جنجال عمامهپرانی، عبای مسی و جام جهانی ۲۰۲۲
کسی که از لحظه بالا بردن جام توسط مسی با عبای قطریها وایرال شده، محل بحث و جدلهای زیادی در میان کاربران بوده و برخی ثبت چنین تصویری را صدور فرهنگ اعراب یا مسلمانان دانستهاند و اقدام قطریها را هوشمندانه تلقی کردهاند
به نقل از برترین ها: کسی که از لحظه بالا بردن جام توسط مسی با عبای قطریها وایرال شده، محل بحث و جدلهای زیادی در میان کاربران بوده و برخی ثبت چنین تصویری را صدور فرهنگ اعراب یا مسلمانان دانستهاند و اقدام قطریها را هوشمندانه تلقی کردهاند، برخی دیگر اما چنین رفتارهایی را خارج از قطببندیهای مرسوم تحلیل کردهاند و اعتقاد دارند که جام جهانی در هر کشور دیگری هم که بود، امکان همراهی با خواست میزبانان از سمت مسی یا هر ستاره دیگری محتمل بود، در اینجا تلاش کردیم تا حد امکان مروری کوتاه بر بحثهای پیرامون «عبای مسی» داشته باشیم.
عبای قطری یا عمامهپرانی ایرانی؟
همه چیز از پارس جنوبی شروع شد
رضا وثوقی از منظر اقتصادی ماجرا را تحلیل کرده، مساله مهمی به نام پارس جنوبی: از دیدگاه من عبایی که بر تن لیونل مسی شد تار و پودی از جنس گاز داشت،قطری ها طی ۲۵ سال با وسواس از دارایی گازی خود بهره بردند، برای مترمکعب به مترمکعب آن برنامه ریزی کرده،دچار توهم و خطای سیاستگذاری نشدند و عزم کردند که این ذخیره را به ابزار تولید قدرت و تداوم حیاتشان در جهان تبدیل کنند،
جام جهانی لوکس ۲۰۲۲ برای کشوری که نیم قرن قبل فاقد زمینه و استعداد همکاری جهانی بود را باید میوه درخت سیاستگذاری بی ایراد و اجرای برنامه ای بدون توهم در عرصه اقتصاد انرژی بدانیم. میتوان عکس کاپیتان پرافتخار آرژانتین را در حالی که با عبای خاچیهی زردوزی شده جام طلای فوتبال را بالای سرش برده بر دیوار و مقابل دیده آویخت تا یادمان نرود سیاستگذاری درست در زمینه اقتصاد و انرژی می تواند چنین تصاویر نادری خلق کند.
این عبای اعراب است، ربطی به اسلام ندارد
خلیلالله بلوچی از دیدگاه هویت به ماجرا پرداخته: این دشداش یا عبای که تنِ مِسی کردند ریشه در هویت عرب دارد، آنها فارغ از دینشان به این پوشش متعهداند، عربِ مسلمان و غیر مسلمانم نداره؛ مثلاً بلوچها عمامه خاصی دارند که قبل از اسلام هم نقل شده؛ این نوع قضاوت درباره نمادهای ملی و قومی حساسیت برانگیزه، شاید براتون ساده باشه!
لباس سنت بر تن مدرنیته؛ ممکن است؟
رضا صائمی در اینستاگرام نوشت: گمان کردند اگر عبای خود بر تن مسی کنند, غبار غیر از او می زدایند و به کیمیای خود, مس وجود او را زر می سازند....این قاب فقط عکس مسی با کاپ نیست, روایتی از تاریخ رویارویی جهان عرب با جهان غرب و در خوانشی کلان تر, روایت مواجهه ایدئولوژیک دنیای سنت با جهان مدرن است که گمان میکند با انداختن ردای سنت بر کالبد مدرن میتوان ادای مدرنیسم درآورد و مدرنیته را با مدنیه فاضله خود انطباق داد....گرچه مسی و آرژانتین نماد و نمود جهان مدرن نیست اما این تصویر, تصور گفتمان سنتگرا با دنیای مدرن را به شکلی نمادین صورت بندی میکند.
گفتمانی که گمان می کند با پوشاندن کسوت سنت بر کالبد مدرن, از بیگانه میتوان آشنا ساخت, غیرخودی را خودی کرد و جوهره عصر جدید را به حصر خویش درآورد!... نطق بسیاری از منادیان بومیسازی در جامعه ما بر همین منطق استوار است...بر این زعم که برای فرزند زمانه خود شدن کافیست تا ردای سنت را بر پیکر مدرن بپوشند, به جای آنکه در فهم جوهر آن بکوشند...حاصل این گفتمان نه رسیدن به جان و جهان مدرن که مدرنیته بومی بدقوارهای است که در آن زیست میکنیم!
قطریهای زورگو!
این هم نگاه نوید غضنفری: این قبول که مِسی برای پاریسسنژرمن بازی میکند که متعلق به قطریهاست اما لازم نبود میپذیرفت لحظهای که متعلق به ملت و تیم ملی سرزمینش است را اینگونه اسپویل و خراب کند! قطریها درکل این مسابقات، تنها میزبانانی چیپ و بیسلیقه و زورگو بودند و بس.
بیشتر بخوانید: قابی از تمام زنان عامل قهرمانی آرژانتین در جام جهانی
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼