نقش خانواده در فرزندان، چیست؟
خانواده، مهمترین مرکز جهت ایجاد هیجان موثر و یا آشفتگی های هیجانی در کودک و فرزندان محسوب می شود.
خانواده،مهمترین مرکز جهت ایجاد هیجان موثر و یا آشفتگی های هیجانی در کودک و فرزندان محسوب می شود؛نحوه ارتباط، گفت وگو و تعامل پدر و مادر با همدیگر و پدر و مادر با فرزندان، از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین دلایل است که رشد شخصیت فرزند را نتیجه تلاقی محیط و فضای خانواده و ویژگی های شخصیتی والدین و همچنین خصوصیات منحصر به فرد هر یک از فرزندان می دانند.
آیا خانواده ای را سراغ دارید که در آن مشکلات و ناملایمات وجود نداشته باشد؟ به جرئت می توان گفت (نه) ؛پس خانواده سالم و زندگی سالم را کجا می توان یافت؟ همین جا، در خانه خودمان و کمی آن طرفتر، خانه همسایه مان.
آیا خانواده ای را سراغ دارید که در آن مشکلات و ناملایمات وجود نداشته باشد؟ به جرئت می توان گفت (نه) ؛پس خانواده سالم و زندگی سالم را کجا می توان یافت؟ همین جا، در خانه خودمان و کمی آن طرفتر، خانه همسایه مان.
خانواده ای سالم است که:
۱- تنش های درون آن، عمقی نباشد.
2- برخوردهایش شدید و غضب آلود نباشد.
۳- دخالت در امور یکدیگر بسیار کم باشد.
4- حیطه ها مراعات و احترام گذاریها برقرار باشد.
۵- والدین مشاجرات و بگومگوهای خود را به سطح فرزندان نکشانند.
6- در آن لطافت و ظرافت و عشق، بر دلگیری و بی حوصلگی و نق زدن برتری داشته باشد.
این در حالی است که در خانواده های مشکل دار و پر دغدغه:
1- تلاش هر یک از والدین بر این است که فرزند را به سمت خودشان بکشانند.
۲- پدر و مادر در صورت نیاز و لزوم از فرزندشان به عنوان ابزاری جهت فشار به دیگری استفاده می کنند.
3- طوری رفتار می کنند که انگار هیچ گونه تفاهم و حسن نیتی وجود ندارد.
۴- از آنجایی که تعامل و ارتباط والدین با همدیگر کم است، در نتیجه حالات عاطفی منفی و خصومتی خود را بیشتر پشت سر همدیگر و ترجیحا روبه روی فرزندان نشان می دهند.
5- نقطه تعادل وجود ندارد و همیشه یکی از کفه های ترازو، سنگین تر است.
۶- انتظارات از همدیگر زیاد و خودخواهانه است.
نگاهی به مشکلات خانواده های پریشان
خانواده های مشکل دار نه تنها در ارتباط و تعامل بین اعضای خودشان مشکل دارند ، بلکه در برقراری ارتباط با اجتماع نیز از مشکل جدی برخوردارند؛نکته بسیار جالب اینکه یکی از بزرگترین مشکلات این نوع خانوادهها، خودبزرگ بینی بی معنایی است که بر اندیشه و نگرش آنها حاکم است.والدین این گونه از خانواده ها (معلوم نیست چرا؟) احساس برتری جویانه ای نسبت به دیگران دارند و معتقدند: این و آن و آن دیگری در شأن خانواده شان نبوده و فرزندشان باید با کسانی رفت و آمد کند که والدین معین می کنند.
در خانواده مشکل دار، اگر چیزی به نام روابط و همدلی وجود داشته باشد، حتما از نوع صمیمانه و انعطاف پذیر آن نیست، بلکه از حالتی مقرراتی، حسابگرانه و بعضا تیره و غرض آلود است و فقط ابزاری است جهت رفع مسئولیت و تسکین احساسات درونی خود و نه گسترش تعاملات و مهرورزی ها.
یکی از ویژگی های بسیار شفاف و قابل بررسی در خانواده های مشکل دار، میزان و نوع ارتباطات هر یک با خانواده دیگری است،در خانواده پریشان،همسران هر کدام با فامیل و آشنایان خود رابطه داشته و با خویشان همسر یا ارتباطی ندارد و یا از روابطی اجباری و علیرغم میل باطنی برخوردار است.
دیوار کودکان،کوتاه است
به یاد داشته باشیم که:
۱- در خانواده سالم، ارتباط خانواده با جامعه و محیط پیرامونی اش، فعال و زیاد است؛اعضای خانواده سالم از درجامعه بودن و با دیگران رفت و آمد داشتن، لذت می برند، در حالی که در خانواده مسئله دار نه تنها چنین لذتی وجود ندارد؛ بلکه دائما احساسی از نگرانی ، تردید و خصومت آنها را در بر دارد،چنین خانواده ای چون قادر به مقابله با جامعه نیست، در نتیجه عوارض و عواقب تردیدها و خصومت هایش را به درون خانواده و اعضاء آن منتقل می کند.
2- در خانواده پریشان و حتی متاسفانه در مواردی در خانواده های سالم،کوتاه ترین دیوارها، کودکان و فرزندان هستند؛ زیرا این کودک است که از جایگاهی ضعیف تر نسبت به والدین برخوردار است و در ضمن بر اساس ضوابط درون خانواده، قدرت مقابله موثر با والدین را نه دارد و نه باید داشته باشد و بنابراین بهترین فرد انتخاب شده به عنوان " سیبل مقابل" کودکان هستند، وقتی کودک مطابق با انتظارات بعضا خودخواهانه والدین، لباس نپوشد، سلام و تعارف نکند، احترام نگذارد، به مهمانی نرود، خودش را شاد و یا ناراحت نشان ندهد و ...، به عنوان "قربانی" انتخاب می شود.
منبع:
سلامت نیوز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼