امر و نهی به کودک، نتیجه مثبت دارد؟
آیا شما هم از آن دست والدین «بکن / نکن» هستید؟ والدینی که وقتی کودک یا فرزند یا فرزندان خود را میبینند ارمغانی و پیشکشی جز بایدها و نبایدها برای آنها ندارند؟
آیا شما هم از آن دست والدین «بکن / نکن» هستید؟ والدینی که وقتی کودک یا فرزند یا فرزندان خود را میبینند ارمغانی و پیشکشی جز بایدها و نبایدها برای آنها ندارند؟ این به آن معنا نیست که کودکان ما به بایدها و نبایدها نیازی ندارند اما سخن بر سر این است که همه غذای روح کودک یا نوجوان باید و نبایدهای ما نیست. مثل این میماند که شما فقط آب به کودک خود بدهی با این استدلال که کودک من به آب نیاز دارد. بله کودک من به آب نیاز دارد و نیاز او به آب بسیار هم جدی و حیاتی است اما این به آن معنا نیست که با همان آب کودک خودت را خفه کنی و این کاری است که برخی از والدین با بایدها و نبایدها با بکن و نکنها با کودکان و فرزندان خود انجام میدهند و آنها را با این بایدها و نبایدها به مفهوم کامل کلمه خفه میکنند.
چه شرطی برای استفاده از باید و نبایدها دارید؟
والدینی را در نظر بگیرید که با خود شرط کردهاند فقط در صورتی از بایدها و نبایدها برای کودک یا فرزند خود استفاده کنند که با او بازی کرده باشند. کودکان به ویژه در سنین پایینتر از یک و نیم سالگی تا پنج و شش سالگی بسیار نیاز به بازی دارند. آنها در قالب بازیها با خود و جهان پیرامون خود آشنا میشوند و البته هر چقدر هم که سن کودک بالا میرود نیاز به بازی در او کم نمیشود، منتها شکل بازیها شاید به گونهای باشد که نیاز چندانی به مشارکت شما نباشد بلکه نوجوان یا جوان دوست داشته باشد بازیهایش را با همسالان خود ادامه دهد، حتی در این سن هم والدین پیش از ارائه بایدها و نبایدهای خود نیاز دارند با فرزندان خود گفتوگو کنند و حس همدلی و درک شدن را به او بدهند. اینجا در واقع بازی کنار میرود اما چیز دیگری به نام گفتوگو و نیاز به درک شدن جای آن را میگیرد.
پدر و مادری را تصور کنید که با خود شرط بستهاند به شرطی با کودک سه ساله خود بایدها و نبایدها را طرح خواهند کرد که پیشتر با او بازی کنند، یعنی دست کم یک تا دو ساعت از روز خود را به بازی با کودک بگذرانند. فرق نمیکند چه بازیای! هر بازیای که او دوست دارد. از کشیدن نقاشی تا بازی تعقیب و گریز و گرگ شدن، بازی با جورچینها تا بازیهای بیرون از خانه، بازی در پارک، تاب بازی و سرسره بازی. وقتی کودک حس میکند که شما به او احترام میگذارید و در دنیای او حضور دارید در آن صورت او چیزی از شما گرفته است، حالا شما هم میتوانید چیزی از او بگیرید، یعنی مثل دو فردی که وارد یک معامله و بده بستان میشوند وارد یک بده بستان میشوید و در عوض اینکه شما با او بازی میکنید توجه و تمرکز او را برای ارائه یک نکته تربیتی از او میگیرید.
والدینی که با فهرست هزینهها خود را تبرئه میکنند
بسیاری از والدین عادت دارند خود را تبرئه کنند. این عادت اغلب ماست. آنها میگویند ما برای فرزند خود کم نگذاشتهایم و بعد فهرست بلندبالایی از هزینههایی که برای او انجام دادهاند به عنوان اسناد توجه به فرزند خود رو میکنند، مثل اینکه او را در مدرسه غیرانتفاعی با شهریه بالا نام نویسی کردهاند، وسایل گرانی برای او خریدهاند، هزینههای قابل توجهی برای خورد و خوراک و پوشاک او صرف میکنند و نظایر آن. این فهرست اگرچه نشان دهنده تلاشهای والدین است اما به هیچ عنوان کافی نیست. ممکن است والدینی فرزند خود را به هر دلیل در یک مدرسه غیرانتفاعی با شهریه بالا ثبتنام نکنند اما روابط صمیمانه و دوستانهتری با فرزند نوجوان خود داشته باشند و برای او وقت بگذارند، عزت نفس و اعتماد به نفس او را مخدوش نکنند و دست او را برای انتخابهای معقول و منطقی باز بگذارند و سلیقه و ذائقه شخصی خود را بیش از حد در انتخابهای او دخالت ندهند و برعکس والدینی که هزینه زیادی برای فرزند خود متحمل میشوند ولی در عوض پدر در طول هفته یا حتی ماه یک ساعت کنار فرزند نوجوان خود ننشیند و با او همکلام نشود یا مادر با دخترش رابطه دوستانهای برقرار نکرده باشد.
اگر« بایدِ پدر» همان«نبایدِ مادر» باشد کودک گیج میشود
یک نکته مهم در زمینه ارائه بایدها و نبایدهای زندگی این است که پیش از اینکه شما به عنوان پدر و مادر فرزند خود را در معرض بایدها و نبایدها قرار بدهید پیش خود به توافقی در این باره برسید. به این معنا که بایدها و نبایدهای شما با همدیگر هماهنگ باشد، این طور نباشد که بایدِ پدر همان نبایدِ مادر باشد، طوری که مادر به فرزند خود بگوید باید این کار را انجام دهید و پدر در مواجهه با همان کار از واژه نباید استفاده کند. این نوع ناهماهنگیها برای کودکان ما به ویژه در سالهای آغازین گیج کننده است و آنها را دچار سردرگمی میکند، بنابراین مهم است که روشهای تربیتی ما به عنوان پدر و مادر همسویی داشته باشد.
نکته مهم دیگر در این باره ثبات قدم شما در ارائه بایدها و نبایدهاست. با خود فکر میکنید این بایدی که من میخواهم به فرزند خود ارائه کنم آیا کاملاً به این نتیجه رسیدهام که یک باید است؟ گاهی ما والدینی را دیدهایم که به صورت مرتب بایدها و نبایدهای خود را عوض میکنند. کودک خود را تنبیه میکنند و بلافاصله احساس عذاب وجدان دارند و کودک خود را بغل میکنند و این سرد و گرم شدنهای متوالی کودکان را آزار میدهد.
اگر شما تشخیص دادهاید که کودک شما باید تنبیه شود - منظور تنبیه بدنی نیست - بسیار خب اجرایش کنید اما چرا بلافاصله نظرتان برمیگردد و کودک را به شدت بغل میکنید؟ این کار باعث میشود که کودک بداند که شما اشتباه کردهاید و چون اشتباه کردهاید میخواهید با بغل کردن محکم، اشتباهتان را تصحیح کنید، بنابراین اعتماد خود را به درستی تصمیمهای شما از دست خواهد داد. پس اگر میخواهید از بایدها و نبایدهای لفظی یا رفتاری استفاده کنید پیش از اینکه از این بایدها و نبایدها استفاده کنید کاملاً به نتیجه قطعی در اینباره برسید و به درستی تصمیم خود ایمان داشته باشید.
دلسوزی هم میتواند نابودگر باشد
شما از بایدها و نبایدها باید به اندازه در زندگی و رابطهتان با فرزندان استفاده کنید. بدانید حتی آب که عنصر حیاتی برای ماست اگر بخواهیم افسارگسیخته از آن استفاده کنیم ما را در خود غرق و خفه خواهد کرد. نکته مهم دیگر در اینباره پذیرش این مطلب است که اگرچه فرزند شما فرزند شماست اما او فرزند زمانه خودش هم است و فردیت خاص و منحصر به فرد خود را دارد. بپذیرید که او برای خودش یک انسان دیگری است و همچنان که شما در تصمیمات خود مستقل از پدر و مادر خود عمل میکنید او هم میخواهد که همین راه را برود. بپذیرید و اجازه ندهید دلسوزی شما رنگ و بوی نابودگری به خود بگیرد.
گاهی ما به خاطر دلسوزی عملاً فرزندان خود را نابود میکنیم. دلسوزی میتواند مثل شعلهای ملایم رابطه میان ما و فرزندانمان را گرم نگه دارد اما اگر این شعله بیشتر و بیشتر شود آتشی مهلک و ویرانگر بر رابطه ما و فرزندانمان خواهد افتاد و همه چیز را خواهد سوزاند. به این فکر کنید که چقدر زندگیها در ایران به خاطر دلسوزی افراطی والدین از هم پاشیده است؟ چقدر حسرتها و کینهها در دل فرزندان ایجاد شده به خاطر اینکه پدر و مادر خواستهاند انتخابهای خود را در تحصیل یا ازدواج یا کار به فرزندان خود تحمیل کنند.
منبع:
کودک پرس
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼