رشد و پرورش کودک، شش تا دوازده سالگی
در این سن موقعیت خانوادگی در وی تأثیر بسزایی دارد، مخصوصاً در رشد و افزایش بهرۀ هوشی وی نقش زیادی خواهد داشت.
رشد عقلی در این دوره، به سرعت به سمت تکامل بیشتر ادامه مییابد. کودک به تدریج میفهمد که با اندیشیدن و آزمایش و خطا، میتوان مشکلات را حل کرد. میتواند موقعیتهای مختلف را به هم ربط دهد و باهم تلفیق کند. رفتارش تااندازهای شباهت به بزرگسالان مییابد و مقاومتش در مقابل تلقین همچنان کم میباشد.
بهسرعت نام اشیاء قابللمس و عینی را آموخته و تجربیات حاصله را سازماندهی میکند. افزایش مفاهیم و تعمیم آن، بر اساس عینیات استوار میشود و خواندن، نوشتن و حساب کردن، به این تعمیم کمک کرده و با مفاهیم بیشتری او را آشنا میکند.
استعدادهای مختلف وی شکوفا میشود، مخصوصاً درزمینۀ مسائل سمعی و بصری و حرکتی. در سن دهسالگی، رشد کیفی او سریعتر میشود. تصویر روشنتری از خویشتن و مقام و موقعیت خود درک میکند و تفکر بیشتری در این زمینهها از خود بروز میدهد. با مفاهیم گستردهتر و بیشتری آشنایی مییابد. اشیاء را میتواند بر اساس سن، جنس، شکل و اندازه طبقهبندی کند و ا موارد استفاده از آنها آگاهی کسب کرده و مهارت پیدا میکند.
در این سن موقعیت خانوادگی در وی تأثیر بسزایی دارد، مخصوصاً در رشد و افزایش بهرۀ هوشی وی نقش زیادی خواهد داشت. مشاهدات عینیات و تجربیات ملموس، وی را در علتیابی مسائل کمک میکند و به مفاهیم پی میبرد، به درک بهتری از کمیت و کیفیت میرسد، به طبیعت علاقهمند میشود و به زیبایی اهمیت خاصی میدهد. جهات اصلی را تشخیص میدهد و به تفکر انتزاعی میرسد و توان آن را دارا میشود که در نبود اشیاء ، در مورد آنها بیندیشد و تفکر کند.
کودک در ۱۲ سالگی، نیرویش در تجسم فضایی و درک روابط عددی خلاقیت بیشتری پیدا میکند و میتواند اشیاء را از نظر خصوصیاتی که کمتر نمایان است، طبقهبندی و رتبهبندی کند. قوۀ حافظه و درک وی از حقیقی بودن یا غیرحقیقی بودن چیزی، بیشتر شده و توجهش به این موارد بیشتر میشود.
هرگاه آنان را بهطور منطقی و شایسته راهنمایی کنند، در تفکر منطقی پیشرفت قابلملاحظهای میکنند. در این دوره، آهنگ رشد عقلی و اندیشه و استدلال از مراحل پیشین عمیقتر و سریعتر میباشد و کودک میتواند جزئیات و ویژگیهای مختلف مفاهیم و اشیاء را درک کند.
در این سالها، وی به درک بهتر و بارزتری از علت و معلول مسائل دست مییابد. مفهوم زمان را عمیقتر درک کرده و جهات اصلی و فرعی را بهتدریج فرامیگیرد. به زیبایی و دلربایی علاقه زیادی نشان میدهد و درک وی در این مورد، به سمت معیارهای بزرگسالان سیر میکند. دوست دارد اطلاعات بیشتری راجع به اشیاء و مسائل مختلف به دست آورد و آنها را طبقهبندی کند.
در این زمان، هرچه کودک باراهنمایی و آموزش با پدیدهها آشنایی بیشتری پیدا کند، احتمال پاسخگویی معقولتر و بهتر به مسائل گوناگون افزایشیافته و به رشد کیفی کودک کمک مؤثری میکند. کودک در این دوران، میتواند هرلحظه به نقطۀ آغازین برگردد و عملکردی آگاهانه داشته و با تشکیل فرضیات، به پیشبینی عملکرد خود و دیگران بپردازد و با استفاده از این عملکرد خود، کارها را بهخوبی انجام داده و از اشتباه خود بکاهد.
رشد و پرورش عاطفی
اضطراب و نگرانی کودک در این دوران بیشتر میشود، زیرا به توجه همسالان، والدین و معلمان نسبت به خود اهمیت میدهد و دوست دارد موردپذیرش آنها قرار گیرد. نسبت به سنین گذشته، از متانت و خویشتنداری بیشتری برخوردار است.. رنج و شادی میتواند در تحریک عواطف او مؤثر باشد. در برابر خشم و ترس، واکنشهای دفاعی داشته و رفتارهایش بیشتر جنبۀ بدنی و حرکتی دارد.
اختلاف خانوادگی و جدایی والدین، در عواطف او تأثیر بدی میگذارد و از رابطۀ عمیق خانوادگی بسیار تأثیر میگیرد. دوست دارد که همهچیز را به دست آورد و از دست دادن چیزی در او ایجاد خشم و تنفر میکند. خشم و نفرت خود را بهصورت مکانیسمهای مختلفی مخصوصاً بهصورت قهر و آشتی نشان میدهد.
تااندازهای از روی چهره و عملکرد آنها، حالت خشم، محبت، نگرانی و خوشحالی را میتوان درک کرد. دوست دارد به هدف خود زود برسد و موانع موجود بر سر راه رسیدن به هدفش او را به خشم میآورد. به مهر و محبت والدین و دیگران محتاج است و این مهر و محبت به وی پویایی و انرژی میدهد. موفقیت و پیروزی را دوست دارد که همیشه با آنها باشد. پذیرفته شدن در جمع دوستان و همبازیها و عدم پذیرش عاطفی از طرف والدین، در او ایجاد اختلال شدید عاطفی میکند.
در دورۀ دهسالگی به بعد، واقعیت مرگ را بهتر حس میکند و به حتمی بودن آن پی میبرد. بیشتر مواقع از والدین خود اظهار رضایت میکند و بیشتر اهل عمل و حقیقت میباشد. درونگرایی و تفکر، یکی از ویژگیهای بارز این دوره از زندگی کودک است.
در تعبیر و تفسیر عواطف و انفعالات، آینده را تا حدی در نظر میگیرد. اگر کودک احساس خجالت و کمروئی کند، خود را کنار میکشد و از همسالان و جمع جدا میشود. حالات هیجانی مثل؛ خشم و ترس در او پایدارتر از سنین گذشته است و چنددقیقهای دوام مییابد. پرخاشگری و تعارض وی با دیگران، بیشتر جنبۀ زبانی و لفظی دارد.
دوست دارد در غم و شادی دیگران شریک باشد، مخصوصاً در ناراحتی با دیگران همدردی میکند و توقع دارد دیگران نیز چنین باشند. از معلم و رفتار کودکان هم سن و سال خود، تأثیر میگیرد. دوست دارد که هیچوقت موقعیت چیزهایی که موردعلاقۀ وی است، به خطر نیفتد و از این بابت نگرانی ابراز میدارد، مخصوصاً اگر گروه یا دستهای موردعلاقه وی باشند، به خطر افتادن آنها، او را به خشم و اضطراب دچار میکند.
از آینده نامعلوم و ناموفق میترسد و دوست دارد بداند که در آینده چه اتفاقی میافتد. به هنر علاقهمنداست و دوست دارد احساسات و عواطف شخصی خود را بیان کند و معمولاً سلیقهها و خلاقیت وی در نقاشی، خط و کارهای هنری مشخص میشود.
منبع:
کودک آنلاین
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼