علت بدرفتاری کودکان، چیست؟
الگوی بالا به کودکی که در حال جروبحث و سعی در خودداری نمودن از انجام کار محوله است، پاداشی دهنده است.
- پل، لطفاً ظرفها را بشور.
- حالا حوصلهاش راندارم.
- پل، الان، نوبت توست که ظرفها را بشوری.
- نمیتوانم بعداً ظرفها را بشورم؟
- پل، حالا بشور لطفا.
- امشب نمی خواهم ظرفها را بشورم.
- اگر امشب ظرفها را بشوری یک پوند به تو می دهم.
- اگر دو پوند بدهی، آنها را می شورم.
الگوی بالا به کودکی که در حال جروبحث و سعی در خودداری نمودن از انجام کار محوله است، پاداشی دهنده است. باج گرفتن، پاداش بدرفتاری است. باج دادن تلاشی برای واداشتن کودک بدرفتار به داشتن خوش رفتاری است.
باج دادن، کودک را نفرت انگیز بار می آورد و قدرت را در دستان او می گذارد. برای تغییر فکر کودک، از باج دادن استفاده نکنید. وقتی چنین کاری می کنید در واقع او را تشویق می کنید تا در آینده بنای ناسازگاری بگذارد. پس، هرگز به این وسوسه نیفتید که برای تغییر فکر کودکان خود، به آنها باج بدهید.
بدرفتاری کودکان
روزی میشل در سوپرمارکت، قشقرق راه انداخت. مادرش کانی با دادن یک تخته شکلات به او، او را ساکت کرد. در واقع میشل با این کار بابت گریه کردن و اذیت نمودن، پاداش دریافت کرده بود. گرچه کانی، توانسته بود با این کار فرزندش را ساکت کند اما حالا هر وقت که می خواهد او را برای خرید به سو مارکت ببرد قشقرق راه میاندازد چرا که او یاد گرفته است برای رسیدن به خواسته اش می تواند قشقرق راه بیندازد. همان طور که ملاحظه می کنید الگوهای بدرفتاری به این شکل به وجود می آیند.
بسیاری از والدین معقول و خوش نیت، ناخواسته یا تصادفا بدرفتاری را به کودکان خود یاد می دهند. کانی هرگز نمیخواست میشل قشقرق به پا کند. اگر قرار بود از کانی سؤال کنید که آیا عمداً میخواستی که میشل قشقرق به پا کند، پاسخ میداد که آیا، شوخی می کنید؟ من، تمام سعی خود را کردم تا او را آرام کنم!
بعضی از والدین به رفتارهای غیرپسندیده فرزندان خود زمانی بها میدهند که آن ها کاملاً کم سن و سال هستند. پدر یا مادری را در نظر بگیرید که برای آرام کردن کودک ناراحت خود از این عقیده استفاده می کند. احتمالا، باج دادن به کودک به طور موقت او را آرام خواهد کرد اما احتمال دارد که کودک یاد بگیرد که تنها راه رسیدن به خواسته، باج خواهی از پدر یا مادر باشد.
بعضی از حوادث زندگی، ناخوشایند هستند و ناچاریم بدون این که خم به ابروی خود بیاوریم با آنها مواجه شویم. اما اگر قرار باشد که برای واداشتن بچه به ساکت شدن به او یک تخته شکلات بدهیم در این صورت، در بزرگسالی احتمال دارد او را به عادت بد غذاخوردن مبتلا سازیم. فرض کنید بیکار در خانه نشستهاید و کاری برای انجام دادن ندارید در این صورت، چند بار به داخل یخچال نگاهی انداخته اید؟
- حالا حوصلهاش راندارم.
- پل، الان، نوبت توست که ظرفها را بشوری.
- نمیتوانم بعداً ظرفها را بشورم؟
- پل، حالا بشور لطفا.
- امشب نمی خواهم ظرفها را بشورم.
- اگر امشب ظرفها را بشوری یک پوند به تو می دهم.
- اگر دو پوند بدهی، آنها را می شورم.
الگوی بالا به کودکی که در حال جروبحث و سعی در خودداری نمودن از انجام کار محوله است، پاداشی دهنده است. باج گرفتن، پاداش بدرفتاری است. باج دادن تلاشی برای واداشتن کودک بدرفتار به داشتن خوش رفتاری است.
باج دادن، کودک را نفرت انگیز بار می آورد و قدرت را در دستان او می گذارد. برای تغییر فکر کودک، از باج دادن استفاده نکنید. وقتی چنین کاری می کنید در واقع او را تشویق می کنید تا در آینده بنای ناسازگاری بگذارد. پس، هرگز به این وسوسه نیفتید که برای تغییر فکر کودکان خود، به آنها باج بدهید.
بدرفتاری کودکان
روزی میشل در سوپرمارکت، قشقرق راه انداخت. مادرش کانی با دادن یک تخته شکلات به او، او را ساکت کرد. در واقع میشل با این کار بابت گریه کردن و اذیت نمودن، پاداش دریافت کرده بود. گرچه کانی، توانسته بود با این کار فرزندش را ساکت کند اما حالا هر وقت که می خواهد او را برای خرید به سو مارکت ببرد قشقرق راه میاندازد چرا که او یاد گرفته است برای رسیدن به خواسته اش می تواند قشقرق راه بیندازد. همان طور که ملاحظه می کنید الگوهای بدرفتاری به این شکل به وجود می آیند.
بسیاری از والدین معقول و خوش نیت، ناخواسته یا تصادفا بدرفتاری را به کودکان خود یاد می دهند. کانی هرگز نمیخواست میشل قشقرق به پا کند. اگر قرار بود از کانی سؤال کنید که آیا عمداً میخواستی که میشل قشقرق به پا کند، پاسخ میداد که آیا، شوخی می کنید؟ من، تمام سعی خود را کردم تا او را آرام کنم!
بعضی از والدین به رفتارهای غیرپسندیده فرزندان خود زمانی بها میدهند که آن ها کاملاً کم سن و سال هستند. پدر یا مادری را در نظر بگیرید که برای آرام کردن کودک ناراحت خود از این عقیده استفاده می کند. احتمالا، باج دادن به کودک به طور موقت او را آرام خواهد کرد اما احتمال دارد که کودک یاد بگیرد که تنها راه رسیدن به خواسته، باج خواهی از پدر یا مادر باشد.
بعضی از حوادث زندگی، ناخوشایند هستند و ناچاریم بدون این که خم به ابروی خود بیاوریم با آنها مواجه شویم. اما اگر قرار باشد که برای واداشتن بچه به ساکت شدن به او یک تخته شکلات بدهیم در این صورت، در بزرگسالی احتمال دارد او را به عادت بد غذاخوردن مبتلا سازیم. فرض کنید بیکار در خانه نشستهاید و کاری برای انجام دادن ندارید در این صورت، چند بار به داخل یخچال نگاهی انداخته اید؟
گریه کردن، اذیت کردن، قشقرق راه انداختن
کودکان، گاهی برای رسیدن به خواسته خود، گریه و یا اذیت می کنند ه قشق میاندازند. کودکان در به بازی گرفتن والدین خ اینگونه فشارهای کودکان باعث بدرفتاری آن ها در آینده می شود. چنین سوء رفتاری را اغلب تا قبل از دو سالگی در کودک به وجود می آوریم.
تقریباً هر وقت که به خرید می روید، بچهای مثل میشل را می بینید. بارها از این طریق دچار احساس حقارت شده اید. خود من نیز همین طور. قبل از این که پدر بشوم نمیدانستم که کودکان چگونه این کار را انجام میدهند. حالی برای من این موضوع، روشن شده است. میدانم که تسلیم شدن، کار راحتی است.
وقتی بچه ای از طریق قشقرق به راه انداختن به خواسته خود میرسد یاد می گیرد که بدرفتاری میتواند پاداشی در پی داشته باشد. اگر چنین رفتاری در کودک، شکل بگیرد عوض کردن آن، کار دشواری خواهد بود. تنها می توانید برای تغییر دادن آن، از تسلیم شدن در برابر قشقرق کودک، پرهیز کنید و به آن پاداش ندهید.
کودکان، گاهی برای رسیدن به خواسته خود، گریه و یا اذیت می کنند ه قشق میاندازند. کودکان در به بازی گرفتن والدین خ اینگونه فشارهای کودکان باعث بدرفتاری آن ها در آینده می شود. چنین سوء رفتاری را اغلب تا قبل از دو سالگی در کودک به وجود می آوریم.
تقریباً هر وقت که به خرید می روید، بچهای مثل میشل را می بینید. بارها از این طریق دچار احساس حقارت شده اید. خود من نیز همین طور. قبل از این که پدر بشوم نمیدانستم که کودکان چگونه این کار را انجام میدهند. حالی برای من این موضوع، روشن شده است. میدانم که تسلیم شدن، کار راحتی است.
وقتی بچه ای از طریق قشقرق به راه انداختن به خواسته خود میرسد یاد می گیرد که بدرفتاری میتواند پاداشی در پی داشته باشد. اگر چنین رفتاری در کودک، شکل بگیرد عوض کردن آن، کار دشواری خواهد بود. تنها می توانید برای تغییر دادن آن، از تسلیم شدن در برابر قشقرق کودک، پرهیز کنید و به آن پاداش ندهید.
خاموش سازی رفتار
رفتاری که پاداش نگیرد متوقف خواهد شد که از آن تحت عنوان خاموشی سازی رفتار یاد می شود. رفتاری که پاداش نگیرد دوباره اتفاق نخواهد افتاد. برای این تحقق خاموشی سازی رفتار باید از دادن پاداش به سوم رفتار کودک، اجتناب کنید. خاموش سازی رفتار به این معنی است که باید کانی از دادن یک تخته شکلات به میشل خودداری میکرد. هر چند که اجتناب از این کار، با اذیت کردن و قشقرق راه انداختن میشل همراه میشد. با مقاومت و استواری پدر یا مادر، قشقرق و خواسته کودکی که پاداش نگرفته است سرانجام متوقف خواهد شد. اما کلمه کلیدی در اینجا، «سرانجام» است. رفتار با گذشت زمان، تغییر مییابد. در موارد زیادی، قشقرق کودک به جای این که درست شود بدتر نیز می شود. به مسأله از دیدگاه کودک بنگرید: معمولاً از طریق قشقرق راه انداختن به خواسته خود می رسم، حال که مادرم توجهی به این کار ندارد پس سعی می کنم همیشه از این راه به خواسته خودم برسم، قشقرقی به او نشان می دهم که هرگز آن را فراموش نکند. این که قشقرق راه انداختن و سوء رفتار داشتن برای مدت کوتاهی باعث شدت یافتن این موارد می شود وقتی پدر و مادر تسلیم فرزند خود میشوند، امر غیرمعمولی نیست. کودکان سمج در ابتدا، قشقرق زیادی به راه می اندازند. هر قدر کودک بیشتر پاداشی بگیرد، سوء رفتار و مقاومت در برابر خاموشی سازی رفتار نیز بیشتر می شود.
اگر تصمیم گرفتید که در برابر سوء رفتار کودک مقاومت کنید باید برای همیشه این کار را انجام دهید و هرگز تسلیم نشوید. پیامد این کار را در ذهن خود مجسم کنید. کانی تصمیم می گیرد که تسلیم قشقرق میشل نشود و برای او یک تخته شکلات نخرد. در - راهروی سوپر مارکت، میشل شروع به داد و بیداد می کند. مادرش کانی آنجا می ایستد. به صورت میشل سرخ شده است و صورت مادرش نیز همین طور. در جای دیگر فروشگاه، میشل به بدرفتاری خود ادامه میدهد و شروع می کند به فریاد زدن، داد کشیدن و پای به خود را به زمین کوبیدن. هیچ گاه، اوضاع از این حد بدتر نبوده است. زانوی کانی از شدت خجالت به لرزه می افتد. میشل دچار عنان گسیختگی میشود، مادرش کانی از ترس'' تسلیم او می شود. وقتی میشل یک تخته شکلات را در فروشگاه میخورد هر دو ساکت و آرام می شوند.
کانی با این رفتارش به میشل یاد میدهد که هر چه بیشتر داد و بیداد راه بیاندازد و سماجات کند. هروقت تصمیم گرفتید که تسلیم داد و بیداد بچه نشوید باید همیشه این کار را انجام دهید، حتی زمانی که خسته هستید. حتی زمانی که دوست ندارید به شدت مقاومت کنید. حتی اگر روز خوبی هم نداشته باشید! اگر قرار باشد سوء رفتار کودک را خاموش کنید اما بلافاصله تسلیم خواسته های او بشوید در این صورت، سوء رفتار او را تشدید و در واقع فرزند خود را به قشقرق راه انداختن های هر چه بیشتر و بزرگتر، دعوت خواهید کرد.
با توجه به مطالب فوق، سعی کنید ثبات قدم داشته باشید و هرگز تسلیم خواستههای نامعقول کودک، نشوید. همیشه به حرفی که زدهاید عمل کنید. اگر می بینید که قادر به خاموشی سازی سوء رفتار کودک خود نیستید به این کار نپردازید بلکه صبر کنید تا شهامت : و انرژی لازم را به دست بیاورید. شاید لازم باشد که برای این منظور حمایت همسر خود را کسب کنید و یا مشترکا کار اصلاح سوء رفتار فرزندتان را به عهده بگیرید. چنین کاری به کودک خواهد فهماند که هر دوی شما برای اصلاح سوء رفتار او مصمم هستید. اگر همسرتان به کمک شما نیاید باز هم سعی کنید در این کار ثابت قدم باشید و دست از تلاش نکشید. به ثمر نشستن تلاش های شما برای خاموشی سازی سوء رفتار کودک به زمان زیادی نیاز دارد اما فایده اش این است که به کودک می فهماند که شما شخصی هستید که : به گفته خود عمل می کنید که این کار به نوبه خود به بهتر شدن رفتار او کمک خواهد کرد. همچنین باعث خواهد شد که در مقابل همسرتان نیز حسن رفتار داشته باشد.
صبور باشید. بسیاری از والدین به علت صبور نبودن، شکست میخورند. باید بیشتر از کودک تان، صبور باشید. اگر تسلیم شوید بازنده خواهید شد. باید خود را کنترل کنید. فریاد نزنید و یا کنترل تان را از دست ندهید چون این کار، صرفاً اوضاع را بدتر خواهد کرد. درصورت مقاومت و پایداری در امر تربیت کودک، داشتن کودکی خوش رفتار، پاداش.تلاش شما خواهد بود.
اگر روز خوبی نداشته اید سعی کنید آن را پشت سر بگذارید. در صورت تسلیم شدن، بران متمرکز نشوید. اگر از صبر و حوصله کمی برخوردارید سعی کنید به حالت تعادل باز گردید. صبور و ثابت قدم بودن در امر تربیت کودک، کار آسانی نیست. اگر به عادات گذشته بازگشته اید خود را سرزنش نکنید. دوباره از اول شروع کنید. به آینده بیاندیشید.
رفتاری که پاداش نگیرد متوقف خواهد شد که از آن تحت عنوان خاموشی سازی رفتار یاد می شود. رفتاری که پاداش نگیرد دوباره اتفاق نخواهد افتاد. برای این تحقق خاموشی سازی رفتار باید از دادن پاداش به سوم رفتار کودک، اجتناب کنید. خاموش سازی رفتار به این معنی است که باید کانی از دادن یک تخته شکلات به میشل خودداری میکرد. هر چند که اجتناب از این کار، با اذیت کردن و قشقرق راه انداختن میشل همراه میشد. با مقاومت و استواری پدر یا مادر، قشقرق و خواسته کودکی که پاداش نگرفته است سرانجام متوقف خواهد شد. اما کلمه کلیدی در اینجا، «سرانجام» است. رفتار با گذشت زمان، تغییر مییابد. در موارد زیادی، قشقرق کودک به جای این که درست شود بدتر نیز می شود. به مسأله از دیدگاه کودک بنگرید: معمولاً از طریق قشقرق راه انداختن به خواسته خود می رسم، حال که مادرم توجهی به این کار ندارد پس سعی می کنم همیشه از این راه به خواسته خودم برسم، قشقرقی به او نشان می دهم که هرگز آن را فراموش نکند. این که قشقرق راه انداختن و سوء رفتار داشتن برای مدت کوتاهی باعث شدت یافتن این موارد می شود وقتی پدر و مادر تسلیم فرزند خود میشوند، امر غیرمعمولی نیست. کودکان سمج در ابتدا، قشقرق زیادی به راه می اندازند. هر قدر کودک بیشتر پاداشی بگیرد، سوء رفتار و مقاومت در برابر خاموشی سازی رفتار نیز بیشتر می شود.
اگر تصمیم گرفتید که در برابر سوء رفتار کودک مقاومت کنید باید برای همیشه این کار را انجام دهید و هرگز تسلیم نشوید. پیامد این کار را در ذهن خود مجسم کنید. کانی تصمیم می گیرد که تسلیم قشقرق میشل نشود و برای او یک تخته شکلات نخرد. در - راهروی سوپر مارکت، میشل شروع به داد و بیداد می کند. مادرش کانی آنجا می ایستد. به صورت میشل سرخ شده است و صورت مادرش نیز همین طور. در جای دیگر فروشگاه، میشل به بدرفتاری خود ادامه میدهد و شروع می کند به فریاد زدن، داد کشیدن و پای به خود را به زمین کوبیدن. هیچ گاه، اوضاع از این حد بدتر نبوده است. زانوی کانی از شدت خجالت به لرزه می افتد. میشل دچار عنان گسیختگی میشود، مادرش کانی از ترس'' تسلیم او می شود. وقتی میشل یک تخته شکلات را در فروشگاه میخورد هر دو ساکت و آرام می شوند.
کانی با این رفتارش به میشل یاد میدهد که هر چه بیشتر داد و بیداد راه بیاندازد و سماجات کند. هروقت تصمیم گرفتید که تسلیم داد و بیداد بچه نشوید باید همیشه این کار را انجام دهید، حتی زمانی که خسته هستید. حتی زمانی که دوست ندارید به شدت مقاومت کنید. حتی اگر روز خوبی هم نداشته باشید! اگر قرار باشد سوء رفتار کودک را خاموش کنید اما بلافاصله تسلیم خواسته های او بشوید در این صورت، سوء رفتار او را تشدید و در واقع فرزند خود را به قشقرق راه انداختن های هر چه بیشتر و بزرگتر، دعوت خواهید کرد.
با توجه به مطالب فوق، سعی کنید ثبات قدم داشته باشید و هرگز تسلیم خواستههای نامعقول کودک، نشوید. همیشه به حرفی که زدهاید عمل کنید. اگر می بینید که قادر به خاموشی سازی سوء رفتار کودک خود نیستید به این کار نپردازید بلکه صبر کنید تا شهامت : و انرژی لازم را به دست بیاورید. شاید لازم باشد که برای این منظور حمایت همسر خود را کسب کنید و یا مشترکا کار اصلاح سوء رفتار فرزندتان را به عهده بگیرید. چنین کاری به کودک خواهد فهماند که هر دوی شما برای اصلاح سوء رفتار او مصمم هستید. اگر همسرتان به کمک شما نیاید باز هم سعی کنید در این کار ثابت قدم باشید و دست از تلاش نکشید. به ثمر نشستن تلاش های شما برای خاموشی سازی سوء رفتار کودک به زمان زیادی نیاز دارد اما فایده اش این است که به کودک می فهماند که شما شخصی هستید که : به گفته خود عمل می کنید که این کار به نوبه خود به بهتر شدن رفتار او کمک خواهد کرد. همچنین باعث خواهد شد که در مقابل همسرتان نیز حسن رفتار داشته باشد.
صبور باشید. بسیاری از والدین به علت صبور نبودن، شکست میخورند. باید بیشتر از کودک تان، صبور باشید. اگر تسلیم شوید بازنده خواهید شد. باید خود را کنترل کنید. فریاد نزنید و یا کنترل تان را از دست ندهید چون این کار، صرفاً اوضاع را بدتر خواهد کرد. درصورت مقاومت و پایداری در امر تربیت کودک، داشتن کودکی خوش رفتار، پاداش.تلاش شما خواهد بود.
اگر روز خوبی نداشته اید سعی کنید آن را پشت سر بگذارید. در صورت تسلیم شدن، بران متمرکز نشوید. اگر از صبر و حوصله کمی برخوردارید سعی کنید به حالت تعادل باز گردید. صبور و ثابت قدم بودن در امر تربیت کودک، کار آسانی نیست. اگر به عادات گذشته بازگشته اید خود را سرزنش نکنید. دوباره از اول شروع کنید. به آینده بیاندیشید.
بعضی پیامدها را نمی توان حذف کرد
خاموشی سازی، رفتاری را که متوقعانه و در صدد جلب توجه س مونی میکند و نمی تواند تمامی سوء رفتارهای فرد را بهبود بخشد. برای سوء رفتار، پاداش هایی وجود دارند که قابل حذف نیستند. لذا برای از بین بردن این گونه رفتارهای مخرب باید از شیوه های صحیح تربیت فرزند بهره جست نه راه های قهرآمیز و غیر علمی و نادرست.
خاموشی سازی، رفتاری را که متوقعانه و در صدد جلب توجه س مونی میکند و نمی تواند تمامی سوء رفتارهای فرد را بهبود بخشد. برای سوء رفتار، پاداش هایی وجود دارند که قابل حذف نیستند. لذا برای از بین بردن این گونه رفتارهای مخرب باید از شیوه های صحیح تربیت فرزند بهره جست نه راه های قهرآمیز و غیر علمی و نادرست.
خاموشی سازی، دوطرفه عمل می کند
خاموشی سازی رفتار، سوء رفتار فرد را خاموش می کند اما از طرف دیگر رفتار خوبی که تقویت نشده باشد را نیز خاموش می کند. وقتی رفتار خوب، نادیده گرفته می شود ممکن است رفتار بد، جایگزین آن شود. بچه های شما ممکن است بگویند چرا کار خوب انجام بدهیم؟ چه ارزشی دارد؟ پس، وقتی دیدید کودک شما کار خوبی انجام میدهد با استفاده از بازخورد مثبت، آن را تقویت کنید. رفتار خوب کودک را نادیده نگیرید. سعی کنید تمرکز - خود را به آن دسته از رفتارهایی که درست انجام می شوند متمرکز سازید. هر وقت کار خوبی از کودک سر زد آن را تشویق کنید.
خاموشی سازی رفتار، سوء رفتار فرد را خاموش می کند اما از طرف دیگر رفتار خوبی که تقویت نشده باشد را نیز خاموش می کند. وقتی رفتار خوب، نادیده گرفته می شود ممکن است رفتار بد، جایگزین آن شود. بچه های شما ممکن است بگویند چرا کار خوب انجام بدهیم؟ چه ارزشی دارد؟ پس، وقتی دیدید کودک شما کار خوبی انجام میدهد با استفاده از بازخورد مثبت، آن را تقویت کنید. رفتار خوب کودک را نادیده نگیرید. سعی کنید تمرکز - خود را به آن دسته از رفتارهایی که درست انجام می شوند متمرکز سازید. هر وقت کار خوبی از کودک سر زد آن را تشویق کنید.
بهانه نیاورید
بعضی از کودکان به این دلیل بدرفتاری می کنند که می بینند والدین آن ها، همیشه بهانه می آورند: مثلا میگویند من خسته ام، هنوز غذا نخورده ام. روز سختی داشتم. بعضی وقت ها با بهانه اوردن برای بچه ها، آن ها وادار به بدرفتاری می کنیم.
وقتی بهانه می اورید در واقع به طور ضمنی این مطلب را به کودک می رسانید که او نمی تواند درست رفتار کند. بهانه آوردن ملا خوبی برای بدرفتاری دارند می توانند همچنان به آن هم ادامه دهند. بهانه آوردن برای کودک، سرانجام دامن خود شما را هم خواهد گرفت. وقتی برای انجام ندادن کاری برای کودکان خود، عذر و بهانه می آورید در واقع آنها را به بدرفتاری در آینده وا می دارید. خواهید دید که آنها با استفاده از همین عذر و بهانه های شما از پذیرش مسئولیت خودداری می کنند و به جرو بحث با شما می پردازند.
بسیاری از نوجوانان از طریق والدینشان به بی مسئولیتی وادار می شوند. وقتی این نوجوانان، کمسن و سال و حساسی هستند پدر مادر آنها برای عدم انجام کاری، عذر و بهانه می آورند و باعث بی مسئولیتی آن ها در بزرگسالی می شوند.
هرگز سؤال نکنید که چرا …
یکی از راه های پرهیز از عذر و بهانه آوردن و در عین حال مسئولیت پذیر بار آوردن کودک این است که از پرسیدن و چرا، خودداری کنیم. چنین پرسشی، عذر و بهانه آوردن را در پی دارد اما پرسیدن «چه طور»، این گونه نیست. پس، به جای پرسیدن «چرا»، بپرسید، اچه طورد. پرسیدن «چرا، اغلب به جرو بحث و گفتگوی طولانی منجر می شود، اما پرسیدن چه طور به کودک کمک می کند تا به رفتار بد خود توجه کند. در اینجا به مکانیسم عمل این دو کلمه پرسشی اشاره می شود. به جای پرسیدن سؤالی مثل: چرا این کار را کردی؟ بپرسید: چه طور شد که این کار را کردی؟ هدف از پرسیدن سؤال چه طور شد پرهیز از بهانه آوردن است و به کودک کمک می کند اتفاق رخ داده را توضیح دهد. بعضی از کودکان در ابتدا در مقابل این سؤال از خود مقاومت نشان میدهند چرا که عادت کردهاند به سؤال و چرا که این طور شده، جواب بدهند. در این صورت، هرگز به آنها نگویید که چرا این کار را کردی. باید به کودک کم سن و سال خود کمک کنید تا اتفاق رخ داده را برایتان توصیف کند. پس، اگر کودک سعی می کند تا به شما بگوید که چرا این اتفاق افتاد، جلوی او را بگیرید. بگویید: من از تو نپرسیدم که چرا این اتفاق افتاد، از تو پرسیدم که چه طور شد این اتفاق افتاد. وقتی دیدید کودک شما اتفاق رخ داده را برایتان توصیف کرد در مورد رفتار صحیح با او گفتگو کنید. «چه کاری می توانستی انجام دهی تا از بروز چنین چیزی جلوگیری کنی؟ اتخاذ چنین رویکردی او را از آوردن عذر و بهانه، بر حذر خواهد داشت.
گاهی خودمان کودک را برای داشتن رفتار خوب تطمیع می کنیم چون این کار، نتیجه آنی دارد و دوست داریم به راه حل سریع دست یابیم. اما این کار باعث می شود که کودک هر چه بیشتر به جروبحث و مخالفت با ما بپردازد. همچنین موجب سوء رفتار بیشتر نیز می شود. پس سعی کنید به رفتارهای نامطلوب کودکان خود پاداش ندهید و در مقابل گریه و کردن، اذیت کردن و پافشاری بی مورد آنها تسلیم نشوید. برای همیشه از دادن پاداش نمایید و به رفع آن بپردازید. عذر و بهانه آوردن، بهانه لازم را برای سوء رفتار در اختیار کودک قرار میدهد.
بعضی از کودکان به این دلیل بدرفتاری می کنند که می بینند والدین آن ها، همیشه بهانه می آورند: مثلا میگویند من خسته ام، هنوز غذا نخورده ام. روز سختی داشتم. بعضی وقت ها با بهانه اوردن برای بچه ها، آن ها وادار به بدرفتاری می کنیم.
وقتی بهانه می اورید در واقع به طور ضمنی این مطلب را به کودک می رسانید که او نمی تواند درست رفتار کند. بهانه آوردن ملا خوبی برای بدرفتاری دارند می توانند همچنان به آن هم ادامه دهند. بهانه آوردن برای کودک، سرانجام دامن خود شما را هم خواهد گرفت. وقتی برای انجام ندادن کاری برای کودکان خود، عذر و بهانه می آورید در واقع آنها را به بدرفتاری در آینده وا می دارید. خواهید دید که آنها با استفاده از همین عذر و بهانه های شما از پذیرش مسئولیت خودداری می کنند و به جرو بحث با شما می پردازند.
بسیاری از نوجوانان از طریق والدینشان به بی مسئولیتی وادار می شوند. وقتی این نوجوانان، کمسن و سال و حساسی هستند پدر مادر آنها برای عدم انجام کاری، عذر و بهانه می آورند و باعث بی مسئولیتی آن ها در بزرگسالی می شوند.
هرگز سؤال نکنید که چرا …
یکی از راه های پرهیز از عذر و بهانه آوردن و در عین حال مسئولیت پذیر بار آوردن کودک این است که از پرسیدن و چرا، خودداری کنیم. چنین پرسشی، عذر و بهانه آوردن را در پی دارد اما پرسیدن «چه طور»، این گونه نیست. پس، به جای پرسیدن «چرا»، بپرسید، اچه طورد. پرسیدن «چرا، اغلب به جرو بحث و گفتگوی طولانی منجر می شود، اما پرسیدن چه طور به کودک کمک می کند تا به رفتار بد خود توجه کند. در اینجا به مکانیسم عمل این دو کلمه پرسشی اشاره می شود. به جای پرسیدن سؤالی مثل: چرا این کار را کردی؟ بپرسید: چه طور شد که این کار را کردی؟ هدف از پرسیدن سؤال چه طور شد پرهیز از بهانه آوردن است و به کودک کمک می کند اتفاق رخ داده را توضیح دهد. بعضی از کودکان در ابتدا در مقابل این سؤال از خود مقاومت نشان میدهند چرا که عادت کردهاند به سؤال و چرا که این طور شده، جواب بدهند. در این صورت، هرگز به آنها نگویید که چرا این کار را کردی. باید به کودک کم سن و سال خود کمک کنید تا اتفاق رخ داده را برایتان توصیف کند. پس، اگر کودک سعی می کند تا به شما بگوید که چرا این اتفاق افتاد، جلوی او را بگیرید. بگویید: من از تو نپرسیدم که چرا این اتفاق افتاد، از تو پرسیدم که چه طور شد این اتفاق افتاد. وقتی دیدید کودک شما اتفاق رخ داده را برایتان توصیف کرد در مورد رفتار صحیح با او گفتگو کنید. «چه کاری می توانستی انجام دهی تا از بروز چنین چیزی جلوگیری کنی؟ اتخاذ چنین رویکردی او را از آوردن عذر و بهانه، بر حذر خواهد داشت.
گاهی خودمان کودک را برای داشتن رفتار خوب تطمیع می کنیم چون این کار، نتیجه آنی دارد و دوست داریم به راه حل سریع دست یابیم. اما این کار باعث می شود که کودک هر چه بیشتر به جروبحث و مخالفت با ما بپردازد. همچنین موجب سوء رفتار بیشتر نیز می شود. پس سعی کنید به رفتارهای نامطلوب کودکان خود پاداش ندهید و در مقابل گریه و کردن، اذیت کردن و پافشاری بی مورد آنها تسلیم نشوید. برای همیشه از دادن پاداش نمایید و به رفع آن بپردازید. عذر و بهانه آوردن، بهانه لازم را برای سوء رفتار در اختیار کودک قرار میدهد.
منبع:
از من بپرس
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼