۱۷۷۷۴۵
۱۴۶۵
۱۴۶۵
پ

رشد و پرورش کودک، شش تا دوازده سالگی

در این سن موقعیت خانوادگی در وی تأثیر بسزایی دارد، مخصوصاً در رشد و افزایش بهرۀ هوشی وی نقش زیادی خواهد داشت.

رشد عقلی در این دوره، به سرعت به سمت تکامل بیشتر ادامه می‌یابد. کودک به‌ تدریج می‌فهمد که با اندیشیدن و آزمایش و خطا، می‌توان مشکلات را حل کرد. می‌تواند موقعیت‌های مختلف را به هم ربط دهد و باهم تلفیق کند. رفتارش تااندازه‌ای شباهت به بزرگسالان می‌یابد و مقاومتش در مقابل تلقین همچنان کم می‌باشد.
به‌سرعت نام اشیاء قابل‌لمس و عینی را آموخته و تجربیات حاصله را سازمان‌دهی می‌کند. افزایش مفاهیم و تعمیم آن، بر اساس عینیات استوار می‌شود و خواندن، نوشتن و حساب کردن، به این تعمیم کمک کرده و با مفاهیم بیشتری او را آشنا می‌کند.
استعدادهای مختلف وی شکوفا می‌شود، مخصوصاً درزمینۀ مسائل سمعی و بصری و حرکتی. در سن ده‌سالگی، رشد کیفی او سریع‌تر می‌شود. تصویر روشن‌تری از خویشتن و مقام و موقعیت خود درک می‌کند و تفکر بیشتری در این زمینه‌ها از خود بروز می‌دهد. با مفاهیم گسترده‌تر و بیشتری آشنایی می‌یابد. اشیاء را می‌تواند بر اساس سن، جنس، شکل و اندازه طبقه‌بندی کند و ا موارد استفاده از آن‌ها آگاهی کسب کرده و مهارت پیدا می‌کند.
در این سن موقعیت خانوادگی در وی تأثیر بسزایی دارد، مخصوصاً در رشد و افزایش بهرۀ هوشی وی نقش زیادی خواهد داشت. مشاهدات عینیات و تجربیات ملموس، وی را در علت‌یابی مسائل کمک می‌کند و به مفاهیم پی می‌برد، به درک بهتری از کمیت و کیفیت می‌رسد، به طبیعت علاقه‌مند می‌شود و به زیبایی اهمیت خاصی می‌دهد. جهات اصلی را تشخیص می‌دهد و به تفکر انتزاعی می‌رسد و توان آن را دارا می‌شود که در نبود اشیاء ، در مورد آن‌ها بیندیشد و تفکر کند.
کودک در ۱۲ سالگی، نیرویش در تجسم فضایی و درک روابط عددی خلاقیت بیشتری پیدا می‌کند و می‌تواند اشیاء را از نظر خصوصیاتی که کمتر نمایان است، طبقه‌بندی و رتبه‌بندی کند. قوۀ حافظه و درک وی از حقیقی بودن یا غیرحقیقی بودن چیزی، بیشتر شده و توجهش به این موارد بیشتر می‌شود.
هرگاه آنان را به‌طور منطقی و شایسته راهنمایی کنند، در تفکر منطقی پیشرفت قابل‌ملاحظه‌ای می‌کنند. در این دوره، آهنگ رشد عقلی و اندیشه و استدلال از مراحل پیشین عمیق‌تر و سریع‌تر می‌باشد و کودک می‌تواند جزئیات و ویژگی‌های مختلف مفاهیم و اشیاء را درک کند.
در این سال‌ها، وی به درک بهتر و بارزتری از علت و معلول مسائل دست می‌یابد. مفهوم زمان را عمیق‌تر درک کرده و جهات اصلی و فرعی را به‌تدریج فرامی‌گیرد. به زیبایی و دلربایی علاقه زیادی نشان می‌دهد و درک وی در این مورد، به سمت معیارهای بزرگ‌سالان سیر می‌کند. دوست دارد اطلاعات بیشتری راجع به اشیاء و مسائل مختلف به دست آورد و آن‌ها را طبقه‌بندی کند.
در این زمان، هرچه کودک باراهنمایی و آموزش با پدیده‌ها آشنایی بیشتری پیدا کند، احتمال پاسخگویی معقول‌تر و بهتر به مسائل گوناگون افزایش‌یافته و به رشد کیفی کودک کمک مؤثری می‌کند. کودک در این دوران، می‌تواند هرلحظه به نقطۀ آغازین برگردد و عملکردی آگاهانه داشته و با تشکیل فرضیات، به ‌پیش‌بینی عملکرد خود و دیگران بپردازد و با استفاده از این عملکرد خود، کارها را به‌خوبی انجام داده و از اشتباه خود بکاهد.

رشد و پرورش عاطفی
اضطراب و نگرانی کودک در این دوران بیشتر می‌شود، زیرا به توجه همسالان، والدین و معلمان نسبت به خود اهمیت می‌دهد و دوست دارد موردپذیرش آن‌ها قرار گیرد. نسبت به سنین گذشته، از متانت و خویشتن‌داری بیشتری برخوردار است.. رنج و شادی می‌تواند در تحریک عواطف او مؤثر باشد. در برابر خشم و ترس، واکنش‌های دفاعی داشته و رفتارهایش بیشتر جنبۀ بدنی و حرکتی دارد.
اختلاف خانوادگی و جدایی والدین، در عواطف او تأثیر بدی می‌گذارد و از رابطۀ عمیق خانوادگی بسیار تأثیر می‌گیرد. دوست دارد که همه‌چیز را به دست آورد و از دست دادن چیزی در او ایجاد خشم و تنفر می‌کند. خشم و نفرت خود را به‌صورت مکانیسم‌های مختلفی مخصوصاً به‌صورت قهر و آشتی نشان می‌دهد.
تااندازه‌ای از روی چهره و عملکرد آن‌ها، حالت خشم، محبت، نگرانی و خوشحالی را می‌توان درک کرد. دوست دارد به هدف خود زود برسد و موانع موجود بر سر راه رسیدن به هدفش او را به خشم می‌آورد. به مهر و محبت والدین و دیگران محتاج است و این مهر و محبت به وی پویایی و انرژی می‌دهد. موفقیت و پیروزی را دوست دارد که همیشه با آن‌ها باشد. پذیرفته شدن در جمع دوستان و همبازی‌ها و عدم پذیرش عاطفی از طرف والدین، در او ایجاد اختلال شدید عاطفی می‌کند.
در دورۀ ده‌سالگی به بعد، واقعیت مرگ را بهتر حس می‌کند و به حتمی بودن آن پی می‌برد. بیشتر مواقع از والدین خود اظهار رضایت می‌کند و بیشتر اهل عمل و حقیقت می‌باشد. درون‌گرایی و تفکر، یکی از ویژگی‌های بارز این دوره از زندگی کودک است.
در تعبیر و تفسیر عواطف و انفعالات، آینده را تا حدی در نظر می‌گیرد. اگر کودک احساس خجالت و کم‌روئی کند، خود را کنار می‌کشد و از همسالان و جمع جدا می‌شود. حالات هیجانی مثل؛ خشم و ترس در او پایدارتر از سنین گذشته است و چنددقیقه‌ای دوام می‌یابد. پرخاشگری و تعارض وی با دیگران، بیشتر جنبۀ زبانی و لفظی دارد.
دوست دارد در غم و شادی دیگران شریک باشد، مخصوصاً در ناراحتی با دیگران همدردی می‌کند و توقع دارد دیگران نیز چنین باشند. از معلم و رفتار کودکان هم سن و سال خود، تأثیر می‌گیرد. دوست دارد که هیچ‌وقت موقعیت چیزهایی که موردعلاقۀ وی است، به خطر نیفتد و از این بابت نگرانی ابراز می‌دارد، مخصوصاً اگر گروه یا دسته‌ای موردعلاقه وی باشند، به خطر افتادن آن‌ها، او را به خشم و اضطراب دچار می‌کند.
از آینده نامعلوم و ناموفق می‌ترسد و دوست دارد بداند که در آینده چه اتفاقی می‌افتد. به هنر علاقه‌مند‌است و دوست دارد احساسات و عواطف شخصی خود را بیان کند و معمولاً سلیقه‌ها و خلاقیت وی در نقاشی، خط و کارهای هنری مشخص می‌شود.
پ

محتوای حمایت شده

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.