نشانه های طلاق عاطفی، سردی زوجین است؟
زیان اصلی طلاق عاطفی، بیخاصیتکردن ازدواج است و سردی روابط زناشویی چنان ازدواج را از خاصیت میاندازد که هیچ یک از اهداف ازدواج محقق نمیشود.
طلاق عاطفی به سردی روابط زن و شوهر گفته میشود. گاهی رابطه زوجین چنان دچار سردی میشود که زن و مرد برای هم حکم یک همخانه را پیدا میکنند و گاهی نیز همخانهای که حضورش دیگری را رنج میدهد و نبودنش ترجیح داده میشود.
در چنین شرایطی زن و مرد و حتی فرزندان نسبت به خانه خود حسی را که باید داشته باشند، ندارند و هر یک به گونهای میخواهد زمان کمتری در خانه بماند؛ چرا که هیچ شور، نشاط و حرارتی بر فضای خانه حاکم نیست. در اینگونه خانوادهها، با هر یک از زوجین در این باب صحبت کنید، میگویند که در انجام وظایف خود کوتاهی نکردهاند. زن غذا میپزد، لباس میشوید، خانه را نظافت میکند و هر کاری که وظیفه یک زن در خانه است، انجام میدهد. مرد هم سر کار میرود، پول میآورد، به هر یک از اعضای خانواده به قدر نیازش و گاهی بیشتر پول میدهد و هر کاری که وظیفه یک مرد در برابر خانواده است، انجام میدهد؛ ولی با این حال، جاذبه لازم در خانه نیست و شور و حرارتی که در خانوادههای دیگر است، وجود ندارد.
*نشانه های طلاق عاطفی
1. کمشدن زمان گفتوگو
در خانوادههایی که به این بیماری مبتلا نیستند، اعضای خانواده بهویژه همسران درباره موضوعات گوناگون با هم حرف میزنند. لازم نیست حرفها همیشه جدی و با اهداف متعالی باشد. همین که زن و مرد درباره موضوع سادهای مثل طعم غذا یا رنگ لباس صحبت میکنند، نشانه سلامت رابطه آنها است؛ ولی در خانوادههای بیمار، گفتوگو در حد ضرورت صورت میگیرد. هر کس وقتی حرف میزند که واقعاً به گفتن چیزی نیازمند است. پس نباید بهسادگی از کنار این سکوت بگذریم و باید تلاش کنیم با همسر خود از هر دری حرف بزنیم؛ از اتفاقات محیط کار گرفته تا برنامههای تلویزیونی، یا آنچه در خیابان پیش آمده، باید سعی کنیم دلخوریها و نگرانیهای خود را به او بگوییم.
2. عدم توجه به خواستههای همسر
در خانوادههای سالم، معمولاً زن و مرد به خواستههای هم توجه دارند. برای زن مهم است که شوهرش چه غذایی را دوست دارد و چه رنگی را میپسندد و برای مرد نیز نظر همسرش بیاهمیت نیست؛ ولی در خانوادههای بیمار، هر یک از زن و مرد، ساز خود را میزند. زن به بهانههای مختلف، سلیقههای شوهرش را نادیده میگیرد و خواستههای او را، هر چند به جا و معقول، بیپاسخ میگذارد و مرد نیز با هر بهانهای از برآوردن خواستههای زنش سر باز میزند. چنانچه همسر تصور کند که خواستههایش نادیده گرفته میشود، بیش از پیش از زندگی مشترک دور میشود و به دنبال مکانهای امن دیگری میگردد. عضویت در شبکههای اجتماعی، کلاسهای گروهی یا پیداکردن دوستان جدید، همه میتوانند راههایی برای پیداکردن گروهی از آدمهای تازه باشند که او را بیشتر از همسرش درک میکنند.
3. بهانهجویی برای ترک خانه
در خانوادههای سالم، همه اعضای خانواده جز در موارد ضروری، تلاش میکنند تا خود را به خانه برسانند؛ چون در محیط خانه و در کنار اعضای خانواده آرام میگیرند و به نوعی، آلامی را که در برخوردهای اجتماعی عارض شده، در فضای آرام و صمیمی خانواده درمان میکنند؛ ولی در خانوادههای بیمار، هر یک از اعضا تلاش میکند که به هر بهانهای خانه را ترک کنند.
4. خلوتگزینی در خانه
در خانوادههای سالم، اعضا تلاش میکنند بیشتر ساعات حضور در خانه را در کنار هم بگذرانند و حتی در مواردی که هر یک کاری متفاوت انجام میدهند و شاید به اقتضای نوع کارشان نتوانند با هم حرف بزنند، در کنار هم کار میکنند؛ مثلاً مرد اگر میخواهد وسیلهای را تعمیر کند و زن در حال آشپزی است، مرد کار خود را روی میز آشپزخانه و در صورتی که فضای آشپزخانه اجازه ندهد، در نزدیکیهای آشپزخانه انجام میدهد. در مقابل، زن هم ممکن است برخی کارهای آشپزخانه را در نزدیکی میز کار شوهرش انجام دهد؛ ولی در خانوادههای بیمار، هر کس به دنبال کار خود میرود و زن به آشپزخانه میخزد، مرد به داخل پارکینگ، حیاط، انباری یا پشتبام میرود و فرزندان در اتاقهای در بسته به کار خود میرسند.
5. تنهاروی
در خانوادههای سالم، برنامهها معمولاً به صورت گروهی و دستهجمعی اجرا میشود، با هم به مهمانی و تفریح میروند، با هم تلویزیون میبینند و با هم مهمان دعوت میکنند؛ ولی در خانوادههای بیمار، هر کس برای خود تصمیم میگیرد و به تنهایی عمل میکند.
جدایی برنامهها، یک اتفاق ساده نیست که بتوان بهراحتی آن را توجیه کرد. این نشانهها به ما میگوید که دیگر نمیخواهیم برنامههای خود را با توجه به شرایط همسرمان تنظیم کنیم و دیگر از وقتگذراندن با او لذت نمیبریم. برای حل این مشکل، زن و مرد باید با هم صحبت کنند. برای مدتی هم وقت خواب، بیداری، کار و تفریح خود را با هم هماهنگ کرده، سعی کنند به این برنامه پایبند باشند.
*علل نارضایی جنسی
نارضایی از رابطه جنسی، غالباً به دلیل عدم نشاط طرف مقابل روی میدهد. بنابراین، باید دید با آنکه رابطه جنسی، یکی از نیازهای جدی هر انسان است، چه عاملی باعث بینشاطی در این فعالیت میشود.
به نظر میرسد سه عامل موجب میشود که انسان در رابطه جنسی از نشاط لازم برخوردار نباشد و در نتیجه، نه خود به رضایت دست پیدا کند و نه طرف مقابل خویش را راضی کند.
۱. بیماری جسمانی
برخی بیماریهای جسمی، موجب نارسایی جنسی میشود. امروزه بیماریهای جنسی و درمان آنها شناخته شده است. این بیماریها، از نظر امکان وقوع، با سایر بیماریها تفاوتی ندارند. وجود این بیماریها نباید موجب سرشکستگی یا شرمندگی کسی باشد. به همان میزان که ممکن است کسی بیماری گوارشی یا تنفسی بگیرد، ممکن است به بیماری جنسی مبتلا شود. بنابراین، راه مقابله با این مشکل، پنهانکردن مشکل نیست؛ بلکه باید در پی درمان آن برآمد.
۲. اشباع نیاز
یکی از عواملی که باعث میشود کسی در رابطه جنسی نشاط لازم را نداشته باشد، این است که نیاز خود را از طریقی دیگر پاسخ داده باشد. این مشکل، معمولاً در خانوادههایی رخ میدهد که موازین شرعی مورد توجه قرار نمیگیرد و روابط جنسی در بستر صحیح شرعی اتفاق نمیافتد. در این صورت، طبیعی است که انسان در مواجهه با همسر خود بینشاط بوده، نتواند یک رابطه با نشاط برقرار کند.
۳. عدم آموزش صحیح
شاید شایعترین مشکل در این زمینه، عدم آموزش صحیح باشد. زشتانگاری رابطه جنسی، زشتانگاری ابراز نشاط و رضایت از رابطه جنسی و عدم مهارت ایجاد رابطه، مهمترین پیامدهای عدم آموزش جنسی است.
*علل طلاق عاطفی
الف. نارضایی از مسائل جنسی
مهمترین عامل و سبب طلاق عاطفی، برآوردهنشدن انتظار زوجین یا یکی از آن دو، از رابطه جنسی است. نیاز جنسی، یکی از نیازهای اساسی انسان است و تنها راه صحیح تأمین آن، ازدواج است. به همین دلیل، زن و شوهر برای ادامه زندگی مشترک، علاوه بر تفاهم و تأمین نیازهای عاطفی، فکری و زیستی باید نیازهای جنسی همدیگر را هم تأمین کنند. رضایتمندی از روابط جنسی، یکی از معیارهای خوشبختی زن و شوهر است. بر اساس نظر بسیاری از روانشناسان خانواده، اگر زوجین روابط جنسی خوبی با هم نداشته باشند، آمادگی دارند هر موضوع کوچکی را به بحرانی بزرگ تبدیل کنند و حتی کار به جدایی و طلاق بینجامد.
منبع:
فارس
نظر کاربران
ناراحت شدن بی عاطفه شدن برای خانم ها بیشتر مورد توجهه اول زندگی همهدچی پررنگ باشه بعد بخاطر عدم آگاهی و (عدم مهارت یادگیری)شور عشق از بین میره به نظر من درک ازدواج و آمادگی ازدواج خیلی مهمه ومدیریت احترام ،اسما