۱۲۴۱۷۲
۷۵۶۱
۷۵۶۱

علاقه نداشتن به بچه دار شدن، عذاب وجدان دارید؟

مدتی است هم آمارها می‏گویند و هم با یک چرخاندن ساده چشم دور و بر خودتان، درمی‏یابید که بسیاری از زوج‏ها تمایلی به فرزندآوری ندارند.

مدتی است هم آمارها می‏گویند و هم با یک چرخاندن ساده چشم دور و بر خودتان، درمی‏یابید که بسیاری از زوج‏ها تمایلی به فرزندآوری ندارند. مثلا به این آمار اعلامی از سوی دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی ثبت احوال و به این چرخش عدد دقت کنید: رشد سالانه جمعیت از ۳.۱ در سال ۴۵ به ۱.۳ در سال ۹۰ رسیده است. بر اساس اعلام همین دفتر، خانواده‌های ۴ نفره در سال ۸۵ به خانواده‌های ۳نفره در زمان فعلی رسیده‌اند. ۱۴.۴ درصد زوجین بدون فرزندند و ۱۸.۹ درصد آن‌ها فقط یک فرزند دارند. درحالی‌که ۷۹ درصد متولدین قبل از سال ۵۰ دارای سه‌فرزند و بیشتر بوده‌اند. و در آخر این‏که تک‌فرزندی در کشور از مرز ۳۳ درصد عبور کرده است. این‏ها همه در حالی است که در سال ۶۵ تعداد خانم‌های ۱۵ تا ۴۹ ساله ۱۰.۵ میلیون نفر بوده و همین آمار در سال ۹۰ به ۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر رسیده است.
اما فقط به آمارها مربوط نیست. لازم است دور و برتان را نگاهی بیندازید و ببینیدشان... اما آن‏ها چه می‏گویند؟ چرا لذت شیرین پدر و مادرشدن را از خودشان دریغ می‏کنند؟ لابد باید دلایل قانع‏ کننده‏ ای داشته باشند. پای حرف برخی از آنان و همچنین یک کارشناس در این باره نشسته‏ ایم.

بچه‌دارشدن، کار سطح پایینی است؟!
سه سال است که رفته‌اند زیر یک سقف. خودش کارمند مخابرات است و همسرش شغل آزاد دارد. از همان اول قرار گذاشته‌اند که بچه بی بچه؛ یعنی به عنوان شرط از سمت خودش مطرح شده و شوهرش با وجود علاقه به بچه، نهایتا پذیرفته است. می‌گوید خودش هم بی‌علاقه نیست تا یک کوچولو از سر و کول‌شان بالا برود اما دلایل خاص خودش را دارد برای این نخواستن. معتقد است نگاه جامعه و به‌خصوص اطرافیانش به زنی که بچه بیاورد و عمرش را به پای تربیتش صرف کند، نگاه از بالا به پایینی است: «البته خودم هم با نگاهی که به این‌طور زنان هست، مخالف نیستم. از گذشته تا به حال، تصور برخی این است که زن فقط به درد بچه‌آوردن و بزرگ‌کردنش می‌خورد. من نمی‌توانم چنین نگاهی را تحمل کنم».

در واقع، ملیحه، یکی از کسانی است که ناخواسته و با وجود علاقه‌ای که به فرزندآوری دارد، قربانیِ این نگاه شده است؛ دیدگاهی که بر یکی از تلقی‌های سهل‌انگارانه استوار است. چه بسیار زنانی که نقش اجتماعی خود را پس از فرزندآوری، ارتقا داده‌اند و به پیش رفته‌اند. این‌ها را یک کارشناس امور خانواده به «نی‌نی‌سایت» می‌گوید. فاطمه قربانی در این باره می‌افزاید: «نگاه به زنان به عنوان کسانی که تنها وظیفه فرزندآوری و فرزندپروری دارند، باعث شده آن‌ها در مقابل این دیدگاه مقاومت نشان دهند و قید بچه‌آوردن را بزنند». او همین عامل را در کاهش تمایل زنان به باروری موثر می‌داند و می‌گوید: «بارداری، امری است که در طبیعت زنان قرار داده شده. زنان در بیست‌سی‌سال گذشته بیش از 2 یا 3 فرزند داشتند و البته از همان موقع، این سوءبرداشت‌ها درباره نگرش زنان به بارداری وجود داشت و به زنانی که چند بچه داشتند به‌اشتباه سطح پایین می‌گفتند. حالا این نگاه، متاسفانه حتی به داشتن یک بچه هم سرایت کرده است». این کارشناس معتقد است این انگاره سنتی ناکارآمد را یک‌سره باید نادیده گرفت.

ایده‌آل‌گراها بچه‌دار نمی‌شوند؟
ملیحه را بر اساس حرف‌های فاطمه قربانی قانع می‌کنم که نباید تحت تأثیر حرف اطرافیانش قرار بگیرد. چرا که آن‌ها در واقع بر اساس نوعی تلقی اشتباه که همه امور را در نظر نمی‌گیرد، این نوع نگاه را رواج می‌دهند. اما او می‌گوید، این، تنها دلیلش برای نخواستن بچه نیست؛ حرف‌هایی که حالا می‌زند همان‌هایی است که دلیل عمده اغلب همسرانی است که قید فرزندآوری را زده‌اند؛ می‌گوید شرایط اقتصادی و اجتماعی ثبات لازم را ندارد تا بتواند با خیال راحت کوچولیش را به دنیا بیاورد و بزرگش کند. می‌گوید خواهرش حتی در این باره مطالعه کرده و مقاله‌هایی هم نوشته است؛ مقاله‌هایی علمی که بر اساس داده‌های مطالعات جهانی سه مولفه شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در ازدواج و فرزندآوری موثر می‌دانند. هر چند ملیحه و همسرش مشکل مالی عمده‌ای ندارند اما او دوست دارد فرزندش در شرایطی ایده‌آل به دنیا بیاید و بزرگ شود؛ نکته‌ای که روان‌شناسان و کارشناسان خانواده اغلب از آن به عنوان نوعی از ایده‌آل‌گرایی یاد می‌کنند که می‌تواند انسان را در هر بزنگاهی، از اتخاذ تصمیمات درست، منصرف کند. این ایده‌آل‌گرایی البته همیشه به خاطر این نیست که زوج‌ها فکر می‌کنند شرایط اجتماعی و اقتصادی به‌ اندازه‌ای که آن‌ها مدنظر دارند برای فرزندآوری مناسب نیست؛ این سکه روی دیگری هم دارد. برخی از آن‌ها از نوع دیگری ایده‌آل‌گرا هستند؛ می‌شود گفت آن‌ها در مسؤولیت‌پذیری افراطی هستند. آن‌ها معتقدند پدر و مادر برای این‌‌که بچه‌دار شوند هیچ‌ نقصی نباید داشته باشند و از هر نظر آدم‌های کاملی باشند. آن‌ها گاه حتی می‌گویند آن‌قدر باید ایده‌ال باشند تا بتوانند تاوان همه اشتباهات احتمالی فرزندشان را بپذیرند.
افرادی هم هستند که تا حدودی شبیه به این دسته آخر فکر می‌کنند؛ تصور این گروه هم از فرزندآوری، مثل گروه قبل، چندان به واقعیت‌ها نزدیک نیست چرا که فکر می‌کنند تربیت فرزند، کار هر کسی نیست.

مرخصی خطرناک برای زنان باردار
پشت میز کارش نشسته و خسته به نظر می‌رسد. از یک‌روز قبل گفته‌ام می‌خواهم درباره گزارشی که می‌نویسم با او صحبت کنم. همیشه سرش شلوغ است و دوست دارد روزی چهار تا پنج ساعت بیش‌تر کار کند تا اضافه‌کاری سر ماه، او را به برنامه‌هایی که برای استقلال مالی‌اش چیده، نزدیک کند. به همین دلیل است که قرار را در شرکتی که در آن مشغول به کار است، هماهنگ کرده. قبلاً که با او در این باره صحبت کرده‌ام گفته که از وقتی چند سال پیش به چشم دیده که چند همکارش به خاطر استفاده از مرخصی دوره بارداری و زایمان از کار بی‌کار شده‌اند، برای همیشه آرزوی مادرشدن را در خودش کشته است.
در واقع او به ماجرایی اشاره می‌کند که چندسال پیش رخ داد و تاثیر بدی بر کاهش تمایل زنان به فرزندآوری گذاشت. هر چند از آن زمان چند سالی گذشته و سیاست‌ها و قانون‌های سفت و سخت‌تری در رابطه با مرخصی زنان باردار وضع شده است، اما باز خیال سپیده راحت نیست.
معصومه تاج‌الدین جامعه‌شناس مسائل مربوط به زنان بر این باور است که دولت‌‌ها باید پیامدهای تصمیمات نادرست را تحلیل کنند تا آن تصمیمات چنین تاثیر جبران‌ناپذیری نداشته باشند. او هم معتقد است سپیده باید در این باره به قوانین موجود مراجعه کند و یک اشتباه در گذشته را دلیلی برای منصرف‌شدن از فرزندآوری قرار ندهد.

می‌خواهم رشد کنم، نمی‌شود!
زن تحصیل‌کرده‌ای است؛ چند ماه دیگر باید از تز دکترایش دفاع کند. از همین الان معتقد است که اگر نتواند با مدرکی که می‌گیرد کار خوبی داشته باشد، مدرکش به درد لای جرز می‌خورد. در طی گفت‌وگو مدام تاکید دارد تا بدانم از آن زنان نیست که به داشتن یک مدرک که صرفاً شأن او را بالا ببرد راضی و قانع شده. می‌خواهد هم شغل خوبی داشته باشد و هم در جامعه بچرخد و نقش داشته باشد. می‌گوید خیلی طبیعی است برای نوع زیستی که او انتخاب کرده، بچه‌داشتن می‌تواند کلی وقت‌گیر باشد. اکرم می‌گوید از طرفی هم دوست ندارد بچه‌اش به خاطر مشغله‌هایی که خواهد داشت به دست مادربزگ یا اطرافیانش بزرگ شوند چرا که خودش را هم به همین دلایل، خاله‌اش تربیت کرده است.
نسیبه کلاهداری که انسان‌شناس است و بیش‌تر بر مسائل مبتلابه زنان تحقیق می‌کند درباره دغدغه‌های اکرم می‌گوید: «اگر جامعه از مادران شاغل، حمایت ‌کند، آن‌ها تا این اندازه به مسأله اشتغال و حضور در اجتماع به عنوان مانعی برای فرزندآوری نگاه نمی‌کنند. گاهی وقت‌ها به نکاتی بسیار جزئی در این باره باید دقت کرد. مثلا یکی از اشتباه‌ها در چند سال گذشته این بود که مدارس در روزهای پنجشنبه تعطیل شد. مادران شاغل، بیش‌ترین آسیب را از این طرح دیدند».

کاهش تمایل زنان به فرزندآوری دلایل متعددی دارد؛ نکاتی که زنان در این گزارش به آن‌ها اشاره کردند، همه آن دلایل نیست. اما از سویی می‌توان مطمئن بود که دلایل اجتماعی در این مورد از دلایل فردی و روانی پیشی گرفته‌اند؛ تغییر عمده سیاست‌های جمعیتی در عرض یکی دو دهه، بدون تصوری از درست‌کردن زیرساخت‌ها برای ایجاد این تغییر، شاید مهم‌ترین عامل اجتماعی باشد؛ از زنان و مردانی که تا دو دهه پیش، با شعار فرزند کم‌تر زندگی بهتر به فرزند کم‌تر تشویق می‌شدند، حالا و با توجه به این‌که چند سالی بیش‌تر از ترویج آن سیاست نگذشته و در واقع تاثیر آن در جامعه نهادینه شده است، نمی‌توان انتظار داشت با توجه به سیاست‌های جدید، راهی دیگر در پیش بگیرند.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.