سن مناسب برای مهدکودک، چقدر است؟
بچه ها نیاز دارند که مربی با آن ها ارتباط کلامی برقرار کند. نوازش جزو نیازهای کودکان است. مهد کودکهایی که مثل مراکز نگهداری از کودک عمل می کنند و بچه ها را رها می کنند، کودک را به بهانه این که بغلی می شود، در آغوش نمی گیرند.
بسیارند مادرهایی که به دلیل مشغله های شغلی یا مشکلات رفتاری کودکانشان یا فقط برای آن چند ساعتی در روز بتوانند به کارهای شخصی خود برسند، فرزندانشان را به مهد کودک می فرستند؛ اما آیا می دانید از چه سنی فرستادن کودکان به مهدکودک درست است؟ چه مهد کودکی را باید انتخاب کنیم و آیا در کل، فرستادن تمام کودکان به مهد کودک درست و ضروری است یا نه؟ به همین دلیل، پای صحبت های دکتر «کتایون خوشابی»، روان شناس اطفال، نشستیم.
ایده آل ترین سن برای فرستادن کودکان به مهدکودک چه سنی است؟
بهترین سن 2/5 تا سه سالگی است، البته این موضوع باز هم بستگی دارد به قوای شناختی کودکان. کودکانی که قدرت تکلم بهتری دارند یا یادگیری شان بهتر است و زودتر به این توانایی می رسند که می فهمند چیزهایی را که نمی بینند، وجود دارند و آن ها فعلا قادر به دیدن آن ها نیستند (این قدرت در25 تا 26 ماهگی کامل می شود)؛ یعنی حالت چسبندگی به مادر در آن ها کم تر می شود، مطمئن می شوند اگر از مادر فعلا جدا شوند، دوباره می توانند او را ببینند و او از بین نرفته است و می توان آن ها را به کس دیگری سپرد. در 2/5 سالگی می توان این بچه ها را به مهد کودک فرستاد. همچنین هر چه دراین سن، تعداد مراقبان کودک کم تر باشد، بهتر است ؛ چون حس اعتماد در آنها بهتر شکل می گیرد.
تکلیف مادرانی که شاغل هستند و مجبورند کودکشان را در سنین پایین تر به مهد بسپارند، چیست؟
توصیه می شود این کار را قبل از هشت ماهگی انجام دهند، چون هنوز اضطراب جدایی و غریبی در کودکان شکل نگرفته است و می توانند افراد جدید را به عنوان مراقب بپذیرند. البته فرستادن کودک پیش از هشت ماهگی به مهد کودک مگر، در شرایط خاص، توصیه نمی شود. در محیطی که این کودکان به آن سپرده می شوند، تعداد مراقبان باید زیاد بوده و بهتر است برای هر سه تا پنج شیرخوار، یک مراقب وجود داشته باشد. هم چنین این مراقب باید به ویژه در سال های اولیه ثابت باشد. مهدکودک هایی که به طور مرتب مربی ها را عوض می کنند، مهد کودکهای مناسبی نیستند. تا قبل از سه سالگی، باید مربی مهد کودک بچه ها ثابت باشد، چون هر مربی، یک خلق و خو و یک رفتار دارد و در صورت عوض شدن مدام، زمینه بروز اضطراب در کودکان شکل می گیرد.
بچه ها نیاز دارند که مربی با آن ها ارتباط کلامی برقرار کند. نوازش جزو نیازهای کودکان است. مهد کودکهایی که مثل مراکز نگهداری از کودک عمل می کنند و بچه ها را رها می کنند، کودک را به بهانه این که بغلی می شود، در آغوش نمی گیرند و به آن ها توجه نمی کنند. این مسئله، به ویژه در کودکان زیر یک سال سبب بروز آسیب می شود زیر یک سال باید به کوچکترین نیازهای کودک توجه کرد. کودک باید این حس را داشته باشد که محیط، بسیار امن است.
این امر سبب ایجاد اعتماد در او و پایه گیری شحصیت آینده او می شود. مراقب کودکان زیر یک سال باید سالم، سرحال و شاداب باشد، ارتباط کلامی با کودک برقرار کند و تماس چشمی و نوازش را از یاد نبرد.
بعد از سه سالگی، باید کودکان را به مهدکودک فرستاد یا ارتباط با مادر که زمان کافی برای فرزندش دارد، کافی است؟
بعد از سه سالگی، مهارت های کودکان تغییر می کند. مهارت بازی کودکان قبل از سه سالگی به شکل موازی با هم است، یعنی قبل از این سن، بچه ها در کنار هم، اما هر یک با اسباب بازی خود بازی می کنند و وارد بازی دیگری نمی شوند. بعد از سه سالگی، بازی های همراهی شکل می گیرد و بچه ها دوست دارند با هم تعامل داشته باشند. هر چه این فرصت به بچه ها بیشترداده شود، بهتر است. معمولا مادرها بیش تر مراقب فرزندانشان هستند، در حالی که در مهدکودک ها فرصت بیشتری به بچه ها داده می شود. کودکانی که به مهدکودک می روند. معمولا رشد تکلم بهتری پیدا می کنند، اعتماد به نفس شان بیش تر می شود، اضطرابشان کاهش پیدا می کند و اگر در مهدکودکی که شرایط خوبی دارد، نگهداری شوند، توان دوری از مادر را به تدریج پیدا می کنند.
بچه هایی که به مهدکودک فرستاده نمی شوند و تا زمانی که به پیش دبستانی یا دبستان بروند، پیش مادر هستند، گریه بیش تری می کنند و به سختی از مادر جدا می شوند؛ چون هرگز تجربه دور بودن از مادر را نداشته اند. در کل، مادرهایی که شاغل هستند و کودکانشان را به مهدکودک می فرستند، کیفیت ساعت هایی که با فرزندانشان هستند، بهتر از کیفیت ساعت هایی است که مادرهای غیر شاغل در تمام روز با فرزندانشان می گذرانند. وقتی مادر فرصت هایی برای خود دارد، انرژی بیش تری کسب کرده و آرامش بیش تری دارد و خدمات بهتری در ساعاتی که با فرزندش است، ارائه می دهد و بیش تر با کودک بازی می کند.
مادرهایی که فرزندانشان را در خانه نگه می دارند و گاهی به دلیل اضطراب زیاد خود و گاهی به دلیل داشتن این احساس که اگر بچه دار شدی باید 24 ساعته در خدمت او باشی، مانع از پرورش درست بچه می شوند.
اگر این حس به فرزند القا شود که تو نفراول خانه هستی، چون در باقی مکان ها این جایگاه را ندارد، آسیب روانی جدی در آینده خواهد خورد. مثلا در مدرسه وقتی اولین مرتبه به جایی می رود که محبت تقسیم می شود، نگاه ها تقسیم می شود و معلم به او توجه خاص ندارد، آن جاست که آسیب جدی می بیند و در عمل، دیگر نمی توان به او کمک کرد. نقش تربیتی والدین در کودکان با نگاهی به مفاهیم دینی و انتزاعی از منظر کتاب، در نشست تخصصی «تربیت نمادین» با حضور دکتر «حسین اسکندری»، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و روان شناس و دکتر «محمدرضا سنگری»، استاد علوم تربیتی در کانون پرورش و فکری کودکان و نوجوانان مورد بررسی قرار گرفت.
در ابتدای این نشست، محمدرضا سنگری در سخنانی با بیان این که مهمترین وظیفه در برنامه ریزی های تربیتی، شناخت نمادهای تربیتی است، گفت : «شناخت نمادهای تربیتی، مناسب ترین تعریف است که راه آموزش و پرورش را به نتیجه درست هدایت می کند.» وی ادامه داد: « بر اساس مفاهیم ارسطویی و افلاطونی، انسان و به خصوص کودک، یک ظرف خالی نیست و باید در راه تربیت، سعی در پر شدن آن کنیم، زیرا انسان موجودی تک ساحتی نیست. در این میان، پدرها و مادرها نیز با وجود توجهی که البته بیش تر وقت ها فقط به دلیل احساس تملک، به فرزندان خود دارند، سعی در شناخت کامل توانایی ها و وجود واقعی و وجوه درونی و ناشناخته کودک خود ندارند.»
این استاد علوم تربیتی با انتقاد از این نگاه به کودکان اظهار داشت : «والدین، اغلب تربیت فرزندان و تعبیر از پرورش را تنها توجه به رفع نیازهای مادی فرزند خود می پندارند و به تربیت او کمر همت نمی بندند.» نویسنده «راز رشید»، آشنایی با ویژگی های جسمی و روحی کودکان را یکی از ضروریات تربیت والدین دانست و گفت : «در آغاز باید ببینیم که ما با چه موجودی سر و کار داریم. در مرحله دیگر بیندیشیم در ارتباط با او چه باید کنیم؟ کودک ما چه ویژگی هایی دارد و رفتار مناسب با او چیست؟» سنگری تصریح کرد : «دراین زمینه، بهترین تعریف را خداوند به عنوان خالق انسان، ارائه کرده است؛ خداوند در متون مقدس به خصوص قرآن کریم، کدهایی درباره انسان داده که برای ورود به قلمرو شناخت و در نتیجه تربیت آدمی، باید فهمید و تحلیل شوند. برای مثال در آیاتی از قرآن آمده که انسان حتی در وجود فیزیولوژیکی و ابعاد درونی، روانی و روحانی خود پیچیدگی های بسیاری دارد که زمینه ساز بوده. به بیانی دیگر، انسان کتابی چند لایه است.»
وی با بیان این که در متون تربیتی و تاریخی، هفت روزنه برای ورود انسان به راه ناصواب معرفی شده است، اظهار داشت : «تنها راه بسته شدن و نفوذ نیروهای شیطانی به این راه ها، دل بستن به وجه جسمانی انسانی معرفی شده است، زیرا تنها راهی که با فتح قلمروی آن ذهن و اندیشه ها را به سادگی تسلیم خود می کند، دل است.»
سنگری خاطر نشان کرد:« با توجه به این که با دل انسان سرو کار داریم، توجه به فضاها، شرایط و پیشینه هر کسی که در بودن و شکل گیری شخصیت او هر یک به نوبه خود دخیل خواهند شد، مورد توجه واقع می شود و در این جا می دانیم که بچه ها کتاب هایی نانوشته اند، او باید خود کتاب شخصیتی اش را پر کند و چون او کتاب است، ما در نقش تربیت او، ویراستار این کتابیم.»
ضرورت آشنایی با زبان کتاب
در ادامه این نشست، دکتر حسین اسکندری، روان شناسی نیز با تأیید سخنان سنگری گفت :« این با منطق قرآن سازگار است و خدا بهترین ویراستار کتاب ماست، به تعبیری، یک هزار نام پروردگار، هر یک راه هایی برای این ویراستاری است. برای مثال، او غفار است یعنی خداوند پوشاننده خطاهای ماست.»
وی ادامه داد : « باید در کنار کودک بود و او را هدایت و راهنمایی کرد، نه این که به جای او کتاب را پر کرد. کودک خود باید راه برود و تجربه زندگی داشته باشد و مادر نیز کنار او هدایت گر باشد. در این دنیا، ما دارای دو کتاب هستیم ؛ نخست کتاب تکوین و دوم کتاب تشریع.»
دکتر اسکندری با اشاره به سخن امام علی (ع) درباره عالی ترین کتاب تکوین در این جهان یادآور شد :«عالی ترین کتاب تکوین یافته در این جهان، کتاب انسان است ؛ کتابی که باید روشن و تبیین شود و دلیل روشنی آن، پیچیده بودن این کتاب است.»
وی درباره ضرورت دوباره خوانی این کتاب گفت :« تنها یک بار خواندن این کتاب کفایت نمی کند و باید بارها و بارها خوانده شود. به تعبیر تولستو، او مانند رودخانه ای است، گاهی پر شتاب، گاهی آرام، گاهی گل آلود و گاهی زلال.»
اسکندری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، هم چنین با بیان این که انسان مقید به زمان است و کتابش را نباید از آخر به اول خواند، خاطر نشان کرد: « برای شناخت و رشد او می باید از همین آغاز و یعنی ظاهرش شروع کرد. رفتار و حالات بچه ها قابل بررسی اند و هر جزء این کتاب، قابل تحلیل است. بنابراین چون این کتاب است و نیاز به خواندن دارد، نمی توان او را در حالت بسته فهمید یا از زبان دیگران شناخت، زیرا در کنار وجوه مشترک، همواره تفاوت هایی هست که فهمیدن آن ها ضروری است.»
منبع:
نی نی عسل
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼