نحوه ی تربیت صحیح کودک، نکات کاربردی
چرا کودکان امروزی مرز بین والد و فرزند را نمیشناسند؟ آیا حریم بین آنها شکسته شده است؟
یکی از موضوعاتی که این روزها بحث داغ بین خانوادههاست، گستاخ بار آمدن کودکانشان است. افرادی که متولد دهه ۶۰ و قبل از آن هستند، احترام گذاشتن به والدین را به معنی واقعی آن به یاد دارند. آنها به خود اجازه نمیدادند پایشان را جلوی پدر و مادر دراز کنند و حرف حرف والدینشان بود اما امروز کودکان به نحوی با والدینشان برخورد میکنند که انگار مادر یا پدر همکلاسی آنهاست. چرا کودکان امروزی مرز بین والد و فرزند را نمیشناسند؟ آیا حریم بین آنها شکسته شده است؟
گستاخ و لجباز بودن کودک به ویژگیهای ذاتی و آرام یا سخت بودن شخصیت او، شیوه فرزندپروری والدین و البته عوامل محیطی بستگی دارد.
عوامل تاثیرگذار کدامند؟
طبیعی است که کودکان سخت و بدقلق ممکن است حاضرجواب و گستاخ باشند اما این کودکان در جامعه مشکلی ندارند و برعکس ممکن است در محیطهای عمومی کمرو و خجالتی باشند. این ویژگی بخشی از شخصیت ذاتی کودک است و والدین به واسطه تشویق و تنبیه به شکل تحریم باید رفتار او را کنترل کنند.
عامل دوم که شاید مهمتر است، شیوههای تربیتی والدین است. برحسب شیوه فرزندپروری انتخابی والدین، میزان مشکلات رفتاری در کودکان میتواند کم یا زیاد باشد. اگر شیوه فرزندپروری والدین سهلگیرانه یا آسانگیر باشد، طبیعتا میزان مشکلات رفتاری در کودکان بیشتر خواهد شد. این والدین کنترل کمی روی رفتار کودکانشان دارند و بیشتر روی روابط عاطفی کار میکنند.
در این شرایط کودک با والدین خود همانند دوستانش رفتار میکند. در این شیوه فرزندپروری والدین جایگاه مناسبی ندارند و در جایگاه دوست و همسال برای کودک قرار میگیرند و طبیعی است که کودک حد و مرزش را به سادگی بشکند و گستاخی، نافرمانی، لجبازی و حرفنشنوی داشته باشد.شیوه دوم در والدینی دیده میشود که روش فرزندپروری بیتفاوت دارند. آنها توجه، عاطفه و کنترل خاصی روی کودکان ندارند. در این شرایط باز هم میزان برخورد و اصطکاک زیاد است زیرا اگر والدین بخواهند مقتدرانه رفتار کنند، کودکان مقابل والدین میایستند و لجبازی و نافرمانی میکنند.
در شیوه فرزندپروری مقتدرانه، کودک هم توجه و محبت کافی را دریافت میکند و رابطه عاطفی قوی بین فرزند و والدین هست، هم والدین کنترل بهموقعی روی رفتار فرزندان دارند و میتوانند نظم را در خانه پیاده کنند. در این شیوه فرزندپروری حد و مرزها رعایت میشود و فرزندان وارد حریم والدین نمیشوند زیرا میدانند اگر رفتار نامناسبی در خانواده داشته باشند، مشکلات و عواقبی برایشان خواهد داشت.
اما غیر از مسائل سرشتی و شیوه فرزندپروری، عوامل محیطی هم تاثیرگذار است. در سالهای نهچندان دور والدین تنها منبع اطلاعاتی فرزندان بودند. والدین برای کودک کسانی بودند که به همه چیز آگاه بودند و جواب تمام سوالات را داشتند. در این شرایط بچهها حریم را رعایت میکردند و احترام سرجایش بود. با گذشت زمان و با ورود تکنولوژی به جامعه و حریم خانواده، تقریبا جایگاه والدین و کودکان به هم ریخت. امروز والدین منبع تمامی اطلاعات دیکتهشده به فرزندان نیستند و کودک از سنین بسیار پایین به منابع اطلاعاتی دسترسی دارد و میتواند حتی صحت و سقم اطلاعاتی که والدین به او میدهند را از طریق رسانههای مجازی کشف کند.
پس والدین جایگاه طبیعی و سنتی خود را از دست دادهاند و طبیعی است که حد و مرز و حریمها هم تا حدودی متفاوت از قبل شود. والدین نباید انتظار داشته باشند کودکان دقیقا برخورد مشابهی با برخورد آنها با والدینشان داشته باشند. جایگاه والدین امروز به جایگاه فرزندان نزدیکتر شده و طبیعی است که حد و مرزها، از بین برود.
چگونه شیوه فرزندپروری مقتدرانه را بیاموزیم؟
هر یک از والدین پیشزمینهای برای شیوه فرزندپروری در ذهن دارند. مادران مهارتهای فرزندپروری را از مادران خود و پدران از پدران خود میآموزند. با توجه به تجربه گذشته ما با والدینمان، این تجربه میتواند خوشایند یا ناخوشایند باشد. اگر تجربه خوشایند بوده باشد و مثلا خانمی از شیوه فرزندپروری مادرش رضایت داشته باشد، همان روش را در مورد فرزندش اعمال میکند و بیشترین میزان موفقیت را هم خواهد داشت.
این مساله در مورد پدران هم صادق است. پدرانی که با پدر خود رابطه خوبی داشته و در ارتباط با آنها آرامش و اطمینان را تجربه کردهاند، شیوه فرزندپروری پدر خود را برای فرزندان ادامه خواهند داد و بهطور ذاتی پدران خوبی میشوند. اگر ما تجربه ناخوشایندی از مادری کردن یا پدری کردن والدینمان داشته باشیم، طبیعتا در مورد روش فرزندپروری به مشکل برمیخوریم و در این شرایط باید در کلاسهای فرزندپروری شرکت و در مورد آن اطلاعات لازم را جمعآوری کنیم. در این کلاسها مهارتهای ارتباط با فرزند و نحوه درست با رفتارهای کودک و روشهای تشویقی و تنبیه معرفی میشود.
چگونه جلوی رفتارهای گستاخانه فرزندانمان را بگیریم؟
در سیستم خانواده باید به حریمهای بدنی احترام بگذاریم. در روشهای تربیتی، نه والدین اجازه دارند از خشونت فیزیکی و جسمانی به شکل کتک استفاده کنند و نه کودکان اجازه دست بلند کردن روی والدین دارند. روشهای تربیتی باید از 1 سالگی به بعد اجرا شود. خانوادههایی که در آن والدین با فرزندانشان شوخی دستی میکنند و با کودک بازیهایی میکنند که تماس فیزیکی در آن زیاد است و به نوعی به حریم بدنی فرزند تجاوز میکنند، همین اجازه را هم در مورد خودشان به فرزندانشان میدهند.
البته من نمیگویم نباید کودک را به آغوش کشید و نوازش کرد یا بوسید بلکه شوخی اضافی دستی باعث از بین رفتن حرمت میشود. باید به کودک قانون «دست زدن ممنوع» را آموخت. کودک باید یاد بگیرد که از دست زدن اضافی به دیگران پرهیز کند. گاهی این دست زدنها جنبه پرخاشگری پیدا میکند. اگر فرزند دست روی والدین بلند کرد، والدین باید نارضایتی خود را اعلام کنند و دست کودک را نگه دارند و با اخم کردن در 3-2 سالگی و استفاده از انگشت اشاره به کودک بفهمانند که کار اشتباهی انجام داده و 15 دقیقه به کودک کمتوجهی کنند.
این کار به این معنی نیست که به نیاز اولیه کودک مثل آب خوردن یا دستشویی بردن بیتوجهی کنند اما جو سنگین باید حاکم شود تا کودک بفهمد پرخاشگری مورد تایید والدین نیست و باید در رفتارش تجدیدنظر کند. گاهی از کودک رفتارهای پرخاشگرانه میبینیم اما با توجیهاتی مثل اینکه کودک است، متوجه نیست، بزرگ میشود، خوب میشود و... با بیتفاوتی از رفتار کودک میگذریم اما به مرور این شیوه رفتار در نهادینه میشود و کودک یاد میگیرد از پرخاشگری برای کنترل والدین استفاده کند. برای از بین بردن این رفتارها میتوان از تشویق و تنبیه (تحریم) استفاده کرد.
توهین، پرخاش و تنبیه بدنی توصیه نمیشود ولی تحریم خوب است. هماهنگی والدین با هم و پشتیبانی آنها از هم سبب کنترل بهتر رفتار کودکان میشود. در این زمینه مراقب باشید زیرا هرچه شکاف بین والدین بیشتر باشد، پرخاشگری کودکان نیز نسبت به والدین بیشتر میشود زیرا کودک متوجه میشود این رفتار او تنبیه خاصی در پی نخواهد داشت. حتی یکی از والدین ممکن است از پرخاشگری کودک نبست به همسرش احساس خوبی داشته باشد و این حس را به فرزندش منتقل کند.
چگونه حریم والدی و حریم زنوشوهری را به کودک بیاموزیم؟
زمانی که کودک روی یکی از والدین دست بلند میکند، والد مقابل باید نارضایتی خود را در مقابل کار انجامشده اعلام کند. کودکان باید حریم والدینی و زن و شوهری را از کودکی درک کنند. زمانی که پدر میبیند فرزندش دست روی مادر بلند کرده، باید به کودک گوشزد کند و بگوید حق نداری روی همسر من دست بلند کنی. با گفتن این جملات حریم زن و شوهری از حریم والدینی جدا میشود و این پیام به کودک داده میشود که والدین همیشه پدر و مادر نیستند.
چگونه مادربزرگ و پدربزرگ میتوانند به فرزندپروری کمک کنند؟
جلوی رفتارهای پرخاشگرانه کودک نسبت به مادر و پدربزرگ هم باید گرفته شود. مادربزرگها و پدربزرگها بهدلیل علاقهای که به نوههایشان دارند، معمولا در برابر رفتارهای آنها عکسالعمل نشان نمیدهند و گاهی بیتفاوتاند و گاهی با خنده رفتار را در کودکان تقویت میکنند اما در این شرایط نهتنها پدر و مادر باید به فرزند تذکر بدهند بلکه پدربزرگ و مادربزرگ هم باید با اخم و دور کردن نوه از خود نارضایتیشان را از کار او بازگو و اعلام کنند. هرچه این روشهای تربیتی از سنین پایینتری به کار گرفته شوند، بهتر است.
منبع:
هفته نامه سلامت
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼