عزت نفس پایین در کودکان، چگونه این اتفاق می افتد؟
برای تشویق کودکان بهاینکه رفتار مناسبتری داشته باشند، راههای متعددی وجود دارد و شاید انتقاد کمترین اثر مثبت و بیشترین زیان را داشته باشد.
در اینجا بهبررسی چند رفتار دیگر میپردازیم که منجر بهکاهش احساس عزت نفس و تضعیف اعتماد بهنفس در فرزندانمان میشود.
بهفرزندانمان بگوییم زمانی بچههای خوبی هستند که رفتار مناسبی داشته باشند.
در اینجا هم تفاوت بین رفتار خوب و بچۀ خوب بودن مشخص نشده است در اینصورت احساس کودک از عزت نفس لطمه میبیند و چنین باور خواهد نمود که فقط هنگامی خوب است که عمل خوبی انجام دهد و هنگامی بد است که رفتار بدی داشته باشد.
با تلقین مداوم جملاتی مانند این جمله که: شما پسر خوبی هستی و مامان وقتی شما را دوست دارد که لباسهایت را جمع و جور کنی؛ کودک بهزودی باور خواهد نمود که من فقط موقعی بچۀ خوبی هستم که رضایت مامان و بابا را جلب کنم.
کودکی که هر روز بهاو بگویند اگر رفتار مناسبی داشته باشد بچۀ خوبی است، هرگاه نتواند آنگونه که والدین او میخواهند رفتار نماید احساسی را در درون خود تجربه میکند که منجر بهضعیف شدن عزت نفس او میگردد.
توجه داشته باشید که هر کودکی در این دنیا اوقات بسیاری از دوران کودکی را مشغول انجام کارهایی است که والدین او آن کارها را خوب نمیدانند.
مراقبت دائمی از کودکان که مبادا کار خطایی انجام دهند.
در این روش تربیتی، والدین دائماً مراقب کودکان هستند که مرتکب اشتباه نشوند و دائماً در مورد رفتارشان بهآنها تذکر میدهند، درنتیجه کودکان که دائماً تحت مراقبت هستند چنین باور میکنند که کسی آنها را دوست ندارد.
در مدارس که مربیان مربوطه بهروش فوق عمل میکنند، جو مدرسه را شدیداً آشفته و روش ادارۀ مدرسه را با تعارض و خصومت همراه مینمایند و شاگردانِ اینگونه مدارس، معلمین و مسئولین مدرسه را دشمن خود میپندارند.
خودداری از دادن مسئولیت بهبچهها
انجام دادن کارهایی که مربوط بهبچهها است یا وظایفی که آنها میتوانند مسئولیت آن را برعهده بگیرند و نیز فکر کردن بهجای آنها، موجب از بین رفتن عزت نفس و کاهش اعتماد بهنفس آنها خواهد شد.
وقتی بهبچهها بگوییم: فکر نمیکنم بتوانی این کار را بهخوبی انجام دهی، یا بهآنها بگوییم: فلان کار را نکنچون برای تو خیلی زود است، تردید آنها را دربارۀ خودشان افزایش میدهیم.
درخواست بچهها را وقتی که میگویند: من خودم میتوانم، نادیده نگیریم. اگر تردید بچهها دربارۀ خودشان افزایش یابد، کمکم خود را برای انجام کارهای مهم لایق نمیبینند، درنتیجه اعتماد بهنفس آنها ضعیف میشود. هرچه بیشتر مانع تلاش بچهها شوید، بیشتر بر اعتمادبهنفس آنها ضربه میزنید.
انتقاد از بچهها وقتی دچار اشتباه میشوند.
انتقاد موجب میشود که فرد نتواند ارزیابی صحیحی از خودش داشته باشد، لذا اگر از کودک انتقاد بیشتری شود، احتمال بیشتری دارد که از برخورد با چیزهایی که موجب انتقاد شده است، اجتناب کند. گفتن عباراتی مانند جملات زیر موجب میشود که کودکان تصویر ضعیفی از خود داشته باشند.
تو هیچوقت در ورزش پیشرفت نکردهای؛ این بار سوم است که تکلیف ننوشتهای؛ فکر کنم هیچوقت نمیخواهی مسئولیت بپذیری؛ توی اون لباس، چاق بهنظر میرسی؛ تو همیشه غرغر میکنی.
برای تشویق کودکان بهاینکه رفتار مناسبتری داشته باشند، راههای متعددی وجود دارد و شاید انتقاد کمترین اثر مثبت و بیشترین زیان را داشته باشد. هرچه بیشتر از بچهها انتقاد کنید، احتمال اینکه همان ارزیابی منفی در وجود بچههایتان تقویت شود، بیشتر است.
در حضور کودکان خود، در مورد آنها طوری با طعنه صحبت کنید که گویی حضور ندارند
این رفتار بهکودکان میآموزد که برای خود اهمیتی قائل نباشند و حتی بدتر از آن، خود را در حد وسایل خانه مانند فرش و صندلی بدانند. بهجملات زیر دقت کنید: من نمیدانم با احمد چکار کنم، بهنظر روزبهروز بدتر میشود. مینا فقط در مدرسه نیست که گوش بهحرف نمیدهد، در خانه هم همینطور است.
وقتی احمد و مینا این پیامها را از والدین خود دریافت میکنند، با خود چنین میگویند: وای خدای من، آنها طوری برخورد میکنند که انگار من اینجا نیستم. اینطور که آنها در مورد من با دیگران صحبت میکنند یعنی که من هیچ اهمیتی ندارم.
یادتان باشد هرچه برای فرزند خود اهمیت کمتری قائل شوید و احساسات او را بهعنوان یک انسان نادیده بگیرید، او هم همین توجه را نسبت بهخود خواهد داشت.
منبع:
کودک آنلاین