پرورش هوش هیجانی در کودکان، مهمترین عامل آن
آیدین پسر ۱۴ سالهی خانواده با ناراحتی وارد خانه شده و به مادرش گفت: «مامان بچهها منو از جمعشون انداختن بیرون»
هوش هیجانی چیست؟ چگونه میتوان هوش هیجانی را پرورش داد؟
آیدین پسر 14 سالهی خانواده با ناراحتی وارد خانه شده و به مادرش گفت: «مامان بچهها منو از جمعشون انداختن بیرون»
مادر: چرا؟
آیدین: نمیدونم! میگن آقا معلم میگه تو سیگار میکشی!
مادر به او نگاهی عمیق انداخت.
آیدین: مامان به خدا من سیگار نکشیدم.
اتفاقات این چند هفته سریع در ذهن مادر مرور میشود. دوستان جدیدی که مادر از دیدن آنها احساس خوبی نداشت، ظاهر آشفتهی این چند هفتهی آیدین، نمرات کمی که در این چند هفته گرفته، عصبانیتی که جدیداً شبها به سراغ او میآید و ... .
مادر: «حرفتو باور نمیکنم. بر تو اتاق تا پدرت بیاد جریانو براش تعریف کنم. راستی تا نمراتت بهتر نشه حق نداری دیگه از خونه بری بیرون.»
آیدین با عصبانیت به اتاقش میرود و در را پشت سرش محکم به هم میکوبد. این خلاصهی درد و دلهای مادری است که برای مشاوره به دفتر من مراجعه کرده بود.
خانوادهای نگران فرزندی است که درگیر احساست شدید شده، راه حلی هم برای مقابله با این مشکل ندارند. پسرشان از جمع دوستان طرد شده و خانواده هم با اتکا به شواهدی محکم به او اطمینان ندارند. آنها میخواهند نحوهی صحیح برخورد با مشکلات را به فرزندشان بیاموزند. اما چقدر فاصله است بین خواستن تا عمل. باید به این نکته دقت کنیم که مقولهی فرزند پروری چیزی نیست که فقط با اتکا به عقلانیت بتوانیم از پس آن بر بیاییم. ما در این راه به نیروی محرکی احتیاج داریم که در مباحث فرزندپروری حدوداً 30 سال نادیده گرفته شده و آن چیزی نیست جز حس هیجان.
در تحقیقاتی که به تازگی انجام شده، دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که آگاهی از هیجان و توانایی مهار کردن آن، نقشی اساسیتر از نقش بهرهی هوشی و روابط خانوادگی در موفقیتها و شادیها بازی میکند. این آگاهی که به آن هوش هیجانی هم میگویند را با دو دیدگاه متفاوت تعریف میکنیم.
هوش هیجانی چیست؟
۱- از دیدگاه والدین:
یعنی آگاهی کامل از احساسات و هیجانات کودک، همدلی و همراهی با او، به آرامش رساندن کودک در لحظات ابراز احساسات و راهنکمایی آنها برای یافتن راهکارهای تازه برای حل مشکلات.
۲- از دیدگاه کودکان:
یعنی توانایی مهار خواستهها، تأخیر انداختن در برآورده کردن خواستهها، بوجود آوردن انگیزه در خود، درک نشانههای اجتماعی و پیروز شدن بر سختیهای زندگی.
دکتر دانیل گولمن ـ روانشناس و متخصص علوم تربیتی ـ میگوید: خانواده اولین جایی است که کودک در آن هیجانات را یاد میگیرد. آموزش هیجانات نه تنها از طریق آموزش مستقیم و نوع رفتار والدین با کودک اتفاق میافتد، بلکه متأثر از چگونگی رفتار با احساسات خود و نوع برخوردشان با یکدیگر (پدر و مادر) خواهد بود. تحقیقاتی متعددی در زمینهی واکنشهای متقابل کودک و والدین در لحظات هیجانی و احساسی بر روی بیش از ۱۰۰ خانواده انجام شد، که حاصل آن یاد آوری یک قانون ساده اما بسیار مهم بود که والدین به دو گروه عمده تقسیم میشوند.
1) والدینی که هیجانات و احساسات فرزندشان را هدایت و راهنمایی میکنند (مربی هیجان).
۲) والدینی که کار به کار این احساسات و هیجانات ندارند.
والدین مربی هیجان برخلاف والدین گروه دوم زمانی که کودک گرفتار ترس، خشم، غم یا هر احساس دیگری میشود، او را به باد انتقاد و سرزنش نمیگیرند یا از کنار این اتفاق به راحتی نمیگذرند. آنها حتی احساسات منفی را به عنوان حقیقتی در زندگی پذیرفتهاند و در لحظه لحظهی زمان ابراز احساسات کودک در کنارش خواهند ماند و از این فرصتهای طلایی برای نزدیکی بیشتر به کودکشان بهره میبرند و او را آموزش خواهند داد و راهنمایی خواهند کرد که چگونه این احساسات را کنترل و منظم کند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼