کودک و فرهنگ ترافیک، یک آشنایی ضروری
كودكان دانش اندکي درباره مفاهيم مربوط به ترافيک دارند. مفهوم «خيابان» گاهي براي آنها سوارهرو است و گاهي پيادهرو.
سلامت: آگاهي دادن تدريجي و اينکه به آنها آموزش داده شود چه کاري را چه موقعي انجام دهند، در مورد کودکان زير۷ سال به مراتب مهمتر از آموزش رسمي قوانين است؛ چرا که کودکان در اين سنين کمتر ميتوانند با اين نوع آموزش رسمي ارتباط برقرار کنند.
والدين ميتوانند در اين رده سني، برخي از امکانات عبور عابر پياده، مانند خطکشي عابر پياده که در آن، عابر بهتر توسط راننده ديده ميشود و مسيرهاي ايمني را که براي رفتن به مدرسه مشخص شدهاند به صورت تدريجي به کودکان نشان داده و کاربرد آنها را آموزش دهند.
در بزرگسالان، پردازش اطلاعات از لحاظ کمي و کيفي با كودكان متفاوت است. تفاوت کيفي به دليل آن است که کودکان اغلب، دانش اندکي درباره علايم رانندگي، قوانين و فرآيندهاي مناسب دارند. از لحاظ کمي نيز اين تفاوتها وجود دارند.
به دليل دسترسي اندک کودکان به اطلاعات لازم براي انجام يک کار، ظرفيت کمتر حافظهشان و همچنين طولاني بودن زمان واکنش آنها، بين کودکان و بزرگسالان تفاوتهايي از لحاظ کمي در پردازش اطلاعات وجود دارد.
براي نوجوانان نيز همين شرايط هنگامي که از دوچرخه يا موتورگازي استفاده ميکنند، صدق ميكند و آنها هنگامي که در شرايط پيچيده و ناشناخته قرار ميگيرند در پردازش اطلاعات به لحاظ کمي با بزرگسالان متفاوتهستند.
زمان واکنش به اطلاعات ديداري يا شنيداري، در کودکان از 3 تا 16 سالگي همواره کاهش مييابد (تسريع ميشود) تا به سطح مطلوب برسد. در سنين بين 10 تا 12 سالگي نيز حجم اطلاعاتي که کودکان ميتوانند در حافظه کوتاهمدت يا بلندمدت خود ذخيره کنند بهطور قابلتوجهي افزايش مييابد.
ميزان توجه کودکان به ترافيک
کودکان براي داشتن رفتاري ايمن بايد قادر به تمرکز روي نکات مهم باشند اما آنها اغلب به جز نکات مهم، به جوانب ديگري از موضوع نيز توجه و تمرکز خود را روي قسمتهاي مختلف تقسيم ميکنند.
کودکان ۴ ساله ميتوانند روي يکي از جنبههاي کار متمرکز شوند اما هر چه سنشان بالاتر ميرود، امکان تمرکز همزمان روي چند قسمت از کار براي آنها بيشتر ميشود.
مهمترين مانع در مسير رسيدن به يک رفتار ايمن به طور قطع عدم دقت و توجه خردسالان است. بالا رفتن سن، تاثيري در از بين بردن بيدقتي در کودکان ندارد.
اما کودکان ۱۰ ساله، نسبت به کودکان ۴ ساله، کمتر و ديرتر تمرکز خود را روي يک موضوع از دست ميدهند. مقاومت در برابر بيدقتي تا ۱۵ سالگي با بالاتر رفتن سن، افزايش مييابد.
پسران کمدقتتر از دختران هستند. هرچه انجام دادن کاري براي يک فرد آسانتر ميشود، دقت و توجه او در مورد آن کار افزايش مييابد. انجام دادن کارها را ميتوان از طريق تعليم مهارتهاي مربوط به آن يا مهندسي رفتارها براي افراد آسانتر کرد.
اگر انگيزههاي ديگري به غير از عبور از عرض خيابان براي کودک وجود داشته باشد، آن انگيزهها ميتوانند از عوامل تاثيرگذار در شکلگيري تصادفها به حساب آيند.
وقتي هنگام انجام يک فعاليت در حيطه ترافيک مثل عبور از خيابان حواس کودک به مساله ديگري معطوف شود، حواس او به جاي اينکه بر فعاليت اصلي (عبور از خيابان) متمرکز شود، به امور ديگر متمايل خواهد شد.
اين در حالي است که فعاليت اصلي (عبور از خيابان) همچنان ادامه مييابد. عامل بيتوجهي و بيدقتي يا همان حواسپرتي نسبت به عوامل ديگرمانند پايههاي ضعيف ادراک و تصميمگيري بسيار مهمتر است و بيش از ساير عوامل سبب غيرايمن شدن رفتارها ميشود.
تصميمگيري براي گذر از ميان جريان خودروهايي که در خيابان حركت ميکنند و تشخيص فاصلههايي که گاهي در زنجيره آنها ايجاد ميشود، براي کودکان زير 8 سال همواره امري دشوار است.
تخمين زدن اينکه چه موقع يک خودروي در حال حرکت به نزديکي شما ميرسد بيش از آنکه به توانايي تشخيص سرعت مربوط باشد، به توانايي تشخيص فاصله مربوط است. البته در شرايطي که خودرويي بهطور غيرعادي تند حرکت کند، اين تخمين زدن ميتواند خطرناک هم باشد.
کودکان کمسن و سالتر معمولا منتظر فواصل خالي طولانيتر ميان جريان خودروهاي در حال حرکت ميشوند اما بزرگترها از فواصل ايجادشده کوچکتر هم استفاده ميکنند و از عرض خيابان گذر ميکنند. درواقع به نظر ميرسد اين مساله به ميزان مهارتهاي افراد در اين کار بستگي دارد.
رفتار کودک به عنوان عابر پياده
يکي از مهمترين تفاوتهاي رفتاري کودکان و افراد بالغ، مسايل مربوط به حرکت در ترافيک (مانند عبور خودروها در لحظهاي که آنها ميخواهند از خيابان گذر کنند) و مسايل ثابت در ترافيک (مانند متغيرهايي چون ميزان متوسط تراکم ترافيک در يک خيابان) است.
در يك بررسي علمي مشخص شده است که در خيابانهاي بسيار خلوت و آرام که کمتر از يک خودرو در دقيقه از آنها عبور ميکند، بچهها به ندرت (تنها در ۲۵ درصد موارد) کنار جدول ميايستادند و به ندرت (۲۵ درصد) قبل از عبور از خيابان، سمت چپ و راست را نگاه ميکردند.
در اين نوع خيابانها کودکان به ندرت به خيابان و ماشينهاي در حال حرکت در آن توجه نشان ميكردند و رفتار آنها تحت تاثير خودروهاي در حال رفتوآمد در خيابان قرار نميگرفت. در مقابل در خيابانهاي پررفتوآمدتر (۲خودرو در دقيقه) بيشتر کودکان کنار جدول ميايستادند و اطراف را حتي اگر خودرويي هم نميآمد، خوب نگاه ميکردند.
آموزش و كودكان
آشنايي كودكان با مقررات عبور و مرور و بهطور كلي آموزش فرهنگ ترافيك به آنها بسيار مهم است. براي اين منظور، در كشورهاي توسعهيافته بخشي از ساعات درسي دانشآموزان به آموزش ترافيك اختصاص يافته و از اين راه، كودكان همزمان با فراگيري ديگر دروس، فرهنگ ترافيك را نيز ميآموزند.
البته شيوه آموزش نيز در اين امر، نقشي انكارناپذير دارد. بديهي است همياري و كمك گرفتن از كارشناسان علم ترافيك، پيش از آغاز آموزش و طي تمام مراحل آن، ضرورتي اجتنابناپذير است.
در کشور ما نيز اقداماتي در حوزه آموزش مدارس صورت گرفته است. بررسي كتابهاي درسي نشان ميدهد كه در كتاب پايه دوم ابتدايي، درسي تحت عنوان «چراغ راهنما» با تاكيد بر عابر پياده ، حدود ۲ صفحه مطلب با زباني كودكانه دارد.
در كتاب اجتماعي پايه سوم ابتدايي درسي تحت عنوان «اطاعت از قانون» اشارهاي به مقررات عبور و مرور سواره و پياده دارد و در بخش تمرين عملي اين درس وجوه مختلف خطراتي كه براي عابرپياده ممكن است رخ دهد، شرح داده شده است.
در دوره ابتدايي كاملترين درسي كه به آموزش ترافيك اختصاص داده شده همين درس است ضمن اينكه تنها درس مشتمل بر تمرينهاي نسبتا مفصل در باب آموزش ترافيك است. در كتاب فارسي چهارم ابتدايي درسي تحت عنوان «عبور از خيابان» وجود دارد.
محتواي درس، داستان کودکي است كه به خاطر عجله، در سوارهرو حركت ميكند و دچار تصادف ميشود. در كتاب فارسي پايه پنجم ابتدايي نيز درسي تحت عنوان مقررات عبور و مرور وجود دارد و حدود ۳ صفحه را به رعايت مقررات عبورومرور پياده اختصاص يافته است.
در بسياري از کشورهاي ديگر نيز برنامههاي آموزشي بسيار وسيع و گسترده در اين زمينه براي کودکان در مدارس به اجرا در آوردهاند كه تاثير قابلتوجهي در کاهش تصادفات کودکان 3 تا 8 سال داشته است. با وجود اين، اگرچه اين برنامههاي آموزشي ميتواند سبب ارتقاي تواناييهاي کودکان و کاهش آمار تصادفات آنها شود، اميد است که اين برنامهها رفتارهاي پرخطر آنها را کاهش دهد.
بهترين سن آموزش قانون به بچهها
دکتر کتايون خوشابي، روانپزشک کودک و نوجوان می گوید: والدين ميتوانند آموزش قوانين را در منزل از حدود ۴ سالگي شروع کنند. آموزش قوانين ترافيکي بايد بيشتر توسط خود والدين انجام شود.
به عنوان نمونه زماني که بچهها را به خيابان ميبرند درباره چراغ راهنمايي، قوانين توقف، ايست و عابر پياده با بچهها صحبت کنند. والدين بايد از نظر رعايت قوانين از جمله چراغ راهنما، عابرپياده و بستن کمربند، خودشان الگوي بچهها باشند.
در مدرسه زمان کافي براي اين آموزشها وجود ندارد اما بعضي وقتها بچهها را براي اردو به پارک ترافيک ميبرند و در آن فضا دانشآموزان را با قوانين آشنا ميکنند. بهتر است اين اردوها به طور مستمر چند بار در طول سال اجرا شود. بازيهايي با محتواي آموزش قوانين ترافيکي هم ميتواند به کودکان در يادگيري قوانين کمک کند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼