۲۰۰۶۱۰
۱۱۳۱
۱۱۳۱

ارتباط مادر با نوزاد، تاثیر آن بر تغذیه بچه ها

مادرانی که دچار افسردگی یا اضطراب هستند و یا مواد مخدر مصرف می کنند، قادر نیستند پاسخ های عاطفی و محبت آمیز کافی به شیرخوار خود بدهند.

مادرانی که دچار افسردگی یا اضطراب هستند و یا مواد مخدر مصرف می کنند، قادر نیستند پاسخ های عاطفی و محبت آمیز کافی به شیرخوار خود بدهند. این گونه مادران چندان توجهی به نیازهای کودکان ندارند و رابطه ی سردی با فرزند شیرخوار خود برقرار می کنند. البته به غیر از عوامل فوق بعضی شرایط خاص زندگی هم ممکن است باعث چنین رفتارهایی در مادران گردد. مادرانی که فرزند ناخواسته دارند یا در شرف جدایی و طلاق هستند و یا مشغله های متعددی دارند، ممکن است نسبت به نوزاد یا فرزند شیرخوار خود بی توجه باشند.
وقتی رابطه ی گرم و صمیمی توأم با عشق و محبت از جانب مادر نسبت به نوزاد و کودک شیرخوار برقرار نشود، متقابلاً در کودک هم نشانه های از بی تفاوتی به چشم می خورد. معمولاً این فرایند مرضی در ماه های دوم تا هشتم تولد شروع می گردد. این گونه کودکان لبخند اجتماعی ندارند. به عبارتی واکنش عاطفی نسبت به اطرافیان از خود بروز نمی دهند. وقتی یک از افراد آشنا شروع به خندیدن، بازی و حرف زدن با کودک می کند، کودک چندان واکنش مثبتی از خود بروز نمی دهد و معمولاً واکنش کلامی به صورت اغو بغو کردن، نجوا، جیغ زدن، تقلید صدا و ... ندارد. در شرایط طبیعی، وقتی کودکی در سنین شیرخوارگی بغل می شود و او را از جا بلند می کنند، علایم شادی و شعف را می توان در چهره ی وی دید، در صورتی که کودکانی که در روابط متقابل با مادر مشکل دارند چنین واکنش هایی را نشان نمی دهند. وقتی کودک طبیعی بغل می شود، متقابلاً او هم دست ها را دور گردن یا بدن آن فرد حلقه می کند و خود را به فردی که او را بغل کرده می چسباند. ولی کودکان دارای مشکل عاطفی چندان عکس العملی در حین بغل شدن از خود نشان نمی دهند.
نتیجه ی رفتار مرضی متقابل بین مادر و کودک به مشکل تغذیه منجر می گردد. کودکانِ دچار این مشکل چندان احساس گرسنگی نمی کنند، به قدر کافی شیر نمی خورند و دچار سوء تغذیه می شوند.
این حالات و نشانه ها را می توان به عنوان افسردگی دوره ی شیرخوارگی نام برد. در حقیقت این وضعیت، محرومیت مادری یا همان سندرم محرومیت است.
بنابراین اگر کودک شیرخواری رشد کافی نداشته، دچار سوء تغذیه شده باشد، علاوه بر عوامل فیزیکی و جسمی باید به عوامل عاطفی و هیجانی هم توجه داشته باشیم. به عبارتی هر سوء تغذیه ای صرفاً به علت بیماری های جسمی نیست.
در این گونه کودکان حتی ممکن است تأخیر رشد شناختی و هوشی، علاوه بر تأخیر رشد فیزیکی مشاهده شود.
در موارد حاد، به خصوص اگر مادر هم مشکلات عدیده یا زندگی از هم گسیخته ای داشته باشد، لازم است کودک در بیمارستان بستری شود و مورد مراقبت و پرستاری گرم و صمیمی قرار گیرد و به خوبی تغذیه گردد. در ابتدای درمان ممکن است تغذیه ی وریدی لازم شود. به طور کلی این گونه کودکان نیاز به محبت، مراقبت و توجه زیاد دارند و باید از نظر مسائل بهداشتی هم مورد ارزیابی و اصلاح قرار گیرند. روی هم رفته لازم است از نظر رشدی ( فیزیکی، شناختی )، هیجانی و تغذیه ای مورد بازتوانی قرار گیرند. مادر هم به مشاوره های روان پزشکی، روان شناسی و درمان نیاز دارد. در صورتی که مشکلاتی در زندگی زناشویی والدین وجود داشته باشد، مشاوره ی خانواده توصیه می گردد. بسیاری از این مادران خودشان هم در دوره ی کودکی مورد بی مهری و کم توجهی قرار گرفته اند، در این شرایط روان درمانی های عمیق تری مورد نیاز است.
هر گونه عکس العمل یا رفتار مثبت از جانب شیرخوار باید مورد توجه قرار گیرد و از مادر خواسته شود تا به این رفتارهای مثبت واکنش نشان دهد. اگر کودک جهت درمان در بیمارستان بستری شده است، باید قبل از آن که از بیمارستان ترخیص شود و به منزل باز گردد، شرایط و جو خانواده، به ویژه مادر را آماده ی پذیرش کودک نمود تا از عود علایم جلوگیری شود. پس از بازگشت کودک به منزل ویزیت های مکرر و منظم (بهتر آن که در منزل صورت گیرد) مورد نیاز است.

منبع: راسخون

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

مشاوره ویدیویی

    • اخبار داغ
    • جدیدترین
    • پربیننده ترین
    • گوناگون
    • مطالب مرتبط

    برای ارسال نظر کلیک کنید

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

    از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

    در غیر این صورت، «نی نی بان» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.