رضایت از رابطه زناشویی، چگونه است؟
آیا میدانید مفهوم رضایت زناشویی چیست و چه ارتباطی با رضایت جنسی دارد؟ آیا میدانید برای رضایت از زندگی زناشویی باید به همسر و زندگی وابسته بود یا دلبسته؟
گزارش پیش رو از آن دستنوشتههایی است که فقط افرادی آن را بدقت و موشکافانه مطالعه میکنند که یا در شرف ازدواج و درگیر انتخاب همسر هستند، یا زیر یک سقف مشترک رفتهاند و میخواهند بدانند چگونه و براساس چه معیارهایی میتوانند در زندگی مشترک به رضایت زناشویی دست یابند.
حال از شما میپرسیم آیا میدانید مفهوم رضایت زناشویی چیست و چه ارتباطی با رضایت جنسی دارد؟ آیا میدانید برای رضایت از زندگی زناشویی باید به همسر و زندگی وابسته بود یا دلبسته؟ آیا جوانان در شرف ازدواج میدانند باید چه ملاکها و معیارهایی را مورد سنجش قرار دهند تا بتوانند متوجه شوند که در آینده با شریک زندگیشان به رضایت زناشویی و جنسی خواهند رسید یا نه؟ اینها پرسشهایی است که فاطمه پایروند، مشاور خانواده به آن پاسخ میدهد.
زمانی که زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و خرسندی کنند، یعنی شرایط موجود در روابط زناشویی آنان با وضع مورد انتظارشان منطبق باشد، نشاندهنده رضایتمندی زناشویی آنهاست، این را پایروند میگوید و میافزاید رضایت بخش بودن روابط میان همسران از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، پذیرش و تفاهم با یکدیگر، توافق در امور اقتصادی و موفقیت در تربیت فرزندان سنجیده میشود و اغلب به صورت درونی احساس میشود.
اما در مقابل اگر بین همسران رضایتمندی زناشویی برقرار نباشد، مشکلات موجود میان همسران به حدی زیاد میشود که آنها احساس میکنند نیازها و انتظاراتشان برآورده نمیشود و متاسفانه بیشتر زوجها در این دوره به دلیل انتخاب نادرست و ناآگاهانه، در جایی میان این دو قطب قرار دارند یعنی در مواردی بین آنها توافق برقرار است و در مواردی نه.
پایروند با اشاره به اینکه یکی از مهمترین ملاکهایی که سبب دوام و استحکام رضایتمندی زناشویی همسران میشود توجه زن و شوهر به غریزه و تمایلات جنسی یکدیگر است، میگوید غریزه جنسی از تولد تا مرگ همیشه همراه انسان است و بیش از هرچیز زندگی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد و همسرانی که دارای رضایتمندی زناشویی بالا هستند میل جنسی بالاتری نسبت به یکدیگر دارند.
او میافزاید: تحقیقات نشان میدهد مسائل جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول یک زندگی زناشویی قرار دارد و سازگاری و رضایت در روابط جنسی از مهمترین علل خوشبختی زندگی مشترک است. چنان چه این روابط ارضاکننده و کامل نباشد، به ناراحتی شدید، اختلافات و حتی از هم پاشیدگی خانواده منجر میشود. در نتیجه میتوان گفت رضایت جنسی یکی از ملاکهای بارزی است که میتواند به دوام و استمرار رضایت از زندگی زناشویی کمک بسزایی کند.
دلبستگی آری ، وابستگی هرگز
اما برای آنکه به ملاکهایی که موجب رضایت زناشویی میشود دست یابیم باید دلبسته همسر و زندگی باشیم یا وابسته؟
پایروند با تاکید بر اینکه باید در زندگی مشترک دلبسته بود تا وابسته، میگوید در وابستگی، زن یا شوهر یا هر دوی آنها چنان مجذوب یکدیگر میشوند که احساس میکنند بدون هم نابود میشوند. چنین همسرانی بهتنهایی قدرتی در تصمیمگیریهای روزمرهشان ندارند و همواره این ترس و اضطراب را دارند که در نبود هم چگونه به فردیت برسند.
آنان براحتی نمیتوانند احساساتشان را بیان کنند و دلیل مخالفتشان را به همسر بگویند و در واقع تبدیل به فردی بلهگو میشوند و همیشه برای تصمیمگیری، نیاز به کسی دارند تا اطمینان دهد کارشان درست است و در نتیجه هیچگاه نمیتوانند به آنچه لیاقتشان است و به آنچه میخواهند، برسند و همواره از این وضع ناراضیاند.
این مشاور خانواده تصریح میکند وابستگی میتواند به هرعامل دیگری غیر از همسر همچون اینترنت، موبایل، کار، پول، منصب، موادمخدر و حتی دوستان نیز باشد که در صورت از دست دادن آنها آرامش، هویت، استقلال و سلامت جسم و روان فرد گرفته میشود.
ولی در دلبستگی یا پیوستگی، همسران خود را با آنچه هست هماهنگ کرده و به آن عشق میورزند و با حفظ فردیت خود احساس وحدت و یگانگی میکنند و در این صورت از وجود هم لذت میبرند و همواره شاد و خشنودند و اگر در این شیوه ارتباطی مشکل یا سختی و خللی هم ایجاد شود باز هم احساس رضایت میکنند و میتوانند حال خوبشان را حفظ کنند و اعتماد به نفس داشته باشند.
در واقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمیکنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمیشود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش میروند و از شرایط موجود راضیاند.
این مشاور خانواده ادامه میدهد ، اما متاسفانه ما آدمها همیشه از یک طرف بام میافتیم و کمتر به اعتدال میرسیم. برخی از ما مثل گیاه عشقه در ساقه دیگری میپیچیم و از آن تغذیه میکنیم و هیچ باکی نداریم که همینطور به زندگی انگلی خود ادامه دهیم. اما در مقابل برخی دیگر از ما با وسواس مراقب هستیم که به کسی وابسته نشویم در نتیجه هیچگاه با کسی دوست صمیمی نمیشویم یا اگر حس کنیم کسی دارد پا را از مرزهایی که ما برای خود تعیین کردهایم فراتر میگذارد و به ما نزدیک میشود سریع پا پس میکشیم.
بعضی حتی تن به ازدواج نمیدهند که مبادا به همسر خود وابسته شوند. یا اگر ازدواج کردند مرتب به همسر خود گوشزد میکنند مراقب باش به من وابسته نشوی و باید آگاه بود که این افراط و تفریطها به صمیمیت و دوست داشتن ربطی ندارد و موجب رضایتمندی از زناشویی نمیشود.
حال از شما میپرسیم آیا میدانید مفهوم رضایت زناشویی چیست و چه ارتباطی با رضایت جنسی دارد؟ آیا میدانید برای رضایت از زندگی زناشویی باید به همسر و زندگی وابسته بود یا دلبسته؟ آیا جوانان در شرف ازدواج میدانند باید چه ملاکها و معیارهایی را مورد سنجش قرار دهند تا بتوانند متوجه شوند که در آینده با شریک زندگیشان به رضایت زناشویی و جنسی خواهند رسید یا نه؟ اینها پرسشهایی است که فاطمه پایروند، مشاور خانواده به آن پاسخ میدهد.
زمانی که زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی و خرسندی کنند، یعنی شرایط موجود در روابط زناشویی آنان با وضع مورد انتظارشان منطبق باشد، نشاندهنده رضایتمندی زناشویی آنهاست، این را پایروند میگوید و میافزاید رضایت بخش بودن روابط میان همسران از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، پذیرش و تفاهم با یکدیگر، توافق در امور اقتصادی و موفقیت در تربیت فرزندان سنجیده میشود و اغلب به صورت درونی احساس میشود.
اما در مقابل اگر بین همسران رضایتمندی زناشویی برقرار نباشد، مشکلات موجود میان همسران به حدی زیاد میشود که آنها احساس میکنند نیازها و انتظاراتشان برآورده نمیشود و متاسفانه بیشتر زوجها در این دوره به دلیل انتخاب نادرست و ناآگاهانه، در جایی میان این دو قطب قرار دارند یعنی در مواردی بین آنها توافق برقرار است و در مواردی نه.
پایروند با اشاره به اینکه یکی از مهمترین ملاکهایی که سبب دوام و استحکام رضایتمندی زناشویی همسران میشود توجه زن و شوهر به غریزه و تمایلات جنسی یکدیگر است، میگوید غریزه جنسی از تولد تا مرگ همیشه همراه انسان است و بیش از هرچیز زندگی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد و همسرانی که دارای رضایتمندی زناشویی بالا هستند میل جنسی بالاتری نسبت به یکدیگر دارند.
او میافزاید: تحقیقات نشان میدهد مسائل جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مسائل درجه اول یک زندگی زناشویی قرار دارد و سازگاری و رضایت در روابط جنسی از مهمترین علل خوشبختی زندگی مشترک است. چنان چه این روابط ارضاکننده و کامل نباشد، به ناراحتی شدید، اختلافات و حتی از هم پاشیدگی خانواده منجر میشود. در نتیجه میتوان گفت رضایت جنسی یکی از ملاکهای بارزی است که میتواند به دوام و استمرار رضایت از زندگی زناشویی کمک بسزایی کند.
دلبستگی آری ، وابستگی هرگز
اما برای آنکه به ملاکهایی که موجب رضایت زناشویی میشود دست یابیم باید دلبسته همسر و زندگی باشیم یا وابسته؟
پایروند با تاکید بر اینکه باید در زندگی مشترک دلبسته بود تا وابسته، میگوید در وابستگی، زن یا شوهر یا هر دوی آنها چنان مجذوب یکدیگر میشوند که احساس میکنند بدون هم نابود میشوند. چنین همسرانی بهتنهایی قدرتی در تصمیمگیریهای روزمرهشان ندارند و همواره این ترس و اضطراب را دارند که در نبود هم چگونه به فردیت برسند.
آنان براحتی نمیتوانند احساساتشان را بیان کنند و دلیل مخالفتشان را به همسر بگویند و در واقع تبدیل به فردی بلهگو میشوند و همیشه برای تصمیمگیری، نیاز به کسی دارند تا اطمینان دهد کارشان درست است و در نتیجه هیچگاه نمیتوانند به آنچه لیاقتشان است و به آنچه میخواهند، برسند و همواره از این وضع ناراضیاند.
این مشاور خانواده تصریح میکند وابستگی میتواند به هرعامل دیگری غیر از همسر همچون اینترنت، موبایل، کار، پول، منصب، موادمخدر و حتی دوستان نیز باشد که در صورت از دست دادن آنها آرامش، هویت، استقلال و سلامت جسم و روان فرد گرفته میشود.
ولی در دلبستگی یا پیوستگی، همسران خود را با آنچه هست هماهنگ کرده و به آن عشق میورزند و با حفظ فردیت خود احساس وحدت و یگانگی میکنند و در این صورت از وجود هم لذت میبرند و همواره شاد و خشنودند و اگر در این شیوه ارتباطی مشکل یا سختی و خللی هم ایجاد شود باز هم احساس رضایت میکنند و میتوانند حال خوبشان را حفظ کنند و اعتماد به نفس داشته باشند.
در واقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمیکنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمیشود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش میروند و از شرایط موجود راضیاند.
این مشاور خانواده ادامه میدهد ، اما متاسفانه ما آدمها همیشه از یک طرف بام میافتیم و کمتر به اعتدال میرسیم. برخی از ما مثل گیاه عشقه در ساقه دیگری میپیچیم و از آن تغذیه میکنیم و هیچ باکی نداریم که همینطور به زندگی انگلی خود ادامه دهیم. اما در مقابل برخی دیگر از ما با وسواس مراقب هستیم که به کسی وابسته نشویم در نتیجه هیچگاه با کسی دوست صمیمی نمیشویم یا اگر حس کنیم کسی دارد پا را از مرزهایی که ما برای خود تعیین کردهایم فراتر میگذارد و به ما نزدیک میشود سریع پا پس میکشیم.
بعضی حتی تن به ازدواج نمیدهند که مبادا به همسر خود وابسته شوند. یا اگر ازدواج کردند مرتب به همسر خود گوشزد میکنند مراقب باش به من وابسته نشوی و باید آگاه بود که این افراط و تفریطها به صمیمیت و دوست داشتن ربطی ندارد و موجب رضایتمندی از زناشویی نمیشود.
منبع:
راستینه
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼