تحقیق در مورد کودکان بی سرپرست، چند نکته
افزایش تعداد کودکان بدسرپرست و بیسرپرست در یکدهه اخیر و پذیرش آنها در مراکز مربوطه سازمان بهزیستی را از چند زاویه میتوان مورد بررسی قرار داد. با توجه به این زوایا راهکارهایی نیز تعریف می شود.
افزایش تعداد کودکان بدسرپرست و بیسرپرست در یکدهه اخیر و پذیرش آنها در مراکز مربوطه سازمان بهزیستی را از چند زاویه میتوان مورد بررسی قرار داد. با توجه به این زوایا راهکارهایی نیز تعریف می شود.
اصل مسئله رابطه زناشویی یک نیاز طبیعی و غریزی است. در هر رابطهای چه رابطه قانونی و چه رابطه خارج از عرف امکان وقوع پدیده بارداری وجود دارد اما لزوما هر زنی که باردار میشود کفایت نگهداری بچه را ندارد. این عدم کفایت ممکن است عدم کفایت عقلی و یا عدم کفایت مالی باشد.
همچنین ممکن است این عدم کفایت برای مرد رخ دهد و این زن و مرد به هر دلیلی توانایی نگهداری بچه را نداشته باشند به همین دلیل باید سیستمهایی در جامعه وجود داشته باشد که از این بچهها حمایت کنند که سیستم حمایتی بهزیستی با تاسیس مراکزی در همین رابطه است.
در عین حال ما باید سیستمی را طراحی کنیم که بچههای بیسرپرست یا بدسرپرست بتوانند در شرایط طبیعیتری زندگی کنند.
از زاویه دیگر ممکن است زن و مردی که بچهدار میشوند واقعا کفایت نگهداری فرزندشان را دارند اما به دلیل شرایط محیطی، خانوادگی و ... مشکلاتی برایشان پیش آید که بچه را سرراه میگذارند از جمله رابطههای نادرست، طلاق و بیماری. در اینجا راهکاری که میتوان در پیش گرفت این است که این خانوادهها را در زمینه مشکلاتی که برایشان پیش آمده حمایت کنیم مثلا از نظر مشاوره، درمان بیماری و حمایت مالی به بازتوانسازی و توانمندسازی آنها بپردازیم تا خودشان بچه را نگهداری کنند که در این صورت شرایط بهتر و معقولتری برای کودک و نیز خودشان ایجاد میشود.
در شرایط معمول زوجهایی هستند که هم کفایت قانونی و منطقی دارند و هم کفایت مالی، بنابراین این بچهها باید به دست زوجهای داوطلب برسند. البته شرایط و قوانین و حمایتهای اجتماعی باید به شکلی باشد که این کودکان زودتر به دست خانوادههایی که توانایی نگهداری از آنها را دارند برسند تا کودکان نیز هر چه سریعتر به شرایط طبیعی زندگی بازگردند.
اصل مسئله رابطه زناشویی یک نیاز طبیعی و غریزی است. در هر رابطهای چه رابطه قانونی و چه رابطه خارج از عرف امکان وقوع پدیده بارداری وجود دارد اما لزوما هر زنی که باردار میشود کفایت نگهداری بچه را ندارد. این عدم کفایت ممکن است عدم کفایت عقلی و یا عدم کفایت مالی باشد.
همچنین ممکن است این عدم کفایت برای مرد رخ دهد و این زن و مرد به هر دلیلی توانایی نگهداری بچه را نداشته باشند به همین دلیل باید سیستمهایی در جامعه وجود داشته باشد که از این بچهها حمایت کنند که سیستم حمایتی بهزیستی با تاسیس مراکزی در همین رابطه است.
در عین حال ما باید سیستمی را طراحی کنیم که بچههای بیسرپرست یا بدسرپرست بتوانند در شرایط طبیعیتری زندگی کنند.
از زاویه دیگر ممکن است زن و مردی که بچهدار میشوند واقعا کفایت نگهداری فرزندشان را دارند اما به دلیل شرایط محیطی، خانوادگی و ... مشکلاتی برایشان پیش آید که بچه را سرراه میگذارند از جمله رابطههای نادرست، طلاق و بیماری. در اینجا راهکاری که میتوان در پیش گرفت این است که این خانوادهها را در زمینه مشکلاتی که برایشان پیش آمده حمایت کنیم مثلا از نظر مشاوره، درمان بیماری و حمایت مالی به بازتوانسازی و توانمندسازی آنها بپردازیم تا خودشان بچه را نگهداری کنند که در این صورت شرایط بهتر و معقولتری برای کودک و نیز خودشان ایجاد میشود.
در شرایط معمول زوجهایی هستند که هم کفایت قانونی و منطقی دارند و هم کفایت مالی، بنابراین این بچهها باید به دست زوجهای داوطلب برسند. البته شرایط و قوانین و حمایتهای اجتماعی باید به شکلی باشد که این کودکان زودتر به دست خانوادههایی که توانایی نگهداری از آنها را دارند برسند تا کودکان نیز هر چه سریعتر به شرایط طبیعی زندگی بازگردند.
منبع:
اصفهان امروز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼