یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچکی نبود...
یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربون هیچکی نبود. چلچله کوله بارش و بست و راه افتاد دیگه زمستون تموم شده بود اون باید به لونه اش برمیگشت...
امشب هم یکی دیگه از قصه های شبانه و قشنگ رو با صدای زیبای خانم نشیبا با همدیگه گوش می دیم.
برای گوش دادن به این فایل صوتی(پادکست) روی دکمه زیر کلیک کنید.