نقش خانواده در موفقیت فرزندان، ریشه ای تربیت کنید
والدین موفق میدانند آموختن نظم، انضباط و هر چیزی که برای تربیت فرزندان لازم است یک فرایند آموزشی است، نه مجازات.
والدین موفق میدانند آموختن نظم، انضباط و هر چیزی که برای تربیت فرزندان لازم است یک فرایند آموزشی است، نه مجازات. آن ها میدانند که رفتار و احساساتشان روی رفتار و احساسات فرزندشان تأثیر میگذارد. توجه و انرژی خود را معطوف به رفتار فرزندان خود میکنند و به جای کنترل، به همکاری نظر دارند. به فرزندانشان عزتنفس میدهند.
به علاوه والدین موفق از فرزندان خود مطالب زیادی میآموزند و فرصتهایی را در اختیار فرزندانشان قرار میدهند تا خود آن ها به این نتیجه برسند که چگونه باید رفتار کنند. آن ها درباره آنچه حرف میزنند جدی هستند، پیگیرند و هنگام بروز مسئله و مشکل، آرامش خود را حفظ میکنند. آن ها مجازات میکنند اما در این مجازات قصد تلافی و اذیت ندارند و در مقابل از رفتار خوب فرزندانشان قدردانی میکنند و از همه این ها مهمتر، والدین موفق آمادگی تغییر را دارند.
در واقع اگر برای تربیت فرزندان خود راههای مختلف را امتحان کردهاید اما باز احساس رضایت و موفقیت نمیکنید، بهترین کار این است که خود را برای تغییر آماده کنید. اگر بپذیرید که نیاز به تغییر دارید بهخودتان اجازه میدهید که با راه های جدید آشنا شوید و قطعا یکی از آن ها میتواند شما را به موفقیت برساند.
اغلب ما آنچه از نقش والدین میدانیم از پدر و مادر خود آموختهایم و معمولا همانگونه که پدر و مادرمان با ما رفتار کردهاند با فرزندانمان رفتار میکنیم. در بسیاری موارد طبق حدس و گمانهای خود عمل میکنیم که البته گاه موفق و گاه نیز با مشکل مواجه میشویم اما بهتر نیست برای این که کمتر دچار خطا شویم بیشتر بیاموزیم؟
بسیاری از والدین به اشتباه گمان میکنند که اگر به اندازه کافی فرزندانشان را دوست داشته باشند، آن ها کمتر دچار خطا میشوند و بهتر رفتار میکنند. البته عشق و محبت بسیار، لازم و ضروری است اما به هیچ وجه نمیتواند برای برخوردار شدن از تربیت صحیح کافی باشد. والدین نیازمند آموزش هستند زیرا به آن ها امکان میدهد که از ایدههای خوب خود استفاده کنند. به علاوه هر چه اطمینانخاطر بیشتری داشته باشید بیشتر خودتان را کنترل میکنید، کمتر خشمگین میشوید و بهتر عمل میکنید.
در تربیت فرزندان باید بدانیم که از چه ابزاری می توانیم استفاده کنیم لذا باید در نظر داشت که صحبت کردن، محبت ورزیدن، نصیحت و … در زمره آموزش های مستقیم و الگوپذیری از عوامل محیطی، خانواده، والدین، رسانه ها و … از جمله آموزش های غیر مستقیم به حساب می آیند که والدین می بایست به هر دو نوع این اموزش ها اهمیت دهند. والدین می بایست به این نکته دقت داشته باشند که فرزندان نه تنها تحلیل گرا و منطق پذیر نیستند بلکه تقلید پذیر خواهند بود پس باید در تربیت فرزندان به الگو پذیری و تقلید محض از رفتار والدین و یا الگوها دقت ویژه ای داشت.
نیاز روانی بچههای ما، عبارت است از انتقال اثر «شش میم». این شش میم را هر کس در کارنامه گذشته زندگیاش دریافت کرده باشد، میم هفتمش موفقیت است که خود به خود پدید خواهد آمد. اگر ما در رفتار و گفتارمان این ۶ میم را به فرزندانمان انتقال دهیم میم هفتم «موفقیت» خود به خود خواهد آمد؛ یعنی باتری روانی انرژیدهنده فرد شارژ خواهد شد. در آن صورت این آدم در تحصیل و زندگی و کار و… . موفق خواهد شد.
۱- تو محبوبی،
۲- تو محترمی،
۳- تو مطرحی،
۴- تو مهمی،
۵- تو مفیدی
۶- تو میفهمی.
ضد این «شش میم» آرایه ۷ «ت» است که خیلی سخت است. «ت» هشتمش تباهی است که انتظارش را میکشد؛ همه افراد شکست خورده و جامعه ستیزها و…، در کارنامههای خود این «ت» ها را دارند، یعنی تاثیر «ت» تحقیر با «ت» تحسین، زمین تا آسمان است.
۱- تنبیه،
۲- توهین،
۳- تهدید،
۴- تحقیر،
۵- تبعیض،
۶- تنفر
۷- ترس.
اگر تلاش کنیم که نکات و ویژگی های مثبت فرزندانمان را برجسته نموده و آن ها را بابت این ویژگی ها تشویق نماییم به صورت ناخودآگاه و بلکه شاید آگاهانه سعی بر آن خواهند داشت تا برای تشویق بیشتر و مورد تایید قرار گرفتن آن ویژگی ها را در وجود خود افزایش دهند. در صورت تحقیر و تنبیه آنان، خود را به همان صورتی می پذیرند که شما آن ها را خطاب نمودید و متصور شده اید. به علاوه این که خاصیتی در تنبیه هست که در تشویق یافت نمی شود و آن ایجاد روحیه مقاومت و لجبازی است. با ایجاد این حالت در وجودش، زمینه ای را برای عدم پذیرش هرچه راستی و درستی است فراهم می کنیم.
منبع:
فرزند پرتال
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼