۱۹۱۶۲۹
۸۱۸
۸۱۸
پ

ارتباط بین فرزندان، یکی دو سالشه و یکی نوزاده

گرچه داشتن نوزاد هیجان‌انگیز است اما کودک دو ساله در مرحله‌ای از زندگی قرار دارد که روحیه‌ای بسیار پرشور و مهیج دارد.

وقتی نوزادی در خانواده‌ای به دنیا می‌آید که کودکی دو ساله دارند، والدین گاهی به‌طور طبیعی احساس می‌کنند که نمی‌توانند به هر یک از آن‌ها توجه کافی کرده یا برایشان انرژی کلفی صرف کنند. درواقع، نگرانی بسیاری از والدین از دوران حاملگی آغاز می‌شود: آیا می‌توانیم به هر دو کودک محبت کنیم و از آن‌ها مراقبت کنیم؟
گرچه داشتن نوزاد هیجان‌انگیز است اما کودک دو ساله در مرحله‌ای از زندگی قرار دارد که روحیه‌ای بسیار پرشور و مهیج دارد و والدین نمی‌دانند که آیا فرزند دوم آن‌ها به‌اندازۀ فرزند اول جالب خواهد بود یا نه؟
حتی بعد از اینکه نوزاد به دنیا آمد تفاوت بین دو بچه، که هر یک مرحلۀ رشدی و نیازهای متفاوتی دارد، می‌تواند باعث شود والدین ندانند چه باید بکنند: پیش نوزادی بروم که گریه می‌کند یا پیش نوپایی که جیغ می‌کشد؟ نوزادم صبر کند تا نهار کودک دو ساله‌ام را بدهم یا کودک دو ساله‌ام صبر کند تا شیر نوزادم را بدهم؟
این نگرانی‌ها می‌تواند زندگی خانوادگی را پرتنش کند، به‌خصوص زندگی کودک دوساله که خود را با این واقعیت تطبیق می‌دهد که باید در توجهی که از والدین می‌گیرد با نوزاد شریک شود.
اگر کودک دو ساله‌ای دارید، مهم‌ترین قدمی که می‌توانید برای آماده شدن برای مراقبت از فرزند دوم بردارید این است که طوری برنامه‌ریزی کنید تا مادر در طول یکی دو ماه اول زندگی نوزاد کمک بیشتری داشته باشد.
در طول این دوران نیازهای نوزاد قابل پیش‌بینی نیست و کودک دو ساله با داشتن برنامه‌ای نسبتاً مشخص بهتر کنار می‌آید، پس یک نفر به‌سختی می‌تواند بدون اینکه تمام انرژی خود را تخلیه کند از هر دو مراقبت کند. برنامه زمانی کار پدر انعطاف‌پذیر نباشد و او نتواند بخشی از زمان کاری خود را مرخصی بگیرد و در خانه بماند، باید کسی به خانه بیاید و به مادر کمک کند، حتی به مدت یکی- دو ساعت در روز.
کمک‌کار می‌تواند یکی از اعضاء فامیل، دوستان یا همسایگان باشد. این فرد باید در حالت ایده آل بتواند، هم در کار خانه کمک کند و هم در مراقبت از بچه‌ها، تا مادر فرصتی برای استراحت پیدا کند.
شاید این کار کمی تجملی به نظر برسد، اما مادرانی که در هفته‌های اول پس از زایمان به‌اندازۀ کافی کمک می‌گیرند زودتر از مادرانی که سعی می‌کنند همۀ کارها را به‌تنهایی انجام دهند، سلامتی و انرژی خود را باز می‌یابند. وقتی خانواده از مادر مراقبت می‌کند مثل این است که در یک حساب بانکی عاطفی سرمایه‌گذاری می‌کند.
بعضی از کودکان دو ساله آمدن نوزاد را به راحتی می‌پذیرند، اما بیشتر آن‌ها چه در هفته‌های اول بعد از تولد نوزاد و چه در ماه‌های بعد، علائمی از ناراحتی نشان می‌دهند.
گاهی مدتی طول می‌کشد تا کودک دو ساله درک کند این عضو جدید، برای همیشه به خانواده آن‌ها ملحق شده است. در بسیاری از اوقات، کودک دو ساله هیچ نگرانی ندارد، اما وقتی نوزاد بزرگ‌تر می‌شود و سینه‌خیز می‌رود یا اسباب‌بازی‌های او را می‌گیرد، نگران می‌شود.
وقتی کودک دو ساله وجود نوزاد جدید را تهدیدی برای خود احساس می‌کند ممکن است خشم خود را نسبت به والدینش ابراز کند. گویی می‌خواهد بگوید: من به شماها اعتماد داشتم و فکر می‌کردم فقط مال من هستید! حالا ببینید چه بلایی سرم آوردید!
البته چون کوچک‌تر از آن است که بتواند احساسات خود را بر والدینش بیان کند و احتمالاً نمی‌تواند درک کند که چرا احساس خشم یا طردشدگی می‌کند، ممکن است احساساتش را به طرق مختلفی در رفتارش نشان دهد.
رایج‌ترین عکس‌العمل کودک دو ساله نسبت به نوزاد تازه متولدشده واپس روی است؛ واپس روی یعنی اینکه کودک در مراحل رشدی خود به عقب برمی‌گردد و ظاهراً مهارت‌هایی را که به‌تازگی آموخته است از دست می‌دهد.
کودکان دو ساله هنگام واپس روی نوعاً مانند نی‌نی‌ها حرف می‌زنند، تقاضا می‌کنند که شما به آن‌ها غذا بدهید، مهارت خود را در استفاده از توالت از دست می‌دهند یا می‌خواهند آن‌ها را مانند نوزاد بغل کنید.
واپس روی کودک بزرگ‌تر می‌تواند برای والدینی که دستشان به نوزاد کاملاً بند است ناراحت‌کننده باشد، اما فرزند بزرگ‌ترتان واقعاً نیاز دارد، رفتار او را قبول کنید.
به‌عنوان‌مثال اگر کودک دو ساله شورت خود را خیس کرد می‌توانید بگویید: آه، فکر می‌کنم فراموش کردی که دیگر پوشک پایت نیست. اگر فرزندتان در برابر استفاده از لگن و توالت مقاومت می‌کند می‌توانید تصمیم بگیرید که او را دوباره به مدت چند هفته پوشک کنید.
هرگز این کار را به‌عنوان تنبیه انجام ندهید. در عوض می‌توانید چنین بگویید: بیا فعلاً نگران این مسئله نباشیم. وقتی تو و نوزاد بزرگ‌تر شدید دوباره امتحان می‌کنیم.
اگر همانند نوزادان، صحبت یا رفتار می‌کند، می‌توانید بگویید: درآوردن ادای نی‌نی‌ها لذت‌بخش است، مگر نه؟ به‌علاوه می‌توانید به فرزندتان بگویید که چقدر از کارهایی که او اکنون به علت بزرگ شدنش می‌تواند انجام بدهد، لذت می‌برید: دوست دارم تو را بغل کنم و تکان بدهم، اما از اینکه بزرگ‌تر شده‌ای و می‌توانی با من ترانه بخوانی، هم خوشحالم.
یکی دیگر از عکس‌العمل‌های رایج فرزند بزرگ‌تر به نوزاد، ابراز خشم نسبت به والدین یا نشان دادن رفتارهای عصبی‌کننده نسبت به آن‌هاست. گرچه به‌ظاهر ممکن است این رفتارها به نوزاد ربطی نداشته باشد، به‌خصوص که رفتار کودک دو ساله درهرصورت در بسیاری از اوقات عصبی‌کننده هست، اما والدین باید دربارۀ احساسات فرزندشان، با او صحبت کنند.
کودک بزرگ‌تر گاهی والدین خود را محک می‌زند: آیا با وجود اینکه این نوزاد را به خانۀ ما آورده‌اید باز هم مرا دوست دارید؟ حالا که نوزاد در اتاق من و در توجهی که به من می‌کردید شریک است، آیا قوانین برای من تغییر خواهد کرد؟
والدین باید برای رفتار کودک دو سالۀ خود حدودی قاطع تعیین کنند اما درعین‌حال به او اطمینان بدهند که او را هنوز دوست دارند و لازم نیست نگران آن باشد که کسی جای او را بگیرد.
وقتی کودک دو ساله خشمگین می‌شود می‌توانید در پاسخ بگویید: می‌دانم که وقتی به نوزاد شیر می‌دهم برای تو سخت است که منتظرم بمانی. می‌توانی عصبانی شوی اما اجازه نمی‌دهم مرا بزنی یا اسباب‌بازی‌ات را پرت کنی.
می‌توانید بگویید: نگهداری از یک نوزاد کار زیادی می‌برد. من خسته می‌شوم، تو هم همین‌طور. گاهی آرزو می‌کنم ای کاش آن‌قدر مشکل نبود. اما اگر من یا تو عصبانی بشویم، باز هم تو را دوست دارم.
برای اینکه به کودک دو ساله کمک کنید نیازهای نوزاد را درک کند با او صحبت کنید و به او بگویید که وقتی نوزاد بود چگونه از او مراقبت می‌کردید. عکس‌های نوزادی‌اش را به او نشان بدهید نا ببیند چگونه او را بغل می‌کردید و به او شیر می‌دادید.
می‌توانید به او بگویید: وقتی نوزاد بودی این‌جوری از تو مراقبت می‌کردیم. حالا می‌خواهیم از این نوزاد همان جوری مراقبت کنیم که از تو کردیم تا مثل تو خوب و سالم بزرگ شود.
گرچه زندگی با داشتن کودکی دو ساله و نوزادی تازه متولدشده، بسیار سرسام‌آور است، اما اگر از خودتان مراقبت کنید، متوجه می‌شوید که فاصلۀ دو سال بسیار مناسب است.
ممکن است فرزندانتان از نظر شخصیت و علایق با هم بسیار متفاوت باشند اما کودکانی که فاصلۀ سنی آن‌ها کمتر از سه سال است، وقتی بزرگ‌تر می‌شوند می‌توانند با هم خوب بازی کنند.
وقتی فرزندانتان به حدی بزرگ شدند که بتوانند با هم بسکتبال بازی کنند یا به یک بازی تخته‌ای مانند شطرنج، منچ، ... بپردازند و شما نیز در اتاقی دیگر مشغول استراحت هستید، سال‌هایی را که مجبور بودید بی‌وقفه کار کنید بالاخره فراموش می‌کنید.
پ

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.