اثرات بارداری بر سلامت زنان
بارداری و زايمان ازجمله اتفاقات مهم و شايعی است كه همه ما تاحدودی با آن آشنا هستيم؛ ولی درباره اتفاقات و حوادث روحی و روانی كه در اين دوران رخ میدهد، چقدر میدانيم؟!
سلامت: بارداري و زايمان ازجمله اتفاقات مهم و شايعي است كه همه ما تاحدودي با آن آشنا هستيم؛ ولي درباره اتفاقات و حوادث روحي و رواني كه در اين دوران رخ ميدهد، چقدر ميدانيم؟! زنان باردار دچار تغييرات روانشناختي مهمي در دوره بارداري ميشوند. رابطه زن با پدر كودك، سن مادر و... بر واكنش زن نسبت به مادر شدن او در آينده تاثير ميگذارد. زناني كه از لحاظ رواني سالم هستند، اغلب حاملگي را عامل شكوفايي خويش ميدانند. زنان در مراحل اوليه رشد خود، جدايي از مادر را تجربه و هويت مستقلي ايجاد ميكنند؛ اين تجربه بعدا بر موفقيت آنها در مادر بودن تاثير ميگذارد. اگر مادر زني كه باردار شده است الگوي ضعيفي باشد، احساس زن درباره كفايت مادرشدنش ممكن است مختل شود و زن قبل و بعد از تولد كودك، احساس كمبود اعتماد به نفس كند.
دلبستگي روانشناختي به كودك از دوران جنيني و زندگي داخل رحمي آغاز ميشود و در ماههاي مياني بارداري، اكثر زنان تصويري ذهني از كودكشان دارند. حتي قبل از تولد، جنين موجود مجزايي تصوير ميشود كه داراي شخصيتي مختص خود است. بسياري از مادران با جنين خود صحبت ميكنند. شواهد اخير حاكي است، صحبت كردن با جنين، نه تنها با پيوند اوليه مادر- نوزاد ارتباط دارد بلكه با كوششهاي مادر براي داشتن يك بارداري سالم (مثلا از طريق كنار گذاشتن سيگار) مرتبط است. يك يا هر دو والد ممكن است آگاهانه يا ناخودآگاه درباره ورود كودك به خانواده و اثر آن بر روابط دو نفره خود مردد باشند. شوهر ممكن است از ناراحتي همسرش در حين بارداري و زايمان احساس گناه كند و برخي مردها، حتي ممكن است به تجربه حاملگي غبطه بخورند. زوجي كه پيش از اين عادت كردهاند، نيازهاي وابستگي همديگر را برآورده كنند، از اين پس بايد به نيازهاي برآورده نشده نوزاد جديد و كودك در حال رشد، توجه كنند. هرچند اكثر زوجها نسبت به اين مقتضيات واكنش مثبتي نشان ميدهند اما در برخي اين حالت ديده نميشود. در شرايط ايدهآل تصميمگيري براي صاحب فرزندشدن بايد با توافق هر دو شريك زندگي انجام شود، اما گاهي پدر يا مادر شدن بهعنوان وسيلهاي براي دستيابي به صميميتي در يك ازدواج پرتعارض يا اجتناب از مدارا با ساير مشكلات زندگي تلقي ميشود.
خلاصي از ۹ ماه بارداري
حاملگي اغلب به سه دوره تقسيم ميشود و هر دوره، 3 ماه است. در سه ماه نخست، زن باردار بايد با تغييرات بدني خود انطباق پيدا كند. بسياري از زنان دچار خستگي شديد ميشوند. در اين دوره عوامل شيميايي و موادي به نام هورمونها كه در خون جريان دارند بيثباتي خلق را موجب ميشوند؛ مثلا ممكن است فرد باردار زودتر از آنچه توقع ميرود، عصباني شود يا زود به گريه بيفتد و غيره. بسياري از زنان، اوايل بارداري از خطر سقط ميترسند و درباره حاملهشدن خود، به اعضاي خانواده و دوستانشان چيزي نميگويند.
سه ماه دوم اغلب بيش از ساير مراحل بارداري براي زن باردار ارضا كننده است. بازگشت انرژي و پايان يافتن تهوع و استفراغ به زن امكان ميدهد، احساس بهتري پيدا كند و هيجان بارداربودن را تجربه كند. رويداد مهم سه ماهه دوم بارداري، احساس حركات جنين است.
اين حالت، تصوير ذهني كودك آينده را در مادر تقويت ميكند. بسياري از باورهاي فرهنگي نوع حركات جنين را به شخصيت وي ربط ميدهند. وقتي اين باورها با توقعات زن فاصله داشته باشند، ممكن است در برخي زنان اضطراب يا افسردگي ايجاد كند. با اين حال اكثر زنان احساس حركات جنين را معادل داشتن جنين زنده و تجربهاي فرحبخش ميدانند و اغلب اين احساس فرحبخش را با شريك زندگيشان در ميان ميگذارند. اگر در خانواده كودكان ديگري وجود داشته باشند، اجازهدادن به آنها براي احساس حركات جنين، كمك ميكند تا آنها خود را براي ورود خواهر يا برادر جديد آماده كنند.
سه ماهه سوم در بسياري از زنان با ناراحتي جسمي همراه است. در برخي موارد لازم است به زن باردار اطمينان داده شود كه مدت كوتاهي پس از زايمان (عموما ظرف 4 تا 6 هفته) به حالت عادي باز ميگردند.
با نزديكشدن زمان زايمان، مسائل عملي مربوط به تولد نوزاد (مانند مراقبت از كودك، لباسهاي بچه و مسائل مالي) مطرح ميشوند. علاوه بر اين، آمادگيهاي لازم براي زايمان و مراقبت پس از زايمان (مانند اطلاعدادن پزشك، مراجعه به بيمارستان، مصرف داروي بيحسي و تغذيه با شير مادر در مقابل تغذيه با بطري) به عمل ميآيد.
والدين اغلب درباره برخي مسائل خاص مثل احتمال بدشكلي نوزاد نگرانند اما در بسياري موارد اين نگرانيها به زبان آورده نميشوند. اگر يكي از والدين يا هر دوي آنها با نزديكشدن تاريخ تخميني زايمان، اضطراب فزايندهاي از خود نشان دهد، اين موضوع و ساير مسائل اضطراببرانگيز نظير زايمان طبيعي در مقابل سزارين بايد با پزشك در ميان گذاشته شود.
اندوه پس از زايمان
حدود نيمي از زناني كه زايمان خود را پشت سر ميگذارند، دچار حالتي به نام اندوه پس از زايمان يا اندوه بچه ميشوند كه نوعي حالت غمگيني، ملال، گريههاي مكرر و وابستگي است. اين حساسيت كه ممكن است چندين روز طول بكشد، به تغييرات سريع سطوح برخي مواد شيميايي در بدن زن مربوط ميشود. صد البته كه استرس تولد نوزاد و آگاهي از افزايش مسوِوليت ناشي از مادرشدن نيز در ايجاد اندوه بچه دخيل است. اين حالت در تمامي فرهنگها و طبقات اقتصادي اجتماعي ديده ميشود و ارتباطي به داشتن سابقه اختلال رواني ندارد.
اندوه پس از زايمان، حدود سه تا پنج روز پس از زايمان شروع شده، چند روز تا چند هفته نيز به طول ميانجامد. در اين حالت، اطرافيان بايد حالتي حمايتگر داشته باشند تا اين دوره كوتاه بگذرد.
زنگ خطر
گاه وضعيت فردي كه به تازگي وضع حمل كرده است، نگرانكنندهتر از شرايطي است كه پيش از اين توصيف شد. به اين حالت افسردگي پس از زايمان ميگويند. برخي علائم اين حالت، عدم احساس لذت، خلقي افسرده، اختلالات خواب، اضطراب مفرط، احساس گناه و بيكفايتي و حتي گاه افكار خودكشي است. در چنين مواردي به كمك پزشك نياز است. اكثر زنان احساس حركات جنين را معادل داشتن جنين زنده و تجربهاي فرحبخش ميدانند و اغلب اين احساس را با شريك زندگيشان در ميان ميگذارند.
دلبستگي روانشناختي به كودك از دوران جنيني و زندگي داخل رحمي آغاز ميشود و در ماههاي مياني بارداري، اكثر زنان تصويري ذهني از كودكشان دارند. حتي قبل از تولد، جنين موجود مجزايي تصوير ميشود كه داراي شخصيتي مختص خود است. بسياري از مادران با جنين خود صحبت ميكنند. شواهد اخير حاكي است، صحبت كردن با جنين، نه تنها با پيوند اوليه مادر- نوزاد ارتباط دارد بلكه با كوششهاي مادر براي داشتن يك بارداري سالم (مثلا از طريق كنار گذاشتن سيگار) مرتبط است. يك يا هر دو والد ممكن است آگاهانه يا ناخودآگاه درباره ورود كودك به خانواده و اثر آن بر روابط دو نفره خود مردد باشند. شوهر ممكن است از ناراحتي همسرش در حين بارداري و زايمان احساس گناه كند و برخي مردها، حتي ممكن است به تجربه حاملگي غبطه بخورند. زوجي كه پيش از اين عادت كردهاند، نيازهاي وابستگي همديگر را برآورده كنند، از اين پس بايد به نيازهاي برآورده نشده نوزاد جديد و كودك در حال رشد، توجه كنند. هرچند اكثر زوجها نسبت به اين مقتضيات واكنش مثبتي نشان ميدهند اما در برخي اين حالت ديده نميشود. در شرايط ايدهآل تصميمگيري براي صاحب فرزندشدن بايد با توافق هر دو شريك زندگي انجام شود، اما گاهي پدر يا مادر شدن بهعنوان وسيلهاي براي دستيابي به صميميتي در يك ازدواج پرتعارض يا اجتناب از مدارا با ساير مشكلات زندگي تلقي ميشود.
خلاصي از ۹ ماه بارداري
حاملگي اغلب به سه دوره تقسيم ميشود و هر دوره، 3 ماه است. در سه ماه نخست، زن باردار بايد با تغييرات بدني خود انطباق پيدا كند. بسياري از زنان دچار خستگي شديد ميشوند. در اين دوره عوامل شيميايي و موادي به نام هورمونها كه در خون جريان دارند بيثباتي خلق را موجب ميشوند؛ مثلا ممكن است فرد باردار زودتر از آنچه توقع ميرود، عصباني شود يا زود به گريه بيفتد و غيره. بسياري از زنان، اوايل بارداري از خطر سقط ميترسند و درباره حاملهشدن خود، به اعضاي خانواده و دوستانشان چيزي نميگويند.
سه ماه دوم اغلب بيش از ساير مراحل بارداري براي زن باردار ارضا كننده است. بازگشت انرژي و پايان يافتن تهوع و استفراغ به زن امكان ميدهد، احساس بهتري پيدا كند و هيجان بارداربودن را تجربه كند. رويداد مهم سه ماهه دوم بارداري، احساس حركات جنين است.
اين حالت، تصوير ذهني كودك آينده را در مادر تقويت ميكند. بسياري از باورهاي فرهنگي نوع حركات جنين را به شخصيت وي ربط ميدهند. وقتي اين باورها با توقعات زن فاصله داشته باشند، ممكن است در برخي زنان اضطراب يا افسردگي ايجاد كند. با اين حال اكثر زنان احساس حركات جنين را معادل داشتن جنين زنده و تجربهاي فرحبخش ميدانند و اغلب اين احساس فرحبخش را با شريك زندگيشان در ميان ميگذارند. اگر در خانواده كودكان ديگري وجود داشته باشند، اجازهدادن به آنها براي احساس حركات جنين، كمك ميكند تا آنها خود را براي ورود خواهر يا برادر جديد آماده كنند.
سه ماهه سوم در بسياري از زنان با ناراحتي جسمي همراه است. در برخي موارد لازم است به زن باردار اطمينان داده شود كه مدت كوتاهي پس از زايمان (عموما ظرف 4 تا 6 هفته) به حالت عادي باز ميگردند.
با نزديكشدن زمان زايمان، مسائل عملي مربوط به تولد نوزاد (مانند مراقبت از كودك، لباسهاي بچه و مسائل مالي) مطرح ميشوند. علاوه بر اين، آمادگيهاي لازم براي زايمان و مراقبت پس از زايمان (مانند اطلاعدادن پزشك، مراجعه به بيمارستان، مصرف داروي بيحسي و تغذيه با شير مادر در مقابل تغذيه با بطري) به عمل ميآيد.
والدين اغلب درباره برخي مسائل خاص مثل احتمال بدشكلي نوزاد نگرانند اما در بسياري موارد اين نگرانيها به زبان آورده نميشوند. اگر يكي از والدين يا هر دوي آنها با نزديكشدن تاريخ تخميني زايمان، اضطراب فزايندهاي از خود نشان دهد، اين موضوع و ساير مسائل اضطراببرانگيز نظير زايمان طبيعي در مقابل سزارين بايد با پزشك در ميان گذاشته شود.
اندوه پس از زايمان
حدود نيمي از زناني كه زايمان خود را پشت سر ميگذارند، دچار حالتي به نام اندوه پس از زايمان يا اندوه بچه ميشوند كه نوعي حالت غمگيني، ملال، گريههاي مكرر و وابستگي است. اين حساسيت كه ممكن است چندين روز طول بكشد، به تغييرات سريع سطوح برخي مواد شيميايي در بدن زن مربوط ميشود. صد البته كه استرس تولد نوزاد و آگاهي از افزايش مسوِوليت ناشي از مادرشدن نيز در ايجاد اندوه بچه دخيل است. اين حالت در تمامي فرهنگها و طبقات اقتصادي اجتماعي ديده ميشود و ارتباطي به داشتن سابقه اختلال رواني ندارد.
اندوه پس از زايمان، حدود سه تا پنج روز پس از زايمان شروع شده، چند روز تا چند هفته نيز به طول ميانجامد. در اين حالت، اطرافيان بايد حالتي حمايتگر داشته باشند تا اين دوره كوتاه بگذرد.
زنگ خطر
گاه وضعيت فردي كه به تازگي وضع حمل كرده است، نگرانكنندهتر از شرايطي است كه پيش از اين توصيف شد. به اين حالت افسردگي پس از زايمان ميگويند. برخي علائم اين حالت، عدم احساس لذت، خلقي افسرده، اختلالات خواب، اضطراب مفرط، احساس گناه و بيكفايتي و حتي گاه افكار خودكشي است. در چنين مواردي به كمك پزشك نياز است. اكثر زنان احساس حركات جنين را معادل داشتن جنين زنده و تجربهاي فرحبخش ميدانند و اغلب اين احساس را با شريك زندگيشان در ميان ميگذارند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼