طلاق نگرفتن به خاطر فرزند، صحیح است؟
آیا میبایست به خاطر فرزندانتان ماندن در ازدواج ناموفق را تجربه کنید؟ هنوز پاسخ روشن و واضحی به این پرسش قدیمی وجود ندارد.
آیا میبایست به خاطر فرزندانتان ماندن در ازدواج ناموفق را تجربه کنید؟ هنوز پاسخ روشن و واضحی به این پرسش قدیمی وجود ندارد. اینکه کودکان باید همراه با پدری و مادری باشند که از زندگی با یکدیگر ناراضی هستند یا زندگی با پدر یا مادری که به تنهایی احساس خوشبختی دارند، به صلاح آنها است؟ در ادامه با ما همراه باشد تا به این پرسش چالشبرانگیز و سخت که ماندن در ازدواج ناموفق به خاطر فرزندان تا چه اندازه صحیح یا غلط است، پاسخ دهیم.
خطر ماندن کودک در خانواده فروپاشیده
بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که ماندن در ازدواج ناموفق و زندگی کودکان با خانوادههایی که در آن شدت درگیری، اختلاف و آشفتگی بالا است، موجب انتقال مهارتهای والدینی بد به نسلهای آینده خواهد شد. والدینی که به طور مسالمتآمیز و منطقی از عهده حل اختلافات بین خودشان بر نمیآیند و در مقابل تصمیمات طرف مقابل جبهه میگیرند، سبک غیرموثر و مخربی را مدلسازی میکنند. از طرفی ماندن در ازدواج ناموفق به ویژه زمانی که والدین درگیر اختلافاتشان هستند، منجر به نادیده گرفتن کودکان خواهد شد.
این مسامحه ممکن است فیزیکی (صرف نکردن زمان کافی برای تهیه غذاهای سالم) یا احساسی و عاطفی ( شرکت نکردن در رویداهای مهم یا انداختن مسئولیت آن به گردن طرف مقابل). اگر نمیتوانید به عنوان پدر و مادر روابط مفیدی و سالمی داشته باشید و وظایف پدری و مادری را درست و اصولی انجام دهید یا در صورتی که جدا از یکدیگر و در دو خانه متفاوت قادر به انجام این وظایف هستید، شاید نشاندهنده این باشد که میبایست طلاق را به ماندن در ازدواج ناموفق ترجیح دهید.
ماندن در ازدواج ناموفق به خاطر فرزندان
بر اساس تحقیقات جودیت والرستین ( Judith Wallerstein ) نشان داده شده حتی با وجود اینکه پدر و مادر مانند گذشته عشق و علاقهای به هم نداشته باشند، ماندن کودکان در یک خانواده کامل به نفع آنها است و این کودکان تقریبا در وضعیت بهتری قرار دارند. اگر والدین بتوانند روابط بین خود را مدیریت و از دعوا و درگیری پیش کودکان خودداری کنند، انجام وظایف والدینی زیر یک سقف نتیجه بهتری دارد. از طرفی انجام وظایف والدینی در شرایطی که هر یک از والدین به خاطر فرزندان، از خودش بگذرد، سوالبرانگیز است.
همچنین در این تحقیق که درباره اثرات طلاق روی کودکان صورت گرفته ـ مخصوصا کودکانی که دیگر به سن بلوغ رسیدهاند ـ آنها از این بابت که والدینشان مجبور هستند به هر قیمتی با هم زندگی کنند، احساس ناخوشایند و ویرانکنندهای داشتند. از نظر جودیت والرستین ازدواجی که پدر و مادر را به خاطر فرزندان در کنار یکدیگر، حفظ میکند سودمندتر از بهترین طلاق ممکن است.
چطور باید تصمیم بگیریم؟
سوءاستفاده و بدرفتاری
به طور کلی کارشناسان فرزندپروی بر این باور هستند که کودکان به هیچ وجه نباید در خانوادهای بمانند که مرتبا مورد سواستفاده و بدرفتاری قرار میگیرند. اگر کودکان در خانوادهای زندگی میکنند که به طور مرتب مورد سواستفاده جنسی، جسمی و روحی قرار میگیرند، طلاق بهترین گزینه است. البته این گونه رفتارهای سواستفادهگرایانه ممکن است تغییر کند یا اصلاح گردند. هرچند احتمال چنین تغییراتی بسیار کم است.
مکانهای مخصوصی وجود دارد که والدین بدرفتار میتوانند با مراجعه به آن رفتارهای پرخاشگرانه خود را بهبود دهند و مهارتهای فرزندپروری را یاد بگیرند. ممکن است در این مراجعهها، طلاق به آنها پیشنهاد شود.
میزان مشارکت و همکاری والدین با یکدیگر
موضوع مهم اینجاست که والدین حاضراند به خاطر کودکان از رضایت زناشویی خود چشمپوشی کنند و آن را عقب بیندازند یا نه. شاید این تصمیم کمی غیرمنصفانه به نظر برسد، اما خیرخواهانه است. در واقع از زمانی که ما تصمیم به پدر و مادر شدن میگیریم، میبایست چنین تبعاتی را بپذیریم. اگر پدر و مادر به این نتیجه برسند که باید فرزندان را در اولویت قرار دهند، بر این مبنا که وظایف فرزندپروری را به درستی انجام دهند و از اختلافهای شخصیشان تنها به خاطر فرزندان خود دست بکشند، ماندن در ازدواج ناموفق میتواند به نفع بچهها باشد.
ترمیم زندگی از هم پاشیده
سوال عمده و حیاتی این است که ممکن است یک وضعیت یک ازدواج آنقدر رو به وخامت رود که هیچ راه جبران و ترمیمی برای آن وجود نداشته باشد؟ آیا زوج باید توسط کارشناسان خبره و رواندرمانگران راهنمایی شوند؟ آیا هم شوهر و هم زن باید از توصیههای خوب و کارآمد بهرهمند شوند؟ قبل از طلاق، زن و شوهر باید نهایت تلاششان برای بازگرداندن پیوندهای ازدواج انجام دهند. در نهایت اینکه ازدواج به حالت اول خود برمیگردد و آشیانه آن از نو ساخته خواهد شد یا نه، سوالی است که باید به ان پاسخ داد. از طرفی سرمایهگذاری عاطفی که پیوند قوی و تازهای را بین پدر و مادر در یک خانواده سالم ایجاد کند، هر زمان که ممکن باشد باید به خاطر فرزندان اتفاق بیفتد.
اگر طلاق، اجتنابناپذیر باشد
چالش کلیدی این است که آیا پدر و مادر میتوانند با همکاری یکدیگر با ماندن در ازدواج ناموفق به خاطر بچهها وظایف فرزندپروری را به درستی انجام دهند. چنین روش و رویکردی باعث کاهش اثرات منفی روند طلاق والدین میشود و تا میزان بیشتری موجب موفقیت کودکان خواهد شد.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼