قدرت تصمیم گیری در کودکان، چند گام دارد؟
افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و موقعیتی متفاوتی که دارند از سبکها و روشهای مختلفی برای تصمیم گرفتن استفاده میکنند.
انواع تصمیم گیری :
تصمیمگیری احساسی: در این حالت نوجوانان هیجانها و حالات درونی شان را جلو میاندازند و براساس آنها تصمیم میگیرند؛ یعنی فکرمان را تعطیل میکنیم و به قول معروف به دلمان گوش میدهیم. در این مدل تصمیمگیری از آیندهنگری و منطق خبری نیست و مبنای انتخاب احساسات درونی نوجوان است، مثل فردی که میگوید «به دلم افتاده این کار رو انجام بدم بهتره.»
تصمیمگیری اضطراری: بعضی از نوجوانان در شرایطی که مجبورند تصمیم بگیرند و انتخاب کنند دچار اضطراب میشوند. تعارض بین این انتخابها و اضطراب آنقدر نفسگیر و غیرقابل تحمل میشود که نوجوان نمی تواند بهدرستی تصمیم بگیرد. این افراد در این شرایط بدون فکر کردن و بدون اینکه سعی کنند اطلاعاتی در مورد انتخابشان به دست آورند، برای اینکه از اینهمه تنش و فشار رهایی یابند یکی از گزینهها را بدون فکر کردن انتخاب میکنند. درواقع انتخاب او به منزلهی فرار و رهایی از تنش موجود است.
تصمیمگیری اجتنابی: بعضی از آدمها وقتی در شرایط تصمیمگیریها و انتخابهای مهم زندگی قرار میگیرند سعی میکنند از این مسئله فرار کنند، این افراد خود را ضعیفتر از آن میبینند که بتوانند تصمیمگیری کنند و مدام امروز و فردا میکنند، یا خودشان را با گفتن این جمله که «بی خیال همهچیز درست میشه» به یک آرامش کاذب و زودگذر میرسانند.
تصمیمگیری تکانهای: تکانه به زبان خیلی ساده یعنی هیجانهای زودگذر و شدید که آدم را به کاری وامیدارد. در تصمیمگیری تکانهای نوجوان سریع و بدون تفکر تصمیم میگیرد یعنی به طور کلی بیخیال سبک و سنگین کردن مسائل میشود و درواقع براساس تکانههای آنی و زودگذر تصمیمگیری میکند؛ تصمیمهایی که معمولاً خود افراد هم بعداً از کارشان تعجب میکنند: «خودمم هم نمی دونم چطوری شد این کار رو کردم.» این جمله را خیلی از این افراد میشنویم. این نوع تصمیمگیری یکی از خطرناکترین سبکهای تصمیمگیری است که امکان دارد عواقب و پیامدهای ناخوشایندی برای فرد و اطرافیانش داشته باشد؛ مثل خیلی از کسانی که ناخواسته و براساس یک تصمیم آنی مرتکب جرمی شدهاند.
تصمیمگیری مطیعانه: حرف گوشکنهای بیچون و چرا معمولاً این مدلی تصمیم میگیرند، یعنی براساس انتظاراتی که دیگران از آنها دارند. این نوجوانان خواستهها و اهداف خودشان را نادیده میگیرند و بهراحتی اجازه میدهند دیگران به جای آنها انتخاب کنند. جملهی معروفی هم که از این افراد زیاد میشنویم «هر چی شما بگید.» است. این افراد از اعتماد به نفس کافی برای روبهرو شدن با مسائل و مسئولیتهای زندگی برخوردار نیستند و معمولاً با سپردن حق انتخاب به دیگران به نوعی میخواهند از پیامدهای انتخابشان شانه خالی کنند.
تصمیمگیری تقدیری: این مدل تصمیمگیری وقتی اتفاق میافتد که افراد مهارتی برای تصمیمگیری ندارند و اصلاً به فکرشان هم نمیرسد خودشان هم قدرتی برای تصمیمگیری دارند. همهچیز را به قضاوقدر نسبت میدهند و به قول خودشان شانسی انتخاب میکنند. در باور این افراد همهی شکستها و موفقیتهای افراد وابسته به شانس و بخت و اقبال است.
تصمیمگیری منطقی: ایـن نـوع تصمیمگیــری سالمترین و بهترین نوع تصمیمگیری است چون نوجوان سعی میکند براساس فکر و منطق جلو برود و تلاش میکند همهی اطلاعات موردنیاز را جمعآوری کند و بعد از سبک و سنگین کردن حسابی تصمیم بگیرد. در واقع همهی جوانب را در نظر میگیرد و به پیامدهای احتمالی انتخابش خوب فکر میکند و یک تصمیم کاملاً آگاهانه میگیرد.
مراحل یک تصمیـمگیری منطقی
حالا که با انواع و اقسام تصمیمگیریها آشنا شدیم بهتر است با راه و روش درست تصمیمگیـری و مراحــل مختلف تصمیمگیری منطقی آشنا شویم. تصمیمگیری عاقلانه یا همان تصمیمگیری منطقی چند گام اساسی دارد:
گام اول : روبهرو شدن با تصمیم و انتخاب
هر وقت در موقعیتی قرار بگیریم که حس کنیم باید انتخاب کنیم و تصمیم بگیریم فرایند تصمیمگیری شروع شده است. در این مرحله و هنگامی که در یک موقعیت تصمیمگیری قرار میگیریم اول از همه سعی میکنیم بر موضوع تمرکز کنیم و دست به جمعآوری اطلاعاتی که به موضوع تصمیمگیری ما مربوط است بزنیم.
گام دوم: جستوجوی انتخابهای متنوع
در این مرحله بعد از جمــعآوری اطلاعــات، شروع میکنیم به یادداشت کردن انتخابهایی که میتوانیــــم داشته باشیم. در اکثر مواقع نوجوانان فکر میکنند فقط یک حق انتخاب دارند. اما اگر کمی تأمل کنیم متوجه میشویم در اکثر مواقع انتخابهای مختلفی هست و ما باید تصمیم بگیریم کدام را برگزینیم. برای اینکه بتوانید دامنهی حق انتخابهای خودتان را بالا ببرید میتوانید چند کار ساده انجام دهید.
بارش فکری: یعنی با آزاد گذاشتن فکر همهی گزینههای احتمالی را در نظر بگیریـــم؛ حتـی گزینههایی که در نگاه اول خندهدار یا به درد نخور باشند ذهنتان را باز بگذارید و هر چه به ذهنتان میرسد یادداشت کنید.
جســـتوجـوی اطلاعات جدیـــد: میتوانید مطالعه کنید یا در اینترنت و دیگر منابع که در دسترستان است پرسوجو کنید.
راهنمایی و مشورت با دیگران: افراد آگاه و کسانی که در زمینهی موردنظر ما تجربهی کافی دارند میتوانند گزینهای مناسب برای مشورت باشند.
گام سوم: ارزیابـی انتخابها و پیشبینی پیامدهای هر تصمیم
بعد از اینکه تکتک گزینههایی را که میتوانید انتخاب کنید پیش رویتان قرار دادید، حالا وقت آن است آنها را بررسی و مورد ارزیابی قرار دهید. یعنی ببینید این تصمیمات چه پیامدهای مثبت یا منفی برای شما یا اطرافیانتان به دنبال دارد. میتوانید از تفکر اگر… و آن وقت… استفاده کنید. با این کار میتوانید مشخص کنید هر تصمیم چه چیزی را به دنبال خود میآورد. علاوه بر این حواستان را خوب جمع کنید در این مرحله باید تکتک انتخابها را بررسی کنید تا بتوانید بهترین گزینه را انتخاب کنید.
گام چهارم: تعهد به تصمیم گرفتهشده
شـــــما ســبک و سنگینهایتان را انجام دادهاید حالا میتوانید در این مرحله تصمیمتان را بگیرید. باید خودتان را نسبت به انتخابی که دارید متعهد بدانید. در این مرحله امکان دارد گاهی شک و دو دلی به سراغتان بیاید. حتی امکان دارد گاهی دلسرد شوید که تصمیم خود را زیر پا بگذارید. اشکال ندارد تا حدی طبیعی است. برای خلاص شدن از این حس، یک بار دیگر با دقت به کارهایی که در مرحلهی قبل انجام دادهاید نگاهی بیندازید، در این مرحله مهم است به تصمیمی که گرفتهاید، وفادار و پایبند باشید مگر آنکه شواهد، دلایل یا مدارک نشان دهد تصمیم شما اشتباه است.
گام پنجم: طرح و نقشه برای انجام تصمیم
در این مرحله از شکها و دودلیها عبور کردهاید و حالا وقت آن است برای انجام و اجرای تصمیم مهمی که گرفتهاید طراحی و برنامهریزی کنید. یعنی چارچوب کاری را که میخواهید انجام دهید برای خودتان مشخص کنید. هدفهای خود را بهطور واضح و مشخص تعیین کنید، علاوه بر این مشخص کنید چقدر زمان دارید. کارهایتان را ریز کنید و تکتک اجزا را مشخص و حتی مشکلات و موانع را پیشبینی و برای رفع آنها راهحل پیدا کنید.
گام شـشم: اجــرای تصمیم
خوب دیگر وقت عمل فرا رسیده است. تا حالا فقط فکر کردیم و نقشه کشیدیم. حالا باید دست به کار شد، فراموش نکنید خیلیها خوب تصمیم میگیرند، اما خوب اجرا نمیکنند؛ مثل دانشآموزانی که برنامهریزی خوب و دقیقی برای درس خواندن دارند، اما همیشه اجرای آن را به امروز و فردا میاندازند.
در این مرحله شما دست به کار شدهاید، دیگر عذر و بهانه نیاورید و کارتان را انجام دهید. در این مرحله مهم است به خودتان بازخورد دهید و مدام کار خودتان را ارزیابی کنید. فراموش نکنید اگر خوب جلو میروید، حتماً به خودتان پاداش بدهید و خودتان را حسابی تشویق کنید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼