اقدام برای بارداری، تاریخچه دانش ژنتیک
حکیم ابوالقاسم فردوسی زن و مرد را در انتقال صفات کاملا شریک، سهیم و مساوی میداند.
پروفسور محمدحسن کریمینژاد: تاکید مکرر حکیم فردوسی بر نژاد و سرشت، مرا بر آن داشت منظور از نژاد و سرشت را جستجو کنم. بهتدریج متوجه شدم برخلاف عرف زمان که فقط فرزند را منسوب به پدر میدانستیم و سهم مادر کمتر موردتوجه بود، حکیم ابوالقاسم فردوسی دراین بیت:
نژاد از دو سو دارد آن نیک پی ز افراسیاب و ز کاووس کی
زن و مرد را در انتقال صفات کاملاً شریک، سهیم و مساوی میداند.
با مراجعه به کتابهای آیین زرتشتی با کمک جناب دکتر اردشیر خورشیدیان موبد موبدان به رموز نهفته زیبایی پیبردیم که برای ما بسیار افتخارآمیز و مایهی غرور ملی است.
تاریخچه:
آنگونه که از شواهد تاریخی برمیآید از زمانی که بشر قادر به تفکر و تعمق در پدیدههای اطراف خود شد مسأله توارث نیز نظر او را جلب کرد. این زمان را تاحدود ده تا دوازده هزار سال پیش حدس میزنند. در آن دوران افکار نیاکان ما بیشتر حولوحوش شکار حیوانات وحشی، تربیت و استفاده بهتر از حیوانات اهلی و بهبود نسل آنها بود. لذا بیشتر آثار باقیمانده دراینزمینه است. قدیمیترین نوشته در دنیای غرب مربوط به تکوین جنین و خصوصیات ارثی منسوب به بقراط حکیم یونانی است.
فرضیه بقراط حکیم:
به اعتقاد وی منی از تمام بدن هم از قسمتهای نرم و هم از قسمتهای سخت و بهطور کلی از تمام بدن ترشح میشود. همچنین برای سایر بیماریها نیز این قانون حکمفرماست. سوال مینماید: چه عاملی میتواند مانع تولد فرزند زیرک از والد هوشمند شود؟ از طریق حمل اطلاعات بهوسیلهی منی انجام میگیرد و بههمین مناسبت این فرضیه بهعنوان Pangenesis مشهور میشود
آناکساگوراس:
فرضیه بهوسیلهی ارسطو (متولد سه سده قبل از میلاد مسیح) بهاینترتیب توجیه شد: منی مرد از خون ترشح شده و قادر است در لختهی خون قاعدگی زن تولید حیات نماید و جنین را بهوجود آورد. چنانچه خصوصیات مرد قوی باشد جنین، پسر و اگر خصوصیات زن قویتر باشد جنین، دختر خواهد بود.
بهطورکلی اعتقاد فلاسفه و دانشمندان غرب براین بود که منی حیوان نر همانند تخم گیاه است، چنانچه آنرا در کشتزار مناسب کاشت نمایند و به او آب و غذای کافی برسد، رشد نموده و همانند گیاه اصلی صاحب تخم سر از خاک برآورده و میوه شبیه گیاه اصلی بهبارمیآورد.
زایش و توارث (ژنتیک) در ایران باستان:
۱۷۳۸سال پیشاز میلاد حضرتمسیح، زرتشت پیامبر در کتاب گاتاها، کتاب آسمانی زرتشتیان، درباره حقوق زن و مرد و آزادی انتخاب راه، سخن رانده است:«... هر مرد و زن خود باید راه خویش را برگزینند» (گاتاها، یسنا، هات۳، بند۲).ددر مورد زایش و ژنتیک مطالب شگفتانگیزی در بخشیهایی از اوستا بهنام «وندیداد» که موبدان دوران ماد، بهنام«ورجمکرد»، نوشتهاند، وجود دارد. داستان یخبندان سخت و طولانی، شبیه داستانهای دیگر اقوام، مانند کشتی نوح عبریان، ولی بسیار قدیمیتر از آن آشکارا نشانمیدهد ایرانیان از وجود تخمههای جداگانه نر و ماده در مردان و زنان آگاهی داشتهاند.
کشف تخمک و اسپرماتوزوئید و فرضیه پیشساختگی:
پساز کشف فولیکولهای تخمدانی و تخمک بهوسیله رگنر دوگراف (1673-1641)، پزشک و آناتومیست هلندی، در نیمهی دوم سدهی هفدهم، مالپیگی فرضیهی«پیشساختگی» یا «پرهفورماسیون» را مطرح کرد(شکل1). طبق این فرضیه، در داخل تخمک مینیاتوری از انسان وجود دارد که پساز ورود آب مرد بهتدریج رشد میکند و به جنین تبدیل میشود. بلکه این نقش به اسپرم محول شد و بهطور کلی، باور بر این بود که منی مرد حامل کلیات صفات انسان است. همانند تخم گیاهان که در کشتزار کاشته میشود و زمین آن را تغذیه میکند و پرورش میدهد تا بهصورت موجود کامل در آید. حدود دو هزار و هشتصد سال پیش در ایران باستان و هشتصد سال پیشاز کشف ولف، حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر نامدار ایرانی (۳۱۴ تا ۳۹۹ هجری شمسی، سدهی دهم میلادی)، در توصیف شاهزاده کیخسرو، مشارکت زن و مرد را در تولیدمثل و انتقال صفات از اجداد، بهوسیلهی پدر و مادر به فرزند، بهطور روشن و صریح بیان میکند و دراین مورد میسراید.
نژاد از دو سو دارد این نیکپی ز افراسیاب و ز کاووس کی
حکیم فردوسی علاوهبراین بیت، بهکرّات درمورد انتقال صفات از والدین و تکیه بر سهم مادر در انتقال خصوصیات منجمله در مبحث خواستگاری بر توارث صفات شاهانه افراسیاب از طریق فرنگیس و کیکــاووس از طریق سـیاوش تأیید مینماید.
اشاراتی به ماهیت اسپرماتوزوئید:
در کتاب تبصرۃالعوام، نوشتهشده در نیمهی اول سدهی هفتم هجری، آمدهاست «گویند خدای متعال خلق را از نطفه نمیآفریند، بلکه از آن ذرات میآفریند که با منی بیرون میآید. اگر یکی نطفه بیرون آید، یک فرزند بزاید و اگر دو بیاید دو و اگر سه بیاید سه و اگر مردی با زنی عقیم مجامعت کند، ذره را ضایعکرده باشد و زنی با مرد عقیم هم چنین بود و گویند چون آب مرد غلبه کند فرزند نر بود و چون آب زن غلبه کند فرزند ماده بود.»
براساس آنچه گفته شد آیا میتوانیم به درستی و با افتخار:
ایران را زادگاه و گهواره دانش تولیدمثل و ژنتیک به جهان معرفی کنیم؟
منبع:
پزشکی امروز
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼