استخدام پرستار کودک، تجربه های من
اگه امکان و شرایط مالی به کار گرفتن یه پرستار نسبتا خوب براتون وجود داره خوب من توصیه میکنم که بچه رو مهد نذارین و حتما پرستار بگیرید.
وبلاگ زندگی و پرحرفی های من: امروز دیگه شد سه تا! از پریروز تا حالا این سومین نفری بود که بهم زنگ میزد و در مورد پرستار بچه ها, میزان رضایت من از کارکردش, اینکه اصلا آیا فکر کردن به گزینه پرستار, کار منطقی یه یا نه؟چه جوری باید دنبال پرستار بگردیم و از کجا پیدا کنیم و ... سوال میکرد...
به نظر من اگه امکان و شرایط مالی به کار گرفتن یه پرستار نسبتا خوب براتون وجود داره خوب من توصیه میکنم که بچه رو مهد نذارین و حتما پرستار بگیرید.
مهد رو برای بچه های زیر سه سال اصلا توصیه نمیکنم. مگه اینکه دیگه واقعا واقعا چاره ای نداشته باشین.
من قبلا داستان پرستار اول و نحوه استخدام پرستار دوم بچه ها رو تو پستهای فروردین 89 این وب نوشته بودم.
الان تقریباً سه سال و نیم میشه که پرستار دوم برای نگهداری سور.نا میآد و در مجموع ازش راضی هستیم.
اما خوب پیدا کردن یه پرستار خوب و معتمد و کار بلد اصلا کار آسون و راحتی نیست و معمولا این پرستارها مشغول به کارند و به ندرت بیکار میشن تا آدم بتونه پیداشون کنه.
اصولاَ پرستار رو باید از شرکتهای ارائه دهنده خدمات نگهداری از کودک و سالمند درخواست کرد. البته از طریق معرفی دوستان و آشنایان هم میشه. به نظر من هیچکدوم به دیگری ارجحیت ندارن و شما باید خودتون سعی کنید تا با مصاحبه و گذر زمان شناخت کافی رو ازشون بدست بیارید.
ممکنه تو این مرحله مجبور به عوض کردن چند تا پرستار بشین تا اون مورد مناسب رو پیدا کنید. پس نا امید نشین. (داستان پستای فروردین 89 ما رو حتما بخونید تا ببینید ما هم چه راه پر فراز و نشیبی رو پشت سر گذاشتیم)
پرستار اول بچه ها به مدت یه سال میاومد خونه ی مادر شوهرم و ما دینا رو صبح به صبح میبردیم اونجا تا تحت نظارت باشه. خداییش با توجه به اینکه در این خصوص تجربه ای هم نداشتم نمیتونستم خودم رو راضی کنم که یه بچه ۷ ماهه رو پیش یه غریبه بذارم و بعد از ظهر برگردم. این بود که مامان رضا واقعا لطف رو بر ما تمام کردند و اجازه دادند که ما از این راه بتونیم روی پرستار شناخت پیدا کنیم.
این پرستار انصافا تو نگهداری از دینا کارش خوب بود اما هییییییییییچ کار دیگه ای نمی کرد. حتی وقتی دینا خواب بود. ظرفای ناهار خودش رو فقط از روی میز برمیداشت و میذاشت توی ظرفشویی!
بعد از یه سال که این پروسه ادامه داشت، هم دینا به حرف افتاده بود و هم ما شناخت نسبی از ایشون بدست آوردیم.
این بود که دیگه صلاح ندیدیم صبح به صبح بچهی خواب رو بغل کنیم و تو سرما و گرما هی ببریم و بیاریمش. از پرستار خواستیم که بیاد خونهی خودمون. خداییش هم تو مدت یه سالی که خونهی خودمون با دینا تنها بود ازش راضی بودم. فقط مشکلش این بود که یه دختر ۱۰-۱۲ ساله داشت که دم به دقیقه مریض میشد و ایشون هی میرفت مرخصی! توی اون یه سال من مجبور شدم حدود ۲۰ روز مرخصی بگیرم تا خودم پیش دینا بمونم.
بدیش هم این بود که نصف شب اس ام اس میداد که نمیتونه بیاد. خوب منم اون موقع شب دستم از همه جا کوتاه بود و مجبور بودم خودم پیش دینا بمونم.
خوب بگذریم. قرار بود یه سری نکات رو در خصوص پرستار به صورت خلاصه براتون لیست کنم:
- بهتره یکی دو روز اول خودتون خونه بمونید تا بچه یواش یواش حضور پرستار رو بپذیره. یه دفعه بچه رو باهاش تنها نذارین. ممکنه بچه حس کنه تنهاش گذاشتین. البته یکی دو هفته زمان میبره تا بچه این شرایط رو بپذیره.
- سعی کنین در اسرع وقت روی اخلاق و رفتارش شناخت نسبی پیدا کنین. اگه هیچ آشنا یا فامیلی ندارین که یه مدت ناظر عملکرد پرستار باشه، من گزینه ضبط صدا - البته به صورت آزمایشی- رو پیشنهاد میکنم.
اصلا با دوربین موافق نیستم چون مشکلات شرعی و از این داستانا داره و خداییش هم اصلا درست نیست. شاید ضبط صدا هم کار درستی نباشه اما خوب آخه چاره چیه؟ بلاخره باید یه جوری فهمید که در طول روز وقتی بچه گریه میکنه پرستار باهاش چه رفتاری داره؟ آیا باهاش بازی میکنه؟ آیا لحنش مهربانانه است؟ آیا با بچه وقت میگذرونه یا مشغول تلفن زدن و تلویزیون دیدن میشه؟
- تا جایی که میشه غذای فردای پرستار و بچه رو از شب قبل آماده کنید تا پرستار دغدغهی غذا درست کردن و غافل شدن از بچه رو نداشته باشه. خصوصاً روزهای اول که مرحله شناخت و آشنایی با بچهست خیلی مهمه که اون فقط همهی حواسش پیش بچه باشه.
- با هم ارتباط تلفنی داشته باشید. بهتره در طول روز وقتی دستش آزاد بود دوسه بار با شما تماس بگیره و از اوضاع و احوال بچه گزارش بده. اما هی وقت و بیوقت بهش زنگ نزنید. ممکنه دستش بند باشه و هول بشه و ...
- بهتره توقعات تون رو به صورت واضح و روشن براش توضیح بدین. نه اینکه فرض کنین که یه پرستار بچه اینا رو باید حتما بدونه. شاید روش شما با اون فرق داشته باشه. پس اولویتها رو براش واضح توضیح بدین.
- نکته بعدی اینکه تا جایی که میشه پول و طلا و چیزهای خورده ریزهی ارزشمند رو جلوی دید و یا در دسترس نذارید. از اول تکلیف خودتون و اون بنده خدا رو روشن میکنید که دیگه دلشوره این قبیل چیزها رو نداشته باشین.
اگه شما دوستان هم تجربه های مفیدی دارین اینجا به اشتراک بذارین...
بعدا نوشت: اینم آدرس یه موسسه که خدمات پرستاری و نگهداری از کودک ارائه میده:
https://www.salamateaval.com/
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼