با دنیای اطراف به دامان پر مهر او پناه می برد و شاید به این دلیل که مادر نسبت به پدر تمایل بیشتری به شبه نوزاد بودن کودکش دارد و کودک نیز به خزیدن و پناه بردن به آغوش یکی از والدین نیاز دارد چون نفر دیگر به او اجازه ی این کار را نمیدهد.
گاهی مادر نسبت به خصوصیت های نوزاد گونه ی کودکش بیشتر احساس راحتی میکند کودک ممکن است این واکنش را دریابد و به گونه ای که مادر را خوشحال کند رفتار نماید و روی دیگر سکه را برای پدر نگه دارد.والدین باید در روابطشان با کودک متعادل رفتار کنند.
اولین قدم برای رفع این اشکال تنظیم مدت زمانی است که هر یک از والدین با کودک به سر میبرند. حتی اگر هم پدر و هم مادر شاغل باشند کودکان برای مراقبت های لازم بیشتر به مادرانشان متکی هستند. برای کاهش این اتکا پدران باید بیشتر به زندگی روزانه ی کودک یکساله شان وارد شوند.
اگر به نظر می رسد کودکتان دارای وابستگی شدید به مادر است برای رفع این وابستگی بایستی طوری برنامه ریزی کنید که پدر و فرزند ساعاتی را بیرون از منزل به گردش و تفریح بپردازند. چنانچه کودک دریابد مصاحبت با پدر نیز لذت بخش است و پدر نیز میتواند بدون کمک مادر به همان خوبی از او مراقبت کند به تدریج این میزان وابستگی به مادر کاهش می یابد.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼