اعتماد به نفس کودکان، سه راهی که تخریبش می کند
هنگامی که کودک رفتار ناشایستی انجام میدهد، هرگز از جملاتی که باعث تخریب اعتماد به نفس او میشود، استفاده نکنید.
هنگامی که کودک رفتار ناشایستی انجام میدهد، هرگز از جملاتی که باعث تخریب اعتماد به نفس او میشود، استفاده نکنید. استفاده از تنبیه کلامی برای کودکان بالای دو سال بسیار مفید است به این معنی که اگر فرزند شما کار اشتباهی انجام داد بجای گفتن جمله «دیگر دوستت ندارم» یا «تو بچه بدی هستی»، به او بگویید، کاری که انجام میدهی خیلی بد است و مادر از شما ناراحت میشود.
در صورتی که کودک دوباره کار خطای خود را تکرار کرد، استفاده از تنبیه حرکتی توصیه میشود که در این شرایط به طرف او رفته و با انگشت اشاره خود به سویش بطور مثال میگویید کاری که انجام می دهی باعث کثیف شدن اتاقت می شود و باید خودت آن را تمیز کنی.
در نهایت اگر کودک دست از رفتار ناشایست خود برنداشت از تنبیه امتیازی استفاده کنید، به این معنی که با جمع آوری اسباب بازیها او را به اتاق خودش برده و بطور موقت از انجام بازی محروم کنید، این گونه وی میآموزد که برای رسیدن به خواسته خود باید والدین را از خود راضی نگه دارد. به سه مورد تخریبی زیر توجه فرمایید…
۱. ترغیب کردن کودک صرفا با مشوقهای مادی
بعضی اوقات بچهها طوری رفتار میکنند که باعث رنجش والدینشان میشود. اما لازم نیست که در چنین مواقعی کودکتان را با ایجاد احساس گناه و وعدهی جایزه وادار به انجام کار درست کنید. در شیوهی تربیتی کودک خود، بهجای برقراری سیستم پاداش یا تنبیه سعی کنید به کودکتان بفهمانید که موفقیت بهخاطر اراده و رفتار و کردار خوب خودش است؛ نه از جایزهای که در قبال انجام کار درست از شما یا دیگران دریافت میکند.
گاهی جایزهی سختکوشی تلاش بیشتر است، به این معنی که مثلا جایزهی نمرهی خوب همیشه قرار نیست یک هدیهی مادی باشد. در کنار مشوقهای مادی، به کودکتان تجربهی انگیزش درونی را بیاموزید و به او یاد بدهید که انگیزهی تصمیمگیری درست را نباید با باجگیری عاطفی بهدست بیاورد. به این ترتیب به فرزندتان کمک میکنید تا به فردی قوی تبدیل شود؛ کسی که چالشهای روزگار بزرگسالی را بهعنوان فرصتی جهت تقویت اعتمادبهنفس میبیند و نه وسیلهای برای رسیدن به هدف.
۲. نپذیرفتن اشتباهات و مقایسه کردن مداوم فرزندان
انسان ممکن الخطاست و بالاخره پدر و مادرها نیز از این قضیه مستثنی نیستند و کاملا طبیعی است که آن ها نیز اشتباهاتی داشته باشند. وقتی کودکتان از دورهی کودکی به نوجوانی میرسد، دیگر فقط کافی نیست که پدر و مادرش باشید، بلکه بیشتر باید به عنوان یک دوست به فرزندتان نزدیک شوید.
نوجوانان ممکن است تحت تأثیر تصوری که از بزرگسالی در ذهن دارند، رفتارهای نابههنجار یا سرکشانه از خود بروز بدهند. این حالت بهویژه اگر به فرزندتان فرصت اینکه خودش باشد را نداده باشید یا او را دائما با دیگر همسالانش مقایسه کنید، وخیمتر خواهد شد. درعوض، بپذیرید که هر بچهای منحصر به فرد است و نیاز دارد که درکش کنید و به او اجازه بدهید که در همان چهارچوب شخصی خودش عمل کند.
نوجوانان سالمتر کسانی هستند که در تلاشند تا مستقل باشند و سعی میکنند که در انجام کارها از والدینشان کمک نگیرند. البته نه اینکه فرزندتان را رها کنید تا هر کاری دلش خواست بکند، بلکه باید در عین اینکه به او آزادی عمل میدهید، از تجارب خودتان نیز برایش بگویید. با فرزندتان درمورد اشتباهاتی که در نوجوانی مرتکب شدید و عواقبی که این اشتباهات برایتان در پی داشتند، حرف بزنید.
به ویژه اگر میبینید که فرزندتان درگیر تجربهی مشابهی است، میتوانید با بهاشتراک گذاشتن تجاربتان به او کمک کنید. فرزندتان با مشاهدهی این طرز رفتار احساس خواهد کرد که به او بهعنوان یک فرد بالغ و فهیم ارزش و احترام میگذارید. رفتارتان نباید طوری باشد که فرزندتان احساس کند فردی ناتوان است و احتمالا از پسِ هیچ کاری برنخواهد آمد، بلکه طوری با فرزندتان رفتار کنید که در جهت توانمندتر شدن پیش برود.
۳. یکی نبودن حرف و عمل
والدینی هستند که فرزندانشان را در مورد رفتار و کردار درست نصیحت میکنند، اما خودشان به خلاف چیزی که میگویند عمل میکنند. حواستان باشد که همیشه حرف و عملتان یکی باشد. با اذعان به نقاط ضعف خود به کودکتان نشان بدهید که منش مهمتر از شخصیت است.
به این ترتیب، کودکتان نیز یاد میگیرد که به نقاط ضعف خود اذعان داشته باشد و به فردی فروتن، معتمد و مسئولیتپذیر تبدیل شود. لازم است فرزندتان یاد بگیرد که در این دنیای پرحیله خودش باشد و از اخلاقیات دور نشود. الگوی او باشید و نشانش بدهید که اگر انسانی قوی و دور از خودپرستی باشد، اگر با مردم خوب رفتار کند و همیشه پای حرف و عملش بایستد، پاداشش را از زندگی خواهد گرفت.
منبع:
فرزند پرتال
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼