تنبیه کودکان توسط والدین، کار درستی است؟
تنبیه کودکان موضوعی است که همیشه مورد توجه والدین بوده است.
تنبیه کودکان موضوعی است که همیشه مورد توجه والدین بوده است. یکی از مادران از موقعیت تنبیه کودک خود میگوید:
همان آشفتگی معمول هر روز صبح؛ تلاش برای رساندن بچهها به مدرسه و رفتن سر کار. این موقعیت یکی از لباسهای قشنگ دخترم را از کمد بیرون آوردم و صدایش کردم که لباس را بپوشد. وقتی وارد اتاق شد؛ پاهایش را به زمین کوبید، رویش را برگرداند، دست به سینه ایستاد و گفت:
ازت بدم میاد مامان. می خواستم خودم لباسم را انتخاب کنم.
در چنین موقعیتی چه میکنید؟ استراتژی شما تنبیه کودکان است؟ برای این که بدانید ادامه داستان به کجا پیش رفت، با ما همراه باشید:
مادر ادامه میدهد:
مجبور کردن کودک به ماندن در فضایی معین برای مدتی مشخص (مثلا به ازای هر سال از سن کودک، یک دقیقه) که از هرگونه عامل حواسپرتی به دور باشد و کودک در آن احساس راحتی نکند روش خوبی برای تنبیه کودک نیست. با این کار، ما حمایت احساسی خود را از کودکی که بیش از همیشه از کنترل خارج شده، ترسیده و از لحاظ احساسی آسیبپذیر است، دریغ و او را از جمع جدا میکنیم؛ این کار درستی نیست.
این روزها، این نوع تنبیه فقط یکی از هزاران راه برای تنبیه کودکان است. نمونه این اتفاق در دنیای بزرگسالها زمانی است که مثلا یک دعوای اساسی با همسر خود داشتهاید و حرف زدن با یکدیگر برای هر دوی شما خارج از حوصله است و سکوت و وقفهای برای آرام شدن تنها چیزی است که احتیاج دارید.
امروزه دیگر محروم کردن کودک از عشق و توجه به عنوان تنبیه مورد قبول نیست. والدین باید فضایی آرام و راحت ایجاد کنند که کودک بتواند در آن خود را بازیابد، نفسی تازه کند و فکرش مشغول چیزی غیر از اتفاق ناخوشایند اخیر بشود. این فرصتی برای کودک شما است که یاد بگیرد چگونه خودش را کنترل کند. در این موقعیتها کودک را تشویق به تنفس عمیق کنید یا از او بخواهید عصبانیت و ناراحتی خود را با نقاشی یا نوشتن روی کاغذ بیاورد. وقتی آمیگدال یا قسمت بادامه مغز به حالت اولیه خود برگشت و آرام شد (این قسمت از مغز نقش اصلی در درک احساسات و ایجاد پاسخ به آنها را به عهده دارد)، کودک میتواند به کاری که انجام داده فکر کند و آن را به کمک شما تحلیل کند.
اگر در خانه از وسایل ارزانی مثل دستگاه اندازهگیری ضربان قلب و میزان اکسیژن خون برای مشاهده عملکرد بدن خود استفاده میکنید، بچهها میتوانند با چشم خودشان مشاهده میکنند که تنفس عمیق شکمی ضربان قلبشان را پایین میآورد و باعث میشود احساس بهتری داشته باشند. این بهترین راه برای آموزش کنترلِ نفس به بچهها است و تا آخر عمر هم به کارشان میآید. استفاده از فناوریهای موجود برای آرام کردن ذهن و بدن مثل دوچرخهسواری کردن با کمک چرخهای کمکی است. این جا است که فناوری به کمک مراقبه میآید.
باید به تمام والدینی که نمیدانند بهترین راه آموزش به کودکشان در مورد کنار آمدن با احساساتش چیست، بگویم فکر تنبیه با روشهای قدیمی را کنار بگذارید و راههای دیگری را به کار بگیرید و جایگزین تنبیه کودکان کنید. مانند شمردن اعداد ۱-۲-۳، به روی خود نیاوردن و عوض کردن فضا با شوخی و بازی (قلقلک دادن همیشه در مورد بچههای من جواب می دهد).
وسایلی مثل اسپینر یا توپهای کوچک پشمالو در اختیارشان قرار دهید که بازی با آنها از بیقراریشان کم کند. وسایل نقاشی در اختیارشان بگذارید. موسیقی و کتاب مورد علاقهشان هم فکر خوبی است.
اجازه دهید کودک برای آرام شدن روش خودش را استفاده کند
آدمها متفاوت هستند. بعضی بچهها دوست دارند دراز بکشند و پتو را دور خود بپیچند؛ بعضی دیگر ترجیح میدهند، داد و فریاد راه بیاندازند. بعضی با استفاده از وسایلی که در بالا مثال زدم (دستگاه اندازهگیری ضربان قلب و میزان اکسیژن خون) و تنفس شکمی آرام میشوند؛ بعضی دیگر دوست دارند از از تمریناتی مثل داستانپردازی و تخیل برای رسیدن به آرامش استفاده کنند. هدف اصلی این است که به بچهها یاد بدهیم بتوانند بر حال خود و شرایطشان در آن موقعیت آگاه باشند و بدانند نفس کشیدن منظم و عمیق کمکشان می کند. باور کنید تنبیه کودکان خیلی وقت است که منسوخ شده و هرگز جواب نمیدهد.
به بچهها کمک کنید به نداهای درونی خود گوش بدهند
در بهترین حالت، شما باید این کار را قبل از این که گونههایشان سرخ شود، معده درد بگیرند و احساس تنگی نفس و سنگینی قفسه سینه اذیتشان کند، انجام بدهید. از خود بپرسید قبل از این که جوش بیاورند و از کوره در بروند چه کاری باید انجام دهید؟ تنبیه فیزیکی و عاطفی را کنار بگذارید و تا میتوانید از این روش دور بشوید.
روی احساساتشان اسم بگذارید
با آن ها همدلی کنید؛ مثلا بگویید «میدانم که عصبانی هستید. طبیعی است. خبر خوش این که این نیز بگذرد. یک آغوش گرم میچسبد، نه؟ شاید هم دلتان میخواهد تنها باشید». گاهی کودک فقط میخواهد شما گوشهای بنشینید و کار خودتان را انجام دهید. همین که بداند هر وقت بخواهد شما در دسترس هستید کافی است.
برای کودکتان الگوی مناسبی از خویشتنداری باشید
عصبانیت خود را اعلام کنید و در خواست خود را بگویید. الگوی درستی از بیان مودبانه و دقیق خواستهها و مراقبت از خود به فرزندتان ارائه دهید. نشان دهید که احساسات مدام در حال تغییر هستند و نباید از آنها ترسید. احساسات مانند طوفان هستند. باران مداوم نمیبارد و کار ما این است که نگاهش کنیم و گاهی شاید حتی زیر باران هم برویم. هدف این است که از طوفان بدون آسیب عاطفی جان سالم به در ببریم. تنبیه کودکان اصلا ایده خوبی نیست.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼