دوران یائسگی در زنان، چه اتفاقاتی میافتد؟
یائسگی چیزی فراتر از فقدان توانایی باروری در اثر قطع قاعدگی و کاهش استروژن است.
یاس و ناامیدی نامیاست که بر مقطعی از عمر زنان حکمفرماست؛ اما این تنها یک نام است و بنا نیست بانوان با ورود به این مقطع از زندگی اسیر ناامیدی و یأس شوند. تنها چیزی که میتواند در این دوران شما را مایوس کند تلاش برای باروری است.
در دوران یائسگی چه اتفاقی میافتد؟
یائسگی چیزی فراتر از فقدان توانایی باروری در اثر قطع قاعدگی و کاهش استروژن است. یائسگی متضمن دستکم 3 نوع دگرگونی است: زیستی، روانی و اجتماعی.
یائسگی زیستی یعنی پایان دوره فعالیت تخمدانها که برای زمان محدودی برنامهریزی شدهاند. همزمان با این موضوع تغییرات هورمونی شروع میشود که سبب اشکالات جسمیدیگری نیز میشود. از جمله آنها، بویژه در کشور ما که شمار زایمانها زیاد است میتوان به شل شدن اعضای لگنی، پایین افتادگی رحم، پوکی استخوان و شکستگیهای متعدد که در اثر آن حادث میشود اشاره کرد.
گیسوان نقره فام و جاپای زمان
یک روز صبح که جلوی آینه ایستادهاید میبینید بر خلاف سالها قبل که در جستجوی یک موی سپید بودهاید حالا به دنبال چیز دیگری هستید: دخترک شاداب و جوانی که هنوز گاهگداری از پنجره چشمانتان سرک میکشد. او کجاست؟ حالا بسختی میتوانید او را از میان انبوه گیسوان خاکستری و رد چین و شکنهایی که زمان بر چهره شما گذاشته است باز شناسید.
این خود شما هستید. برخی از بانوان در این مقطع از زندگی ناامیدانه از هرگونه فعالیت برای آراستگی خود سر باز میزنند و خود را رها میکنند تا با زمان بروند، اما زمان کار خودش را میکند و شما هم باید به کار خود مشغول باشید. شما که در جوانی دختری آراسته و بانویی مرتب بودهاید دلیلی ندارد الان بانوی سالمند آراسته و مرتبی نباشید.
از دید روانشناسان موهای خاکستری و پوست پرچین و چروک، تنها نماینده فیزیکی انتقال از مرحلهای به مرحله دیگر زندگی است که مستلزم سازگاری دوباره روانی و اجتماعی است.
برخی از بانوان در سنین یائسگی دچار افسردگی یا شکلی از سوگواری برای سالهای از دست رفته میشوند و احساس نارضایتی و ناکامی آنها را فرامیگیرد.
بانویی را میشناختم که لباسهای زیبا و خوشرنگی میخرید، اما آنها را نمیپوشید و معتقد بود دیگر برای او دیر است و به او نمیآید. او در محافل ظاهر نمیشد و کمتر با دیگران میجوشید زیرا همه چیز از نظر او کسلکننده شده بود. او به دنبال جوانیش میگشت و آن را نمییافت. البته داشت میانسالیاش را نیز از دست میداد!
از دید روانشناسان اجتماعی دگرگونی روانی ناشی از سالمندی و یائسگی از احساس تغییر و فقدان سرچشمه میگیرد و حتی در یک زن طبیعی هم میتواند واکنش سوگ را پدید بیاورد که گاهی تمایز آن از افسردگی شدید دشوار است. در زنانی که زمینه و سابقه اختلال روانی دارند، تغییر و فقدان عامل فشار روانی شدید، موجب تظاهر آسیبشناسی روانی نهفته آنان میگردد.
دگرگونی اجتماعی ناشی از یائسگی به سنتها و عادتهای اجتماعی و انتظارهای جامعه از فرد با توجه به سن و موقعیت نوین او اشاره دارد. درجهبندی سنی رفتار، فرآیندی پیچیده است که سن زیستی و سن روانی در آن نقش محدودی دارند. هر جامعه برای رفتار مناسب در موقعیتهای سنی و زیستی متفاوت معیارهای گوناگون تعیین میکند.
گاه از زن سالمند انتظار میرود دیدگاهی را بپذیرد و رفتاری داشته باشد که جامعه شایسته میداند حال آنکه دیدگاهها و استعدادهای این زن ممکن است در جهتهایی متفاوت باشد. به نظر میرسد که بسیاری از توانمندیهای زنان سالمند، به علت پیشداوریهای نادرست اجتماعی مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرد و آنان به شکلی اجباری به پذیرش جایگاهی فرو دست هدایت میشوند.
برای همه سخت نیست
تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد زنان به اندازهای در اثر یائسگی دچار مشکل میشوند که باید به پزشک مراجعه کنند. در حدود نیمی از زنان هم مشکلات خفیف تا متوسط پیدا میکنند.افزون بر این، تنشهای خانوادگی ناشی از بازنشستگی شوهر که عموماً همزمان با دوره سالمندی زن است، روابط زناشویی زوج سالمند و سردی برخی بانوان پس از یائسگی و مسائل ناشی از فوت شوهر از امور مهمی است که نیاز به مداخله و مشاوره حرفهای دارد.
عادت میکنید
یائسگی با دوران تغییر نقشها همراه است که باید کمکم به آن عادت کنید. کودکان بزرگ شدهاند و خانه را ترک کردهاند. مادری از این پس نقش اصلی شما در خانواده نیست. با کوچک شدن خانواده، کم شدن کار خانه و احتمالا بازنشستگی وقت آن رسیده که نقشها و فعالیتهای جدیدی برای خود تعریف کنید. اگر آدمی اجتماعی هستید همکاری با شورای محله، مسجد محل، تشکیل کانونهای فعال در میان بانوان و همکاری با مراکز خیریه میتواند شما را فعال و سر حال نگه دارد.
میتوانید فهرستی از جاهایی که همیشه دوست داشتهاید ببینید و هنوز موفق نشدهاید و افرادی که دلتان میخواهد دوباره ببینید و از احوال آنها جویا شوید تهیه کنید و به همراه همسرتان که احتمالا او هم نسبت به شما وضع بهتری ندارد سیر و سفر را آغاز کنید.
سالخوردگی کامیاب، متضمن سازگاری با پسرفتهای جسمی و اجتماعی است. کوششی که ظرفیت برای رشد و حتی دانایی فراهم میآورد. سالمندان زندگی خویش را مرور میکنند. آنان از خود میپرسند آیا زندگی من ارزشی داشت؟ آنان در این فرآیند با غایت نومیدی روبهرو میشوند، یعنی این احساس که زندگی آنچه باید میبود نبوده است؛ اما اکنون زمان سپری شده است و فرصتی برای آزمودن دیگر شیوههای زندگی نیست.
چون سالمند با نومیدی روبهرو میشود و میکوشد به انسجام دست یابد. تعریف این امر مشکل است، اما به مفهوم پذیرش چرخه زندگی یگانه و تکرار ناشدنی شخص است، به این معنی که: «زندگی من همان است که میتوانست باشد و چیز دیگری نمیشد جایگزین آن گردد» به نظر میرسد انسجام بیانگر این احساس است که: «آری من اشتباهاتی کردم، اما با توجه به آنکه در آن زمان چه کسی بودم و با توجه به موقعیتها این اشتباهات ناگزیر بود، من آنها را همراه با چیزهای خوب در زندگیم میپذیرم.
در دوران یائسگی چه اتفاقی میافتد؟
یائسگی چیزی فراتر از فقدان توانایی باروری در اثر قطع قاعدگی و کاهش استروژن است. یائسگی متضمن دستکم 3 نوع دگرگونی است: زیستی، روانی و اجتماعی.
یائسگی زیستی یعنی پایان دوره فعالیت تخمدانها که برای زمان محدودی برنامهریزی شدهاند. همزمان با این موضوع تغییرات هورمونی شروع میشود که سبب اشکالات جسمیدیگری نیز میشود. از جمله آنها، بویژه در کشور ما که شمار زایمانها زیاد است میتوان به شل شدن اعضای لگنی، پایین افتادگی رحم، پوکی استخوان و شکستگیهای متعدد که در اثر آن حادث میشود اشاره کرد.
گیسوان نقره فام و جاپای زمان
یک روز صبح که جلوی آینه ایستادهاید میبینید بر خلاف سالها قبل که در جستجوی یک موی سپید بودهاید حالا به دنبال چیز دیگری هستید: دخترک شاداب و جوانی که هنوز گاهگداری از پنجره چشمانتان سرک میکشد. او کجاست؟ حالا بسختی میتوانید او را از میان انبوه گیسوان خاکستری و رد چین و شکنهایی که زمان بر چهره شما گذاشته است باز شناسید.
این خود شما هستید. برخی از بانوان در این مقطع از زندگی ناامیدانه از هرگونه فعالیت برای آراستگی خود سر باز میزنند و خود را رها میکنند تا با زمان بروند، اما زمان کار خودش را میکند و شما هم باید به کار خود مشغول باشید. شما که در جوانی دختری آراسته و بانویی مرتب بودهاید دلیلی ندارد الان بانوی سالمند آراسته و مرتبی نباشید.
از دید روانشناسان موهای خاکستری و پوست پرچین و چروک، تنها نماینده فیزیکی انتقال از مرحلهای به مرحله دیگر زندگی است که مستلزم سازگاری دوباره روانی و اجتماعی است.
برخی از بانوان در سنین یائسگی دچار افسردگی یا شکلی از سوگواری برای سالهای از دست رفته میشوند و احساس نارضایتی و ناکامی آنها را فرامیگیرد.
بانویی را میشناختم که لباسهای زیبا و خوشرنگی میخرید، اما آنها را نمیپوشید و معتقد بود دیگر برای او دیر است و به او نمیآید. او در محافل ظاهر نمیشد و کمتر با دیگران میجوشید زیرا همه چیز از نظر او کسلکننده شده بود. او به دنبال جوانیش میگشت و آن را نمییافت. البته داشت میانسالیاش را نیز از دست میداد!
از دید روانشناسان اجتماعی دگرگونی روانی ناشی از سالمندی و یائسگی از احساس تغییر و فقدان سرچشمه میگیرد و حتی در یک زن طبیعی هم میتواند واکنش سوگ را پدید بیاورد که گاهی تمایز آن از افسردگی شدید دشوار است. در زنانی که زمینه و سابقه اختلال روانی دارند، تغییر و فقدان عامل فشار روانی شدید، موجب تظاهر آسیبشناسی روانی نهفته آنان میگردد.
دگرگونی اجتماعی ناشی از یائسگی به سنتها و عادتهای اجتماعی و انتظارهای جامعه از فرد با توجه به سن و موقعیت نوین او اشاره دارد. درجهبندی سنی رفتار، فرآیندی پیچیده است که سن زیستی و سن روانی در آن نقش محدودی دارند. هر جامعه برای رفتار مناسب در موقعیتهای سنی و زیستی متفاوت معیارهای گوناگون تعیین میکند.
گاه از زن سالمند انتظار میرود دیدگاهی را بپذیرد و رفتاری داشته باشد که جامعه شایسته میداند حال آنکه دیدگاهها و استعدادهای این زن ممکن است در جهتهایی متفاوت باشد. به نظر میرسد که بسیاری از توانمندیهای زنان سالمند، به علت پیشداوریهای نادرست اجتماعی مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرد و آنان به شکلی اجباری به پذیرش جایگاهی فرو دست هدایت میشوند.
برای همه سخت نیست
تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد زنان به اندازهای در اثر یائسگی دچار مشکل میشوند که باید به پزشک مراجعه کنند. در حدود نیمی از زنان هم مشکلات خفیف تا متوسط پیدا میکنند.افزون بر این، تنشهای خانوادگی ناشی از بازنشستگی شوهر که عموماً همزمان با دوره سالمندی زن است، روابط زناشویی زوج سالمند و سردی برخی بانوان پس از یائسگی و مسائل ناشی از فوت شوهر از امور مهمی است که نیاز به مداخله و مشاوره حرفهای دارد.
عادت میکنید
یائسگی با دوران تغییر نقشها همراه است که باید کمکم به آن عادت کنید. کودکان بزرگ شدهاند و خانه را ترک کردهاند. مادری از این پس نقش اصلی شما در خانواده نیست. با کوچک شدن خانواده، کم شدن کار خانه و احتمالا بازنشستگی وقت آن رسیده که نقشها و فعالیتهای جدیدی برای خود تعریف کنید. اگر آدمی اجتماعی هستید همکاری با شورای محله، مسجد محل، تشکیل کانونهای فعال در میان بانوان و همکاری با مراکز خیریه میتواند شما را فعال و سر حال نگه دارد.
میتوانید فهرستی از جاهایی که همیشه دوست داشتهاید ببینید و هنوز موفق نشدهاید و افرادی که دلتان میخواهد دوباره ببینید و از احوال آنها جویا شوید تهیه کنید و به همراه همسرتان که احتمالا او هم نسبت به شما وضع بهتری ندارد سیر و سفر را آغاز کنید.
سالخوردگی کامیاب، متضمن سازگاری با پسرفتهای جسمی و اجتماعی است. کوششی که ظرفیت برای رشد و حتی دانایی فراهم میآورد. سالمندان زندگی خویش را مرور میکنند. آنان از خود میپرسند آیا زندگی من ارزشی داشت؟ آنان در این فرآیند با غایت نومیدی روبهرو میشوند، یعنی این احساس که زندگی آنچه باید میبود نبوده است؛ اما اکنون زمان سپری شده است و فرصتی برای آزمودن دیگر شیوههای زندگی نیست.
چون سالمند با نومیدی روبهرو میشود و میکوشد به انسجام دست یابد. تعریف این امر مشکل است، اما به مفهوم پذیرش چرخه زندگی یگانه و تکرار ناشدنی شخص است، به این معنی که: «زندگی من همان است که میتوانست باشد و چیز دیگری نمیشد جایگزین آن گردد» به نظر میرسد انسجام بیانگر این احساس است که: «آری من اشتباهاتی کردم، اما با توجه به آنکه در آن زمان چه کسی بودم و با توجه به موقعیتها این اشتباهات ناگزیر بود، من آنها را همراه با چیزهای خوب در زندگیم میپذیرم.
منبع:
جام جم
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼