مردان یا زنان: کدام لوس ترند؟/ این داستان ها ثابت میکنند مردها لوس تر از زن ها هستند!
آن تصویر کلیشه ای که مردان قوی تر از زنان هستند و چیزی آن ها را از پا درنمی آورد فاصله زیادی با واقعیت دارد. آیا پدران، برادران و همسران ما فرق می کنند یا ماجرا چیز دیگری است؟
همه ما از همان روزی که به دنیا آمدهایم شنیدهایم که مردها از نظر فیزیکی قویتر از زنها هستند. قدرت تحملشان بیشتر است و در مواقع بیماری یا خستگی، کمتر حال بدشان را بروز میدهند. این احتمالا چیزی است که خیلی از ماها تجربه کردهایم و به چشم دیدهایم. اما این فقط ظاهر ماجراست. انگار چیزی که در افراد دیگر و خانوادههای وجود دارد به کلی متفاوت است. قصه آن قدر با تصورات مرسوم متفاوت است که خیلیها قدرتمندتر بودن مردان را افسانه میدانند! آنچه پشت پرده اتفاق میافتد و خانمها از مردهای زندگیشان (مثلا پدر، همسر یا برادر) روایت میکنند کاملا برعکس است. چیزی که گفته میشود این است که خانمها راحتتر با درد کنار میآیند و زودتر این دوره را پشت سر میگذارند اما آقایان توان کمتری برای تحمل درد دارند یا حداقل این طور نشان میدهند.
بیشتر بخوانید: چرا مردان به دنبال ازدواج با زنان زیبا هستند؟!
مضاف بر این که آقایان خیلی دیرتر از خانمها از شر درد خلاص میشوند. درباره این مساله خیلی حرف زده نمیشد. چون به نظر میرسید جزو اسرار خانوادگی محسوب میشود. اما به تازگی در فضای مجازی یک کاربر خانم ماجرایی را که برای خودش و همسرش اتفاق افتاده بود نوشت و واکنشهای بسیار جالبی دریافت کرد. انگار با روایت این خانم، سد شکسته شد و بقیه خانمها هم دست به تعریف روایت خودشان زدند و تازه معلوم شد چه دلِ پری از این ماجرا دارند. خانم اول داستانش را این طور روایت کرد: «من چندماه پیش دندونم کشیدم، بعدش اومدم خونه، خودم سوپ درست کردم، کارامم انجام دادم تا شب اوکی شدم، حالا همسرم دیروز یه دندون کشیده، انگار زایمان کرده! اینو بده، اونو ببر، کیسه یخ بده! آب نمک درست کن! مردا همه شون اینطوری سوسولن؟!»
حالا ببینید واکنشهای بقیه کاربران را. اولین نفر نوشته که این مساله فقط مربوط به ایران نمیشود و یک معضل بینالمللی است: «اره تو همه دنیا اصن تو انگلیسی به ننه من غریبم بازی مردا موقع سرماخوردگی میگن the man flu!»
این هم یک تجربه مشابه نفر اول: «من عقلمو کشیدم. یکیام ایمپلنت کردم. اومدم خونه کارامو کردم. یه جا کار داشتم. به کارامم رسیدم. دندونشو پر کرد. دو هفته میگفت حالم بده. جلو تی وی دراز کشیده بود.»
یک خانم که گویا همسرش چند نفر کارمند زیر دستش دارد به شکل جالبی این ماجرایش را تعریف کرده است: «همشون همینن. چند روز پیش داشت کارای آخر سال رو انجام میداد. از طرفی مریض شده بود، وسط حجم غرغراش یهو شبیه بچه گربه خزید تو بغلم که بهم عشق بده، کمرمو با ناخنات قلقلک بده! خب مرررد! چه جوری باور کنم اون همه کارمند جرات نمیکنن باهات حرف بزنن؟»
خانم دیگری ماجرا را با دردهای عادت ماهانه خانمها مقایسه کرده است: «شوهر من آمپول نوروبیون زد اومد خونه. انداخت دیگه خودشو، کلاس ورزشم نرفت گفت درد دارم. بعد کیسه آب گرمم گذاشت. هنوز یادم میاد باورم نمیشه. اگه مثل من هر ماه پریود میشد،من بیچاره بودم!»
و اما این خانم که از مشکل خودش نوشته: «صبح ۸:۴۰ دو تا دندون عقل کشیدم رفتم دانشگاه. تا ۵ عصر بدون وقفه کلاس اداره کردم، بچه رو برداشتم اومدم خونه. به همسر سابق که اون دوره خونهنشین بود گفتم نیم ساعت حواست به بچه باشه من برم چند قلم خوراکی بخرم برا دندونم. گفت حالا که میری برا منم مارشملو و شیرینی خامهای بخر!»
اما خانمی هم هست که به ماجرا طور دیگری نگاه میکند: «جنسیتی نکنید! خیلی مواقع دندون با دندون و پزشک با پزشک متفاوته! من تا حالا چند تا دندون عصبکشی کردم. یکی دو روز درد داشتم و تمام، ولی عید پارسال یک دندون عصبکشی کردم تا دو ماه از درد خواب نداشتم! هیچ مسکنی تاثیر نداشت! از خستگی دو ساعت خوابم میبرد و دوباره از درد پا میشدم.»
این یکی خودش تجربهای نداشته اما از دوست بینوایش روایت کرده است: «اوه اوه من یه دوست بینوا دارم، شوهرش وقتی مریضه، غر میزنه که چقدر ازم چیز میپرسی، من هیچی نمیخوام. ولی توقع داره وقتی میگه چیزی نمیخواد، بازم بهش توجه کنی و ببینی چی میخواد! شوهرش پارادوکس دو عالمه.»
و این هم نفر آخر که یک حکم کلی صادر کرد و تمام: «دقیقا! مردا همشون اینطوریان، خراش ریز برمیدارن انگار خمپاره خوردن!»
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼