۱۴۴۵۷۲
۱۷۰۲
۱۷۰۲

قصه برای بچه ها، کجا بخوابم؟

شب خسته بود.خوابش می آمد. گفت: «من کجا بخوابم؟» شب رفت رو نوک کوه، دست و پایش را جمع کرد. گرد شد، گرفت خوابید

شب خسته بود. خوابش می‌آمد. گفت: «من کجا بخوابم؟» شب رفت رو نوک کوه، دست و پایش را جمع کرد. گرد شد، گرفت خوابید. خوابش که برد قل خورد، افتاد پایین. گفت: «من کجا بخوابم؟»
چاه گفت: «بیا این جا بخواب!»
شب رفت. چاه تاریک بود. شب ترسید. پرید بیرون. گفت: «من کجا بخوابم؟»
غار گفت: «بیا اینجا بخواب!»
شب رفت. غار کوچک بود. نصف شب بیرون ماند. گفت: «من کجا بخوابم؟»
رود گفت: «بیا اینجا بخواب!» شب رفت. خیس شد. آب از سر و رویش چکید. گفت: «من کجا بخوابم؟»
ستاره ها او را دیدند. دلشان سوخت. گفتند: «بیا اینجا بخواب!» بعد دست او را گرفتند و بالا کشیدند. شب آنقدر خسته بود که وسط آسمان دراز کشید و خوابید. تا صبح آب ازش چک و چک چکید.

محمد رضا شمس

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

  • اخبار داغ
  • جدیدترین
  • پربیننده ترین
  • گوناگون
  • مطالب مرتبط

برای ارسال نظر کلیک کنید

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.