نقش محیط در یادگیری کودکان، شما آینه هستید!
بله کودک این دعواها را یاد میگیرد. بچه ها بسیار حساس هستند و تفکر جادویی و کودکانهشان هم آن ها را به آنجا میرساند که با خود بگویند: حتما من کار بدی کردهام، همه این ها تقصیر من است و....
تبیان: دعوا، نمک زندگی است؛ قبول، اما گاهی شوری این نمک برای بچه ها غیرقابل تحمل است. زندگی سخت است؟ با همسرتان مشکل دارید؟ عادت دارید داد بزنید و دعوا کنید و بعد آشتی کنید تا اختلافاتتان حل شود؟ همه این ها شاید برای خود شما مشکلی ایجاد نکند اما دعواها و جر و بحث های خانوادگی بدترین اتفاقی است که یک کودک میتواند در محیط خانه تجربه کند و یاد بگیرد. بله کودک این دعواها را یاد می گیرد. بچه ها بسیار حساس هستند و تفکر جادویی و کودکانه شان هم آن ها را به آنجا میرساند که با خود بگویند: حتما من کار بدی کرده ام، همه این ها تقصیر من است و....
دعوای والدین در مقابل بچه ها می تواند اثرات بدی به دنبال داشته باشد. این ها فقط بعضی از چیزهایی است که پدر و مادرها ناخودآگاه با دعوا کردن به بچه های شان منتقل می کنند:
به احساسات کودک آسیب وارد می شود. افسردگی ها و ناراحتی ها از عواقب این مسئله هستند. این حالت به خصوص زمانی تشدید می شود که کودک احساس کند علت دعوا به او ربط دارد.
احساس ناامنی؛ دعوا باعث می شود تا فضای خانوادگی و محیطی که کودک در آن رشد می کند، نامطمئن باشد. کودک هر لحظه احساس می کند که ممکن است اتفاق بدی بیافتد و به تدریج این احساس ناامنی به بقیه جنبه های زندگی شان هم منتقل میشود. در رابطه با دوستان در مدرسه، در رابطه با هر کار جدید یا هیجان انگیزی و...
بچه ها نسبت به هم پرخاشگر میشوند. آن ها الگوی دعوا را یاد می گیرند. اگر در خانه ای ۲ بچه وجود داشته باشد آن ها نسبت به هم پرخاشگر می شوند. تک فرزندهایی هم که شاهد دعواهای پدر و مادر هستند ممکن است نسبت به دوستان و همکلاسی ها یشان رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشند و الگوی دعوا پدر یا مادر را در محیطی دیگر اجرا کنند.
تنفر و بغض نسبت به یکی از والدین در بچه به وجود می آید. ممکن است کودک قضاوت و یکی از والدین را محکوم کند و نسبت به دیگری احساس تنفر پیدا کند. ایجاد این حالت به غیر از اثرات بلندمدت بعدی در زندگی آینده کودک، در زندگی فعلی هم می تواند سبب جدایی خانواده و تشدید مشکلات شود.
بچه های آسیب پذیر
به غیراز این ها از آ نجا که کودک والدین خود را به عنوان الگو و نمادی از فرد بزرگسال میبیند، دیدن دعوا و مشکلات بین آن ها به خصوص اگر همراه با تهمت زدنها و فحاشی باشد، در کودک ایجاد اضطراب و بی قراری خواهد کرد. مفهوم خانواده و احساس آن درکودک آسیب میبیند که خود اثرات بعدی و بلندمدتی به دنبال خواهد داشت. کودکان در واقع نقش بزرگ ترها را بازی می کنند و دیدن مداوم دعوا میتواند موجب این تصور در آن ها شود که دعوا کردن و جروبحث، یک امر طبیعی در زندگی است و همین، یعنی قرار دادن نامناسبترین الگو برای زندگی آینده کودک. اثرات این آموزش ناخودآگاه و غلط را می توان در همان کودکی و در بازیهای کودکانه فرزندان و نحو تعامل آنها بادوستان و همسالانشان مشاهده کرد.
سلامت روانی کودک
تصویر آن ها از خانواده، احساس نا امنی در خانواده و در کنار همسرشان در آینده، روابط اجتماعی کاری و تحصیلی؛ همه میتواند در اثر مشاهده مستمر دعواهای بین والدین در کودک آسیب ببیند. به غیراز این ها باید نگران اثرات جانبی این اتفاقات هم بود. کودکانی که دچار هرکدام از این عوارض میشوند بیشتر از بقیه همسالان خوداحتمال گرایش به رفتارهای پرخطر و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن ها را دارند. این گروه از کودکان درصورت مواجه شدن با مشکل در زندگی هم اینطور احساس خواهند کرد که توانایی حل کردن آن را ندارند و در زندگیشان موفق نخواهند بود. ندیدن الگوی خانواده موفق، یکی از بدترین هدیه های ازدواجی است که یک پدر و مادر سال ها قبل از ازدواج فرزندشان به او میدهند.
چه کار کنیم؟
نکات بالا شاید فقط گوشه ای از آسیب های روحی روانی و اجتماعی کودکی باشد که شاهد دعواهای والدینش بوده. اما همانطور که اول هم گفتیم، دعوا نمک زندگی است؛ اجتناب ناپذیر است، هر زندگی حتما دچار مشکلاتی خواهد شد که گاهی ممکن است در جریان حل کردن آن، بحث هایی هم بین پدر و مادر پیش بیاید. پس برای آنکه کودک از این ماجرا کمترین لطمه را ببیند چه باید کرد؟ سعی کنید حداقل حین دعوا نکات زیر را به یاد داشته باشید:
با هم با ملایمت مخالفت کنید. کار سختی است اما قبول کنید که میشود انجامش داد. حداقل در بین دعوا هم برای هم احترام قائل باشید. فحش ندهید، تهمت نزنید و برخورد فیزیکی نداشته باشید. تمام وقت حواس تان باشد که چند جفت چشم کوچک تماشاچی ماجرای شما هستند.
در آخر سعی کنید مشکل را حل کنید. حتی اگر شده به صورت ظاهری، سعی کنید وانمود کنید که مشکل تان را حل کرده اید یا این که جلوی بچه ها بگویید: خب بهتر است بحث را تمام کنیم، ما الان عصبانی هستیم بهتر است بعدا راجع به این موضوع تصمیم بگیریم. نکته اصلی این است که باید همه جروبحث ها را با یک نتیجه مثبت تمام کنید.
دوتایی با هم برای بچه ها توضیح دهید که گاهی پدر و مادرها با هم مخالف هستند و با هم جروبحث می کنند اما این دلیل نمیشود که یکدیگر را دوست نداشته باشند. به کودک بگویید که هردو چقدر دوستش دارید. خود را در موقعیت کودک قرار دهید. این کار باعث میشود تا کمی از شدت عصبانیت تان یا نحوه بروز آن کم شود. روشهای کنترل خشم و عصبانیت را امتحان کنید. با این کار هم از یک دعوا جلوگیری میکنید و هم به کود کتان این روش کنترل عصبانیت را یاد میدهید.
از هر روشی برای تخریب طرف مقابل استفاده نکنید. به یاد داشته باشید که این فریادها را بر سر پدر یا مادر کودکی می کشید که آنجا نشسته است و شما را نگاه میکند.
اگر با همسرتان مشکلی دارید سعی کنید زمانی که بچه ها حضور ندارند آن را با هم حل کنید. سعی کنید حداقل جلوی بچه ها این کار را انجام ندهید حتی اگر شده به اتاق دیگری بروید. در این حالت ممکن است کودک همچنان صدای شما را بشنود اما آن چهره های برافروخته و چشم های نامهربان را دیگر نخواهد دید.
اگر میتوانید سعی کنید با زبان ساده برای کودک شرح دهید که چرا با هم اختلاف دارید و مشکل بین شما دو نفر چیست. سعی کنید طوری ماجرا را تعریف کنید که کودک خود را علت به وجود آمدن آن دعوا نداند. سعی کنید جوری برخورد کنید که کودک مجبور به حمایت از یک طرف و مقابله با طرف دیگر نشود.
درنهایت برای کودک توضیح دهید که عصبانی شدن و دعوا کردنتان اشتباه بوده و ممکن است شما چیزهایی گفته باشید که فقط ناشی از عصبانیت بوده و اصلا معنی خاصی نداشته. سعی کنید تمام تلاش تان را برای آشتی با همسرتان و حل مشکلات تان با او را جلوی کودک و حتی با کمک او انجام دهید. همیشه بعد از دعوا سعی کنید قهر نکنید و طبیعی رفتار کنید.
دعوای والدین در مقابل بچه ها می تواند اثرات بدی به دنبال داشته باشد. این ها فقط بعضی از چیزهایی است که پدر و مادرها ناخودآگاه با دعوا کردن به بچه های شان منتقل می کنند:
به احساسات کودک آسیب وارد می شود. افسردگی ها و ناراحتی ها از عواقب این مسئله هستند. این حالت به خصوص زمانی تشدید می شود که کودک احساس کند علت دعوا به او ربط دارد.
احساس ناامنی؛ دعوا باعث می شود تا فضای خانوادگی و محیطی که کودک در آن رشد می کند، نامطمئن باشد. کودک هر لحظه احساس می کند که ممکن است اتفاق بدی بیافتد و به تدریج این احساس ناامنی به بقیه جنبه های زندگی شان هم منتقل میشود. در رابطه با دوستان در مدرسه، در رابطه با هر کار جدید یا هیجان انگیزی و...
بچه ها نسبت به هم پرخاشگر میشوند. آن ها الگوی دعوا را یاد می گیرند. اگر در خانه ای ۲ بچه وجود داشته باشد آن ها نسبت به هم پرخاشگر می شوند. تک فرزندهایی هم که شاهد دعواهای پدر و مادر هستند ممکن است نسبت به دوستان و همکلاسی ها یشان رفتارهای پرخاشگرانه داشته باشند و الگوی دعوا پدر یا مادر را در محیطی دیگر اجرا کنند.
تنفر و بغض نسبت به یکی از والدین در بچه به وجود می آید. ممکن است کودک قضاوت و یکی از والدین را محکوم کند و نسبت به دیگری احساس تنفر پیدا کند. ایجاد این حالت به غیر از اثرات بلندمدت بعدی در زندگی آینده کودک، در زندگی فعلی هم می تواند سبب جدایی خانواده و تشدید مشکلات شود.
بچه های آسیب پذیر
به غیراز این ها از آ نجا که کودک والدین خود را به عنوان الگو و نمادی از فرد بزرگسال میبیند، دیدن دعوا و مشکلات بین آن ها به خصوص اگر همراه با تهمت زدنها و فحاشی باشد، در کودک ایجاد اضطراب و بی قراری خواهد کرد. مفهوم خانواده و احساس آن درکودک آسیب میبیند که خود اثرات بعدی و بلندمدتی به دنبال خواهد داشت. کودکان در واقع نقش بزرگ ترها را بازی می کنند و دیدن مداوم دعوا میتواند موجب این تصور در آن ها شود که دعوا کردن و جروبحث، یک امر طبیعی در زندگی است و همین، یعنی قرار دادن نامناسبترین الگو برای زندگی آینده کودک. اثرات این آموزش ناخودآگاه و غلط را می توان در همان کودکی و در بازیهای کودکانه فرزندان و نحو تعامل آنها بادوستان و همسالانشان مشاهده کرد.
سلامت روانی کودک
تصویر آن ها از خانواده، احساس نا امنی در خانواده و در کنار همسرشان در آینده، روابط اجتماعی کاری و تحصیلی؛ همه میتواند در اثر مشاهده مستمر دعواهای بین والدین در کودک آسیب ببیند. به غیراز این ها باید نگران اثرات جانبی این اتفاقات هم بود. کودکانی که دچار هرکدام از این عوارض میشوند بیشتر از بقیه همسالان خوداحتمال گرایش به رفتارهای پرخطر و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن ها را دارند. این گروه از کودکان درصورت مواجه شدن با مشکل در زندگی هم اینطور احساس خواهند کرد که توانایی حل کردن آن را ندارند و در زندگیشان موفق نخواهند بود. ندیدن الگوی خانواده موفق، یکی از بدترین هدیه های ازدواجی است که یک پدر و مادر سال ها قبل از ازدواج فرزندشان به او میدهند.
چه کار کنیم؟
نکات بالا شاید فقط گوشه ای از آسیب های روحی روانی و اجتماعی کودکی باشد که شاهد دعواهای والدینش بوده. اما همانطور که اول هم گفتیم، دعوا نمک زندگی است؛ اجتناب ناپذیر است، هر زندگی حتما دچار مشکلاتی خواهد شد که گاهی ممکن است در جریان حل کردن آن، بحث هایی هم بین پدر و مادر پیش بیاید. پس برای آنکه کودک از این ماجرا کمترین لطمه را ببیند چه باید کرد؟ سعی کنید حداقل حین دعوا نکات زیر را به یاد داشته باشید:
با هم با ملایمت مخالفت کنید. کار سختی است اما قبول کنید که میشود انجامش داد. حداقل در بین دعوا هم برای هم احترام قائل باشید. فحش ندهید، تهمت نزنید و برخورد فیزیکی نداشته باشید. تمام وقت حواس تان باشد که چند جفت چشم کوچک تماشاچی ماجرای شما هستند.
در آخر سعی کنید مشکل را حل کنید. حتی اگر شده به صورت ظاهری، سعی کنید وانمود کنید که مشکل تان را حل کرده اید یا این که جلوی بچه ها بگویید: خب بهتر است بحث را تمام کنیم، ما الان عصبانی هستیم بهتر است بعدا راجع به این موضوع تصمیم بگیریم. نکته اصلی این است که باید همه جروبحث ها را با یک نتیجه مثبت تمام کنید.
دوتایی با هم برای بچه ها توضیح دهید که گاهی پدر و مادرها با هم مخالف هستند و با هم جروبحث می کنند اما این دلیل نمیشود که یکدیگر را دوست نداشته باشند. به کودک بگویید که هردو چقدر دوستش دارید. خود را در موقعیت کودک قرار دهید. این کار باعث میشود تا کمی از شدت عصبانیت تان یا نحوه بروز آن کم شود. روشهای کنترل خشم و عصبانیت را امتحان کنید. با این کار هم از یک دعوا جلوگیری میکنید و هم به کود کتان این روش کنترل عصبانیت را یاد میدهید.
از هر روشی برای تخریب طرف مقابل استفاده نکنید. به یاد داشته باشید که این فریادها را بر سر پدر یا مادر کودکی می کشید که آنجا نشسته است و شما را نگاه میکند.
اگر با همسرتان مشکلی دارید سعی کنید زمانی که بچه ها حضور ندارند آن را با هم حل کنید. سعی کنید حداقل جلوی بچه ها این کار را انجام ندهید حتی اگر شده به اتاق دیگری بروید. در این حالت ممکن است کودک همچنان صدای شما را بشنود اما آن چهره های برافروخته و چشم های نامهربان را دیگر نخواهد دید.
اگر میتوانید سعی کنید با زبان ساده برای کودک شرح دهید که چرا با هم اختلاف دارید و مشکل بین شما دو نفر چیست. سعی کنید طوری ماجرا را تعریف کنید که کودک خود را علت به وجود آمدن آن دعوا نداند. سعی کنید جوری برخورد کنید که کودک مجبور به حمایت از یک طرف و مقابله با طرف دیگر نشود.
درنهایت برای کودک توضیح دهید که عصبانی شدن و دعوا کردنتان اشتباه بوده و ممکن است شما چیزهایی گفته باشید که فقط ناشی از عصبانیت بوده و اصلا معنی خاصی نداشته. سعی کنید تمام تلاش تان را برای آشتی با همسرتان و حل مشکلات تان با او را جلوی کودک و حتی با کمک او انجام دهید. همیشه بعد از دعوا سعی کنید قهر نکنید و طبیعی رفتار کنید.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼