شکل گیری شخصیت کودک، نقش والدین
هیجانی بودن که عبارت است از اینکه کودک معمولاً به راحتی و شدیداً ناراحت و درمانده شود. آرام کردن چنین کودکانی بسیار مشکل است.
میتوان گفت شخصیت کودک شما از سه جزء تشکیل شده است:
هیجانی بودن که عبارت است از اینکه کودک معمولاً به راحتی و شدیداً ناراحت و درمانده شود. آرام کردن چنین کودکانی بسیار مشکل است.
دوم فعالیت یعنی مقدار فعالیتی که یک کودک از نظر حرکت و سرعت صحبت کردن نشان میدهد، یا مقدار انرژی که صرف فعالیتهای مختلف و بیقراری میکند؛ و سوم اجتماعی بودن، به معنای طلب اقناع از ثمرات تماس اجتماعی چنین کودکانی ترجیح میدهند با دیگران باشند و فعالیتهای مشترک را دوست دارند. آنها به دیگران پاسخ میدهند و همین انتظار را هم از آنها دارند.
شخصیت کودک شما مخلوطی از این سه جزء به مقادیر مختلف است. حتی از همان روزهای اول زندگی میتوانید دریابید که کودک شما به یک جهت بیشتر متمایل است یعنی بیشتر هیجانی، فعال، یا اجتماعی است. کودکان هیجانی زیاد گریه میکنند و آرام کردن آنها آسان نیست؛ کودکان فعال بیقرارند و زیاد نمیخوابند؛ کودکان اجتماعی میتوانند عاطفه خود را از بدو تولد نشان دهند، به این صورت که به در آغوش گرفته شدن پاسخ میدهند و به راحتی ساکت میشوند.
اگر کودک شما در یکی از این خصوصیات افراط دارد، وظیفه شما این است که ضمن پاسخ به آن، کودک خود را به حرکت در جهت دو تای دیگر تشویق کنید. مثلاً اگر کودکی بسیار هیجانی دارید، میتوانید با اطمینان بخشیدن، حمایت، راهنمایی، و کمک دقیق او را یاری کنید احساس ایمنی کند و کمتر هیجانی باشد.
به همین ترتیب اگر به نظر میرسد کودک شما همیشه عجله دارد، میتوان تعجیل او را با مهار ملایم و توجه زیاد، کاهش داد. بازی کردن با یک کودک فعال او را به تمرکز حواس تشویق میکند و گستره توجه او را افزایش میدهد.
رشد شخصیت
همه پدر و مادرها دوست دارند کودکشان با شخصیتی متعادل بزرگ شود. آگاهی از مراحل مختلفی که کودک شما ضمن رشد طی میکند، در این زمینه شما را یاری خواهد کرد. به عنوان نمونه تا یک سالگی تمام سعی کودک شما این است که دریابد آیا دنیای اطراف قابل اعتماد است یا نه. نتیجه ایدهآل این است که کودک شما یاد بگیرد به مادر یا شخصی که از او مراقبت میکند اعتماد کند. او همچنین باید به توانایی خود برای خلق رخدادها نیز اعتماد پیدا کند. عنصر اصلی این امور آن است که کودک شما بتواند یک امنیت عاطفی زودرس نسبت به شما یا شریک زندگیتان یا هر دو برقرار سازد.
از دو تا سه سالگی، که کودک بهتدریج از قدرت اراده خود مطلع میشود و از امکان غلبه بر دیگران از طریق جنگ ارادهها آگاهی مییابد، شخصیت کودک سریعاً گسترش پیدا میکند. همزمان، این مسئله با شرم و تردید خزندهای که برآیند دو عامل ناتوانی جسمانی و کنترل جسمانی است، متعادل میشود. یادگیری راه رفتن، چنگ زدن به اشیاء، و سایر مهارتهای جسمانی منجر به روحیه انتخاب آزاد میشود، و به تدریج که کنترل عضلات تنگ کننده مقعد به دست میآید کودک مفهوم کنترل را میآموزد، ولی اگر گاهی خود را کثیف کند و مورد سرزنش قرار گیرد ممکن است احساس شرمساری کند.
در سنین چهار و پنج سالگی کودک مشغول آموختن ابتکار عمل در مقابل احساس گناه است. در این سنین کودک شما قادر میشود فعالیتهایی را در ارتباط با یک هدف خاص سازماندهی کند، و با جرأتتر و پرخاشگرتر میشود، بهخصوص اگر پسر باشد. کودک شما همچنین دچار نوعی تعارض با والد همجنس خود میشود (پسر با پدر و دختر با مادر) و این موضوع ممکن است منجر به احساس گناه شود. بعدها کودکان همت خود را صرف کوشا بودن میکنند ولی باید به مقابله با احساس حقارت بپردازند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼