اختلاف نظر والدین، درباره نحوه تربیت کودک
نقش والدین در تربیت فرزندان برای کودک و زندگی حال و آینده ی او بسیار مهم است.
نقش والدین در تربیت فرزندان برای کودک و زندگی حال و آینده ی او بسیار مهم است. اختلاف نظر والدین در تربیت کودک تاثیرات سرنوشت سازی بر روی کودک می گذارد، زیرا کودک رفتار والدین را به عنوان الگو و سند می پذیرد. شیوه ی برخورد والدین با کودک ، شیوه محبت یا خشونت ، تزلزل یا قاطعیت در رفتار، برای کودک درس آموز و سازنده است.اختلاف نظر والدین در تربیت کودک و عدم توافق با همسرتان در مورد تربیت فرزندتان مسئله ای کاملا طبیعی و غیرقابل اجتناب است. این اختلاف به این معنی نیست که شما والدینی ناسازگار هستید و با یکدیگر تفاهم ندارید. اجازه ندهید که این ناهماهنگی والدین در تربیت کودک برایتان تبدیل به مشکل بزرگی شود. وقتی می گوییم، نقش والدین در تربیت فرزندان چیست؟ یعنی والدین باید ارتباطات روشن را میان خود حفظ کرده و بر روی اهداف، توافق داشته باشند.
گاهی والدین، ناراحتی ها، عصبانیت ها و دلخوری هایی بر سر موضوعات دیگر دارند و این مسائل اجازه نمی دهد با هماهنگی کامل و به عنوان اعضای یک تیم مشترک، پدری و مادری کنند. عواقب ناهماهنگی والدین در تربیت کودک را جدی بگیرید . حواسمان باشد اول باید خشمی را که از موضوعات دیگر باقی مانده و متعاقب آن، رقابتجویی خودمان را از تربیت فرزند جدا کنیم.
عواقب ناهماهنگی والدین در تربیت کودک
تضادهای رفتاری و گفتاری والدین روی کودکان تأثیر بسیاری دارد و این رفتارها زمینه ساز اصلی تخریب شخصیت کودکان است. اختلاف سلیقه پدر و مادر در تربیت کودکان، گاهی به آنجا می رسد که والدین، فرزند را میدان انتقام جویی از خود می کنند و کودک باید تاوان اختلاف سلیقه و عقاید پدر و مادر را به بهای گزاف بپردازد.
والدین باید در مورد اینکه چه رفتارهایی برای کودک آنها مطلوب و چه رفتاری نامطلوب است، اتفاق نظر داشته باشند. در غیر این صورت، فرزند آنها در مورد اینکه چه رفتاری از او انتظار می رود، دچار سردرگمی شده و در نتیجه رفتاری نامطلوب از خود نشان می دهد. ارتباطات خوب، مستلزم حرف زدن و گوش دادن فراوان از سوی تمامی اعضای خانواده است.
کودک شما به ارتباط خوب، انضباط و عشق نیاز دارد. بحث و گفتگوی مناسب در مقابل کودکان می تواند تجربه تکاملی خوبی برای آن ها باشد. والدینی که بین عمل و گفتارشان، بین کردار و امر و نهی شان تفاوت است هرگز نخواهند توانست بر روی فرزندان خود موثر باشند.
وقتی من بخواهم به هر قیمتی جبههی خودم را نگه دارم، ممکن است بدون اینکه خودم متوجه شوم، باجهایی بدهم. ممکن است برای اینکه فرزندم را در جبههی خودم نگه دارم و به طرف مقابل، پدرش یا مادرش، ثابت کنم که فرزندم هم طرف من است هر بهایی را بپردازم. در این شرایط کودکان خیلی زود یاد میگیرند که اگر میخواهند چیزی به دست بیاورند، بهتر است والدین در یک جبهه نباشند.
آنوقت او طرف کسی را میگیرد که خواستهی او را برآورده کند. فکر نکنید این کار بدجنسی است، در واقع، کودک عمداً این کار را انجام نمیدهد. در فضای خانه این راه را برای برآورده کردن خواستههایش یاد گرفته است. امکان دیگری برای یاد گرفتن یک راه بهتر نداشته و خود والدین همیشه همین راه را جلوی پای او گذاشتهاند. خبر بد این که این ویژگی رفتاری معمولاً با کودک باقی میماند و او در بزرگسالی هم سعی میکند در بین دوستان، همکاران و حتی خانوادهی همسرش، با همین روش به خواستههایش برسد. فکر کنید چه زندگیای در آینده خواهد داشت و دیگران روی او چه حسابی باز خواهند کرد.
از عواقب دیگر ناهماهنگی بین والدین در تربیت کودک این است که قدرت آنها در کنترل فرزند کم میشود. اگر پدر میتواند با مادر مخالفت کند و هرچه دلش میخواهد به او بگوید، چرا فرزند نتواند؟ اگر مادر میتواند لجبازی کند و به نظر پدر بیاعتنا باشد، چرا فرزند نتواند؟ وقتی مادر میگوید این کار بد است، اما به نظر پدر بد نیست، پس شاید واقعاً بد نیست و فرزند میتواند آن را انجام دهد.
از قبل تصمیم بگیرید که چه مسئله ای در خانواده شما از اهمیت بیشتری برخوردار است. مطمئنم که شما و همسرتان سر حداقل چندین موضوع به توافق می رسید که اهمیت زیادی داشته باشند و فکر می کنید که در موقعیت های خاص باید انجام گیرند. بسیاری از خانواده ها سلامتی (از گذاشتن کلاه کاسکت حین دوچرخه سواری گرفته تا مصرف مواد مخدر)، آموزش و تحصیل (انجام صحیح تمرینات و تکالیف مدرسه)، احترام (در خانه، مدرسه و در اجتماع) و صداقت را در درجه اول اهمیت قرار می دهند.
اگر کودکان این مسائل را رعایت نکنند، عواقب بدی از طرف والدین در انتظار آنها خواهد بود. از اینرو، بهتر است که والدین نتایج و عواقب این خطاها را پیش خود تعیین کرده و آنها را به فرزندانشان گوشزد کنند. حتی می توانید آن را روی تکه ای کاغذ نوشته و به یک دیوار از خانه بچسبانید تا همیشه جلوی چشم باشد.
موضوع این نیست که کدامیک از والدین درست میگویند، چه قانونی باید باشد و چه قانونی نباید باشد، یا اینکه هر رفتاری چه پیامدی باید داشته باشد. موضوع فقط و فقط پیامدهای ناهماهنگی بین والدین، تاثیر این ناهماهنگی روی فرزندان و در واقع لزوم هماهنگی بین والدین در تربیت فرزندان است.
هماهنگی والدین در تربیت فرزند و مدیریت اختلاف نظرها
گاهی به عمد به فرزندتان بگویید ما در این باره هنوز به توافق نرسیده ایم و بعد از صحبت با پدرت ( یا مادرت) تصمیمون رو بهت میگیم. مطمئنا خیلی خوب است که گاهی این جملات اثربخش را در حضور همسرتان به فرزندتان بگویید و به او نشان دهید که چقدر به نظرات او اهمیت میدهید. خیلی زود اثر این شیوه برخورد را در زندگی تان خواهید دید.
در حالیکه همسرمان می شنود، درباره خوبی هایش، به فرزندمان بگوییم.
من: تو حاضری صبح زود از خواب بیدار بشی و بری سر کار ، اونم تا ساعت چهار بعد از ظهر. و وقتی سر ماه حقوق میگیری همه رو برای من و بابا خرج کنی؟
فرزندم(با خنده و تعجب): معلومه که نه…
من: منم حاضر نیستم، اما بابا داره این کار رو میکنه….
فرزندم: واقعا؟!
فرزندم از آن روز و البته با بیان ها ی متفاوت و البته به جای من، به وضوح احترام بیشتری برای پدرش قائل است. یک روز با آمدن پدرش به خانه به آغوش پدر دوید و گفت بابا تو تا حالا به خاطر من ومامان سر کار بودی؟ لبخند رضایت همسرم در آن لحظه از هر چیزی بیشتر داشت. لازم است گاهی به فرزندمان نشان دهیم چقدر برای همسرمان ارزش قائلیم. وقتی فرزندمان بداند پدر و مادرش در یک تیم هستند و در تربیت او توافقات یکسو و هم جهتی دارند، خیلی راحت تر قوانین را می پذیرد و با محدودیت ها کنارمی آید.
برای تقویت هماهنگی والدین در تربیت فرزند از کوچکترین تلاش همسرمان قدردانی کنیم. مانند : با اینکه خسته بودی وقتی آوا گفت سواری میخوام ، باهاش بازی کردی. ممنونم ازت… و یا دیشب که نیما اومد تو اتاق و گفت مامان بیا پیشم اصلا دلم نمی خواست از رختخواب جدا بشم. نمیدونی چه لطفی کردی که رفتی پیشش. واقعا ازت ممنونم …
اگر تند تند در حال خواندن مقاله هستید خواهش میکنم به جای خواندن بقیه مقاله لحظه ای صبر کنید و با خود تصور کنید که شنیدن این جملات چه احساسی در همسرتان به وجود خواهد آورد؟ پس چرا معطلید…. از همین حالا شروع کنید. اگر همسرتان در کنارتان است که چه بهتر، در غیر این صورت تلفن را برداشته و با یک پیام یا تماس کوتاه از او تشکر کنید. حواستان باشد که مانند مثال ، دقیقا و به طور شفاف بگویید که در حال تشکر از کدام اقدامش هستید.
وقتی در صحبت کردن از واژه هایی که بوی اتهام و سرزنش میدهد، استفاده میکنیم ناخودآگاه طرف مقابل را به دفاع کردن از خود وادار میکنیم. و این یعنی شکست بحث و از دست دادن یک فرصت برای رسیدن به هدفمان یعنی امن تر کردن فضای تربیتی خانه.
قبول دارید حرفهایی با این حال و هوا ، بوی ناامیدی میدهد و ناخودآگاه انگیزه را هم از خودمان و هم از همسرمان میگیرد؟
تو همیشه قول میدی ولی ….
هیچ وقت به حرفای من توجه نمیکنی….
حتی یک بار هم با خودت فکر نمیکنی…
با استفاده از عباراتی مثل عبارات بالا عملا به همسرمان القا میکنیم که صحبت کردن با تو فایده ای ندارد. ما با بمباران کردن همسرمان با برچسب هایی که انگار قرار است برای همیشه جزیی از وجود او باشند، عملا گفتگو را بی تاثیر یا حتی بد تاثیر میکنیم. شخصی که تلاش های هر چند کوچکش دیده نمیشود، هیچ دلیلی برای تلاش برای بهبود شرایط، نخواهد کرد.
پس بهتر است کمی دندان روی جگر بگذارید و قبل از شروع به صحبت با همسرتان، تنها ده دقیقه وقت بگذارید و با خود تمرین کنید که چگونه صحبت را شروع کنید. یا حتی نکات مهم مقاله را به صورت تیتروار روی یخچال یا جایی در معرض دیدتان بچسبانید. کافیست تنها چند بار به این روش برخورد کنید. به شما قول میدهم، شیرینی نتیجه را خیلی زود، حتما خواهید چشید. به مرور زمان از نتایج آن شگفت زده خواهید شد و میبینید که به راحتی و بدون ذره ای فکر یا حتی نیاز به مرور کاغذ رویخچالی، به روش سازنده ای در حال گفتگو با همسرتان هستید.
کارشناسان معتقدند بسیاری از وسواس ها، تعارض ها در دوران بزرگسالی به علت روش تربیتی نادرست پدر و مادر و نداشتن توافق آنان در تربیت کودک است. فرزندان در چنین خانواده هایی به موضوعات مختلف با تردید و ابهام نگاه می کنند چرا که پدر و مادر هیچ گاه روی یک موضوع توافق نداشته اند. آن ها الگوی مناسبی در اختیار نداشته اند تا براساس آن تصمیم گیری و رفتار کنند و همواره از نبود یک مرجع تصمیم گیرنده و مطمئن در زندگی خود رنج می برند.
بنابراین والدین باید هوشیارانه نسبت به اختلاف نظرها رفتار کنند و تلاش کنند در زمانی معین اختلاف عمده را حل کنند و سپس در موارد خاص در غیبت فرزند، اشتباهات همسرشان را به زبان آورند. زیرا تنها در این صورت است که می توان پایه های حکومتی والدین را در تربیت محکم و استوار دانست. فراموش نکنید تربیت کودک آن هم به شیوه ای صحیح مهمترین وظیفه والدین است.
وقتی راهحل میانهای وجود ندارد
اختلاف نظر والدین در تربیت کودک
عواقب ناهماهنگی والدین در تربیت کودک را در نظر بگیرید . در برخی از موارد، اختلاف به صورتی است که راهحل میانهای برای آن وجود ندارد. در این صورت چه باید کرد؟ پاسخش این است که: باید یکی از طرفین بگذرد. به خاطر منافعی که هماهنگی والدین برای فرزند و تربیت او و نیز ارتباطش با والدین دارد، در هر مورد بدون راهحل میانه، یکی از والدین باید نظر دیگری را بپذیرد.
سعی کنید در این حالت تعادلی وجود داشته باشد و هردو واقعا راضی باشند، وگرنه بیفایده خواهد بود. قرار نیست همیشه مادر بگذرد یا پدر کوتاه بیاید، از استدلالهایی استفاده نکنید که اوضاع را بدتر میکند، مثل اینکه چون مادر بیشتر وقتها خانه است، حق بیشتری در تربیت فرزند دارد، یا پدر چون مسئول فرزند است، باید تعیینکننده باشد. سعی کنید یکدیگر را درک کنید، دلایل خود را به نحوی بیان کنید که طرف مقابل بتواند خودش را جای شما بگذارد و دلیل شما را درک کند. در برخی موارد هم فقط باید ساده بگذرید.
با توجه به رشد و تعالی بشر نیازمند این هستیم که نسل های بعد را بهتر از نسل های گذشته تربیت کنیم، بنابراین وظیفه والدین بسیار سنگین است و والدین با کوتاهی در انجام مسئولیت های سنگینی که دارند در واقع نسل های بعدی را متضرر می کنند، از سوی دیگر بروز این اختلاف در مقابل فرزندان باعث نوعی تخریب شخصیت زن و مرد و در نتیجه فرصت طلبی کودکان می شود.
برخی والدین هم به غلط تمایل دارند کمبودهای دوران کودکی خود را درباره فرزندان تلافی کنند در حالی که ظرفیت طبیعی کودکان محدود است و پذیرش فکری و رفتاری آنان چارچوب ویژه ای دارد. گاه ممکن است والدین تصور کنند می توانند در طول زمان و طی سال ها به اشتراک فکری درباره چگونگی تربیت فرزند خود برسند در حالی که تفاوت سلیقه و اختلاف نظر می تواند حتی روی جنین تاثیر گذارد.
بنابراین پدر و مادر فرصت کمی برای رسیدن به نقاط مشترک فکری دارند و باید سعی کنند ضمن بالا بردن آگاهی های خود در این زمینه از تاثیر سوء این مسئله بر فرزند خود بکاهند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼