چگونگی رفتار با کودکان طلاق، بد نیست بدانید
گاه آسیبهای روانی «کودکان طلاق» باعث میشود برخی از همسران با وجود مشکلات فراوان در زندگی مشترک ترجیح دهند طلاق نگیرند.
اگر ظرف چندماه شرایط، بهجای بهتر شدن، بدتر شد، ممکن است نشاندهنده این باشد که کودک دچار افسردگی شدید، اضطراب یا خشم شده و توان کنترلش را ندارد و نمیتواند از دستش خلاص شود؛ بنابراین به حمایت بیشتری نیاز دارد.
حواستان به این علایم باشد: مشکل در خوابیدن، عدم تمرکز، مشکلات درسی و مدرسه، سوءمصرف موادمخدر یا الکل، ایجاد آسیب فیزیکی به خودش، اختلال غذاخوردن (کمخوری یا پرخوری)، خشم مداوم، بروز خشونت، و بیعلاقگی و انجام ندادن اموری که قبلا دوست داشت و انجام میداد.
اگر کودک چنین علایمی داشت، باید با روانشناس کودک و معلم کودک صحبت و سعی کنید با هم راهی بیابید که به کودک کمک کنید این مشکلات را پشتسر بگذارد.
گاه آسیبهای روانی «کودکان طلاق» باعث میشود برخی از همسران با وجود مشکلات فراوان در زندگی مشترک ترجیح دهند طلاق نگیرند، چرا که در صورت جدایی، آینده تیرهای در انتظار فرزندان آنهاست.
از طرفی والدینی که مجبور به طلاق شدهاند، همیشه در پس ذهن خود نگرانی و دغدغه دارند که آینده فرزند آنها چطور خواهد شد و آیا در شرایطی که آنها طلاق گرفتهاند و فرزندانشان برچسب کودکانطلاق دارند میتوان به آینده آنها امیدی داشت؟
اگر چنین سوالی را از هر فرد متخصص و آگاهی بپرسید به شما خواهد گفت کیفیت ارتباط کودکان با والدین آنها مهمترین عاملی است که میتواند میزان عوارض طلاق برکودکان را تعیین کند و آینده کودکان را روشن یا تیره سازد. اما قدم اول برای داشتن ارتباطی مناسب با کودکان بعد از طلاق، آگاهی داشتن از نیازهای کودکان در سنین مختلف و برنامهریزی برمبنای نیازها و ویژگیهاست. «سپیده دانایی» در گزارشی اشارهای مختصر به این موضوع در چهار گروه سنی دارد:
٣ تا ٦ سال (سالهای پیش از دبستان)
در این سن بچهها تواناییهای شناختی، زبانی و ارتباطی خود را تقویت میکنند. اگر جدایی والدین با درگیریهای کمی همراه باشد یا حداقل به کودک منتقل نشود و از سویی ارتباط او با والدین حفظ شود کودک میتواند به مهدکودک برود و رشد منظم و خوبی داشته باشد و اعتمادبهنفس و عزتنفس او نیز حفظ شود.
بدوتولد تا ٣ سالگی
مهمترین نکته در این سن اعتماد کودکان به اطرافیان و دنیای بیرون است. در پایان سه سالگی انتظار این است که کودک بتواند خودش را جدای از والدین و مراقبان درنظر بگیرد، از نظر هیجانی تاحدی خودش را بشناسد و از فوران اولیه هیجانات خارج شده باشد، مهارتهای کلامی برای برقراری ارتباط بیابد و آموزش دستشویی رفتن در او پایان پذیرفته باشد. در این محدوده سنی بچهها نیاز دارند بتوانند اتفاقات اطراف خود را پیشبینی کنند.
نکاتی که باید توجه داشت:
*تا هجده ماهگی دقت شود برنامه مراقبتی کودک تغییری نکند و فقط یک نفر از او مواظبت کند. ثبات مراقبت در این سن برای ایجاد اعتماد در بچهها اهمیت بسیاری دارد.
*در زیر یک سالگی، زمانیکه کودک با والد دیگری که پیش او زندگی نمیکند، میخواهد سر کند، فقط در حد چند ساعت باشد و برای خواب دوباره نزد همان والد ثابت خود برگردد.
*در محدوده هجده ماهگی تا سه سالگی باتوجهبه افزایش توانایی شناختی کودک و حافظه او میتواند برای یک شب در هفته نزد والد دیگر برود.
اگر میخواهید فرزند شما آسیب کمتری بعد از طلاق ببیند سعی کنید برنامههایی که برای او در خانه هرکدام از والدین در نظر دارید کاملا مشابه هم باشد. برنامههایی مانند زمان خواب، نوع و میزان تغذیه، تفریح، بازی و سرگرمی، تماشای تلویزیون و...
برای این منظور لازم است قبل از آنکه فرزندان شما با دو برنامه متفاوت درگیر شوند با همسر سابق خود به گفتوگو بنشینید و در این باره به یک جمعبندی کلی برسید.
در ضمن به یاد داشته باشید اگر فرزند شما در سنین نوجوانی است حتما باید برنامهریزی برای حضور در خانه هرکدام از والدین با مشورت او باشد. برخی از بچهها ترجیح میدهند بیشتر در خانه یکی از والدین باشند تا از این طریق راحتتر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. البته حواستان باشد برخیاز بچهها موضوع حضور در خانه هرکدام از والدین را تبدیل به موضوعی برای تحتفشار قرار دادن والد دیگر میکنند و از این طریق به دنبال عملی کردن خواستههای خود هستند.
١٣تا ١٧ سالگی (سالهای نوجوانی)
مهمترین تغییر در دوران نوجوانی استقلال و خودمختاری نوجوانان است. در این سن نوسانات خلقی، لجبازی یا عدماطاعت از دستور بزرگترها دیده میشود که البته بخشی از آن به هویتیابی نوجوانان بازمیگردد. باورها، تفکرات و اصولاخلاقی بچهها در این سنین میتواند تغییر کند.
نکاتی که باید توجه کرد:
* نوجوانان به دلایل گوناگون ممکن است بخواهند از هر دو والد دوری کنند، در این شرایط در عوض فشارآوردن بیشتر سعی کنید کمی آنها را درک کنید یا از نزدیکان معتمد یا مشاور بخواهید به فرزندتان کمک کند تا فاصله او با شما بیشتر از این نشود.
نگاهی به خانوادههای بسامان و نابسامان؛ نقش والدین در کاهش آسیبپذیری کودکان
*برنامهریزی برای حضور در خانه هرکدام از والدین در این سن باید با مشورت نوجوانان باشد. برخی از بچهها ترجیح میدهند بیشتر در خانه یکی از والدین باشند تا از این طریق راحتتر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. البته حواستان باشد برخی از بچهها موضوع حضور در خانه هرکدام از والدین را تبدیل به موضوعی برای تحتفشار قرار دادن والد دیگر میکنند و از این طریق به دنبال عملی کردن خواستههای خود هستند.
*اگر بیش از یک فرزند در این سن داشته باشید ممکن است برای برنامهریزیها دچار مشکل شوید. چراکه هرکدام از آنها اصرار دارند مطابق نظرشان عمل شود. در این شرایط با گفتوگو مسأله را حل کنید تا رابطه شما وارد لجبازی نشود.
٦تا ١٢ سالگی(سالهای دبستان)
در این دوره سنی بچهها میتوانند انضباط اجتماعی را درک کنند و با قوانین به خوبی کنار بیایند. ازسویی ارتباط با همسالان اهمیت بسیاری دارد. مشارکت در کارهای گروهی یکی از موضوعات مهم در این گروه سنی است. طی این دوره بچهها میتوانند احساسات خود را بهتر بشناسند و از نظر شناختی رشد قابلتوجهی دارند. آنها میتوانند در حوزههای مختلف ورزشی، هنری، شناختی و... مهارت کسب کنند. زمانیکه بتوانند عملکردی خوب در مدرسه، گروههای بازی و همسالان و خانواده داشته باشند، عزتنفسشان افزایش مییابد.
حواستان به این علایم باشد: مشکل در خوابیدن، عدم تمرکز، مشکلات درسی و مدرسه، سوءمصرف موادمخدر یا الکل، ایجاد آسیب فیزیکی به خودش، اختلال غذاخوردن (کمخوری یا پرخوری)، خشم مداوم، بروز خشونت، و بیعلاقگی و انجام ندادن اموری که قبلا دوست داشت و انجام میداد.
اگر کودک چنین علایمی داشت، باید با روانشناس کودک و معلم کودک صحبت و سعی کنید با هم راهی بیابید که به کودک کمک کنید این مشکلات را پشتسر بگذارد.
گاه آسیبهای روانی «کودکان طلاق» باعث میشود برخی از همسران با وجود مشکلات فراوان در زندگی مشترک ترجیح دهند طلاق نگیرند، چرا که در صورت جدایی، آینده تیرهای در انتظار فرزندان آنهاست.
از طرفی والدینی که مجبور به طلاق شدهاند، همیشه در پس ذهن خود نگرانی و دغدغه دارند که آینده فرزند آنها چطور خواهد شد و آیا در شرایطی که آنها طلاق گرفتهاند و فرزندانشان برچسب کودکانطلاق دارند میتوان به آینده آنها امیدی داشت؟
اگر چنین سوالی را از هر فرد متخصص و آگاهی بپرسید به شما خواهد گفت کیفیت ارتباط کودکان با والدین آنها مهمترین عاملی است که میتواند میزان عوارض طلاق برکودکان را تعیین کند و آینده کودکان را روشن یا تیره سازد. اما قدم اول برای داشتن ارتباطی مناسب با کودکان بعد از طلاق، آگاهی داشتن از نیازهای کودکان در سنین مختلف و برنامهریزی برمبنای نیازها و ویژگیهاست. «سپیده دانایی» در گزارشی اشارهای مختصر به این موضوع در چهار گروه سنی دارد:
٣ تا ٦ سال (سالهای پیش از دبستان)
در این سن بچهها تواناییهای شناختی، زبانی و ارتباطی خود را تقویت میکنند. اگر جدایی والدین با درگیریهای کمی همراه باشد یا حداقل به کودک منتقل نشود و از سویی ارتباط او با والدین حفظ شود کودک میتواند به مهدکودک برود و رشد منظم و خوبی داشته باشد و اعتمادبهنفس و عزتنفس او نیز حفظ شود.
بدوتولد تا ٣ سالگی
مهمترین نکته در این سن اعتماد کودکان به اطرافیان و دنیای بیرون است. در پایان سه سالگی انتظار این است که کودک بتواند خودش را جدای از والدین و مراقبان درنظر بگیرد، از نظر هیجانی تاحدی خودش را بشناسد و از فوران اولیه هیجانات خارج شده باشد، مهارتهای کلامی برای برقراری ارتباط بیابد و آموزش دستشویی رفتن در او پایان پذیرفته باشد. در این محدوده سنی بچهها نیاز دارند بتوانند اتفاقات اطراف خود را پیشبینی کنند.
نکاتی که باید توجه داشت:
*تا هجده ماهگی دقت شود برنامه مراقبتی کودک تغییری نکند و فقط یک نفر از او مواظبت کند. ثبات مراقبت در این سن برای ایجاد اعتماد در بچهها اهمیت بسیاری دارد.
*در زیر یک سالگی، زمانیکه کودک با والد دیگری که پیش او زندگی نمیکند، میخواهد سر کند، فقط در حد چند ساعت باشد و برای خواب دوباره نزد همان والد ثابت خود برگردد.
*در محدوده هجده ماهگی تا سه سالگی باتوجهبه افزایش توانایی شناختی کودک و حافظه او میتواند برای یک شب در هفته نزد والد دیگر برود.
اگر میخواهید فرزند شما آسیب کمتری بعد از طلاق ببیند سعی کنید برنامههایی که برای او در خانه هرکدام از والدین در نظر دارید کاملا مشابه هم باشد. برنامههایی مانند زمان خواب، نوع و میزان تغذیه، تفریح، بازی و سرگرمی، تماشای تلویزیون و...
برای این منظور لازم است قبل از آنکه فرزندان شما با دو برنامه متفاوت درگیر شوند با همسر سابق خود به گفتوگو بنشینید و در این باره به یک جمعبندی کلی برسید.
در ضمن به یاد داشته باشید اگر فرزند شما در سنین نوجوانی است حتما باید برنامهریزی برای حضور در خانه هرکدام از والدین با مشورت او باشد. برخی از بچهها ترجیح میدهند بیشتر در خانه یکی از والدین باشند تا از این طریق راحتتر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. البته حواستان باشد برخیاز بچهها موضوع حضور در خانه هرکدام از والدین را تبدیل به موضوعی برای تحتفشار قرار دادن والد دیگر میکنند و از این طریق به دنبال عملی کردن خواستههای خود هستند.
١٣تا ١٧ سالگی (سالهای نوجوانی)
مهمترین تغییر در دوران نوجوانی استقلال و خودمختاری نوجوانان است. در این سن نوسانات خلقی، لجبازی یا عدماطاعت از دستور بزرگترها دیده میشود که البته بخشی از آن به هویتیابی نوجوانان بازمیگردد. باورها، تفکرات و اصولاخلاقی بچهها در این سنین میتواند تغییر کند.
نکاتی که باید توجه کرد:
* نوجوانان به دلایل گوناگون ممکن است بخواهند از هر دو والد دوری کنند، در این شرایط در عوض فشارآوردن بیشتر سعی کنید کمی آنها را درک کنید یا از نزدیکان معتمد یا مشاور بخواهید به فرزندتان کمک کند تا فاصله او با شما بیشتر از این نشود.
نگاهی به خانوادههای بسامان و نابسامان؛ نقش والدین در کاهش آسیبپذیری کودکان
*برنامهریزی برای حضور در خانه هرکدام از والدین در این سن باید با مشورت نوجوانان باشد. برخی از بچهها ترجیح میدهند بیشتر در خانه یکی از والدین باشند تا از این طریق راحتتر بتوانند با دوستان خود ارتباط برقرار کنند. البته حواستان باشد برخی از بچهها موضوع حضور در خانه هرکدام از والدین را تبدیل به موضوعی برای تحتفشار قرار دادن والد دیگر میکنند و از این طریق به دنبال عملی کردن خواستههای خود هستند.
*اگر بیش از یک فرزند در این سن داشته باشید ممکن است برای برنامهریزیها دچار مشکل شوید. چراکه هرکدام از آنها اصرار دارند مطابق نظرشان عمل شود. در این شرایط با گفتوگو مسأله را حل کنید تا رابطه شما وارد لجبازی نشود.
٦تا ١٢ سالگی(سالهای دبستان)
در این دوره سنی بچهها میتوانند انضباط اجتماعی را درک کنند و با قوانین به خوبی کنار بیایند. ازسویی ارتباط با همسالان اهمیت بسیاری دارد. مشارکت در کارهای گروهی یکی از موضوعات مهم در این گروه سنی است. طی این دوره بچهها میتوانند احساسات خود را بهتر بشناسند و از نظر شناختی رشد قابلتوجهی دارند. آنها میتوانند در حوزههای مختلف ورزشی، هنری، شناختی و... مهارت کسب کنند. زمانیکه بتوانند عملکردی خوب در مدرسه، گروههای بازی و همسالان و خانواده داشته باشند، عزتنفسشان افزایش مییابد.
منبع:
برترین ها
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼