مهد کودک رفتن کودک، خوبه یا نه؟
می دانیم که کودکستان در گذشته ها، آن زمانی که آغاز شده، در حقیقت محیطی بوده که از بچه های بی سرپرست، مواظبت و مراقبت می کردند.
می دانیم که کودکستان در گذشته ها ، آن زمانی که آغاز شده ، در حقیقت محیطی بوده که از بچه های بی سرپرست ، مواظبت و مراقبت می کردند. و بنابراین در آغاز بچه هایی که پدری و مادری نداشتند و یا توانایی مواظبت و مراقبت از آنها توسط پدر و مادر ممکن نبوده است، در این محیط ها می آمدند که آهسته آهسته دگرگون شده و امروز با وجودی که هم چنان در بیشتر کشورهای جهان اگر وجود داشته باشد ، اختیاری است ، اما دیگر فقط برای کسانی نیست که پدر و مادرشان از عهده ی اداره آنها برنمی آیند.
به نظر می رسد که روزی پنج تا هفت ساعت ، ماندن کودکان بین 4 تا 6 ساله در چنین محیط هایی از نظر رشد و تکامل کودک نه تنها مفید و خوب ، بلکه ضروری و لازم است.
کودکستان برخلاف مهدکودک جهت و هدف دارد ، و برنامه های مشخصی را تعقیب می کند. تعداد بچه ها معمولا بیشتر است ، ولی نباید از حدی بگذرد که بچه ها در آنجا احساس گمی و یا وحشت بکنند.
تنوع بچه ها به دلیل این که هر کدام شکل و فرم تازه ای گرفته اند ( چه از نظر ظاهری ، چه از نظر روانی و چه از نظر سابقه ی خانوادگی و یا بقیه ی زمینه های اجتماعی ) ، سبب می شود که کودک با انواع مختلف و متفاوتی از انسان آشنا شود و البته در این جاست که همچنان فاصله سنی 2 سال به نظر می رسد که تفاوتی است قابل قبول و تحمل و خوشبختانه در خصوص کودکستان در این زمینه مشکلی نیست .
در کودکستان برنامه هایی که گروهی است ، وقتی که باید در کلاس گذرانده شود ، رعایت ساعت و یا ترتیب کارها و یا فعالیت ها ، زمینه را برای قید و بند ولی در چارچوبی نسبتا آزاد فراهم می کند. وسایل آموزشی و کمک آموزشی تا حد زیادی جای اسباب بازی را می گیرند و در این وسایل هدف هایی و نظریه هایی گذاشته شده و کودکان باید این مراحل را پشت سر بگذارند.
نکته : البته در این ایام بسیاری از این کودکستان ها ، هدف ها و یا فلسفه های ویژه ای را تعقیب میکنند و برای خودشان روش ها و متدهایی را دارند که باید با آگاهی و شناخت و توافق و رضایتِ نسبت به آنها ، فرزندمان را به این محیط ها بفرستیم .
بسیاری از اوقات محیط های کودکستان دارای برنامه ها و هدف هایی هستند که شاید آنها را درست ندانیم و یا دوست نداشته باشیم. آنچه در این زمینه می دانیم این است که : بینش فرزندان ما ، نگرش آنها و حتی منش یعنی ویژگی های اخلاقیِ شخصیتِ آنها ، در این ۴ تا ۶ سالگی بیش از هر سن دیگری ، شکل و فرم می گیرند.
به دلیل اهمیت فوق العاده ای که در جهان بینی و نگاه آنها به دنیا و مردمان دارند ، باید مطمئن شویم که این محیط هم چنان محل امن و امانی برای رشد و تکامل فرزند ما است . در اینجاست که فرصت هایی برای شکوفایی استعدادها ، قابلیت ها و توانایی ها پیدا میشود.
محیط کودکستان به بچه ها فرصت این را می دهد که زمینه های ویژه خودشان را رشد بدهند و امید این است که معلمین و برنامه طوری باشد که این فرصت تجربه های تازه را به فرزندان ما بدهند.
نکته: معمولا معلمین در کودکستان ها دو نقش فرماندهان و یا مهربانان را بازی میکنند. همچنان با وجود آن که باید کارها برخی از اوقات به ترتیب و نظم خاصی انجام شود و عامل زمان نقشی دارد ، امید این است که مهربانان و مربیانی باشند که از طریق توصیه ، از طریق پیشنهاد ، از طریق الگو و مدل قرار دادن خود و دیگران ، فرزندان ما را به راهی که درست و خوب هست بکشانند ؛ و نه اینکه بخواهند از طریق فرمان و دستور کوشش کنند که محیط را به میل خودشان ، با آنگونه که درست می دانند ، اداره کنند.
در این شرایط فرزندان ما میتوانند در اینجا آسیب ببینند ، و با سکوت و خاموشی خودشان ما را از آنچه که می گذرد ، بی خبر بگذارند.
کودکستان فرصت بسیار مناسبی برای رشد استعدادها و توانایی ها است. ضمنا به ما این اجازه را می دهد تا با گفت و گو با مسئولین مدرسه ، متوجه ی اشکالات و یا نواقصی باشیم ، که در کار تربیتی ما و یا در حالات فرزندمان وجود دارد. بسیاری از اوقات بچه ها به دلیل مسائل و مشکلات روانی و یا سیستم عصبی ، تا زمان کودکستان توجه کسی را جلب نمی کنند.
خوشبختانه معلمین و مربیان این مراکز به دلیل آموزش هایی که دارند ، اشکالاتی را که ما ندیده ایم و یا آن را به عنوان ویژگی های خاص فرزندمان تلقی کرده ایم را برای ما به عنوان عیب و ایراد بازگو میکنند و بدون مخالفت با آنها بلکه با اشتیاق بسیار ، باید حرف های آنها را شنید ، و در این باره مطالعه لازم را انجام داد و با فرد متخصصی گفت و گو کرد.
بازی و یا لجبازی ما ، مخصوصا به خاطر این که فرزند من عیب و ایرادی ندارد ، و یا بهانه تراشی ها و یا انکار واقعیات ، در برخی از موارد میتواند آسیب های بسیار شدیدی به ایرادات و اشکالات فرزندتان را ندارید.
بنابراین بدون آن که جنبه ی دفاعی و یا حمله ای به خودمان بگیریم ، باید با آنها صمیمانه و صادقانه صحبت کنیم و نظریات آنها را به دلیل آگاهی و تجربه ی آنها بسیار جدی بگیریم.
به نظر می رسد که روزی پنج تا هفت ساعت ، ماندن کودکان بین 4 تا 6 ساله در چنین محیط هایی از نظر رشد و تکامل کودک نه تنها مفید و خوب ، بلکه ضروری و لازم است.
کودکستان برخلاف مهدکودک جهت و هدف دارد ، و برنامه های مشخصی را تعقیب می کند. تعداد بچه ها معمولا بیشتر است ، ولی نباید از حدی بگذرد که بچه ها در آنجا احساس گمی و یا وحشت بکنند.
تنوع بچه ها به دلیل این که هر کدام شکل و فرم تازه ای گرفته اند ( چه از نظر ظاهری ، چه از نظر روانی و چه از نظر سابقه ی خانوادگی و یا بقیه ی زمینه های اجتماعی ) ، سبب می شود که کودک با انواع مختلف و متفاوتی از انسان آشنا شود و البته در این جاست که همچنان فاصله سنی 2 سال به نظر می رسد که تفاوتی است قابل قبول و تحمل و خوشبختانه در خصوص کودکستان در این زمینه مشکلی نیست .
در کودکستان برنامه هایی که گروهی است ، وقتی که باید در کلاس گذرانده شود ، رعایت ساعت و یا ترتیب کارها و یا فعالیت ها ، زمینه را برای قید و بند ولی در چارچوبی نسبتا آزاد فراهم می کند. وسایل آموزشی و کمک آموزشی تا حد زیادی جای اسباب بازی را می گیرند و در این وسایل هدف هایی و نظریه هایی گذاشته شده و کودکان باید این مراحل را پشت سر بگذارند.
نکته : البته در این ایام بسیاری از این کودکستان ها ، هدف ها و یا فلسفه های ویژه ای را تعقیب میکنند و برای خودشان روش ها و متدهایی را دارند که باید با آگاهی و شناخت و توافق و رضایتِ نسبت به آنها ، فرزندمان را به این محیط ها بفرستیم .
بسیاری از اوقات محیط های کودکستان دارای برنامه ها و هدف هایی هستند که شاید آنها را درست ندانیم و یا دوست نداشته باشیم. آنچه در این زمینه می دانیم این است که : بینش فرزندان ما ، نگرش آنها و حتی منش یعنی ویژگی های اخلاقیِ شخصیتِ آنها ، در این ۴ تا ۶ سالگی بیش از هر سن دیگری ، شکل و فرم می گیرند.
به دلیل اهمیت فوق العاده ای که در جهان بینی و نگاه آنها به دنیا و مردمان دارند ، باید مطمئن شویم که این محیط هم چنان محل امن و امانی برای رشد و تکامل فرزند ما است . در اینجاست که فرصت هایی برای شکوفایی استعدادها ، قابلیت ها و توانایی ها پیدا میشود.
محیط کودکستان به بچه ها فرصت این را می دهد که زمینه های ویژه خودشان را رشد بدهند و امید این است که معلمین و برنامه طوری باشد که این فرصت تجربه های تازه را به فرزندان ما بدهند.
نکته: معمولا معلمین در کودکستان ها دو نقش فرماندهان و یا مهربانان را بازی میکنند. همچنان با وجود آن که باید کارها برخی از اوقات به ترتیب و نظم خاصی انجام شود و عامل زمان نقشی دارد ، امید این است که مهربانان و مربیانی باشند که از طریق توصیه ، از طریق پیشنهاد ، از طریق الگو و مدل قرار دادن خود و دیگران ، فرزندان ما را به راهی که درست و خوب هست بکشانند ؛ و نه اینکه بخواهند از طریق فرمان و دستور کوشش کنند که محیط را به میل خودشان ، با آنگونه که درست می دانند ، اداره کنند.
در این شرایط فرزندان ما میتوانند در اینجا آسیب ببینند ، و با سکوت و خاموشی خودشان ما را از آنچه که می گذرد ، بی خبر بگذارند.
کودکستان فرصت بسیار مناسبی برای رشد استعدادها و توانایی ها است. ضمنا به ما این اجازه را می دهد تا با گفت و گو با مسئولین مدرسه ، متوجه ی اشکالات و یا نواقصی باشیم ، که در کار تربیتی ما و یا در حالات فرزندمان وجود دارد. بسیاری از اوقات بچه ها به دلیل مسائل و مشکلات روانی و یا سیستم عصبی ، تا زمان کودکستان توجه کسی را جلب نمی کنند.
خوشبختانه معلمین و مربیان این مراکز به دلیل آموزش هایی که دارند ، اشکالاتی را که ما ندیده ایم و یا آن را به عنوان ویژگی های خاص فرزندمان تلقی کرده ایم را برای ما به عنوان عیب و ایراد بازگو میکنند و بدون مخالفت با آنها بلکه با اشتیاق بسیار ، باید حرف های آنها را شنید ، و در این باره مطالعه لازم را انجام داد و با فرد متخصصی گفت و گو کرد.
بازی و یا لجبازی ما ، مخصوصا به خاطر این که فرزند من عیب و ایرادی ندارد ، و یا بهانه تراشی ها و یا انکار واقعیات ، در برخی از موارد میتواند آسیب های بسیار شدیدی به ایرادات و اشکالات فرزندتان را ندارید.
بنابراین بدون آن که جنبه ی دفاعی و یا حمله ای به خودمان بگیریم ، باید با آنها صمیمانه و صادقانه صحبت کنیم و نظریات آنها را به دلیل آگاهی و تجربه ی آنها بسیار جدی بگیریم.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼