احترام گذاشتن به کودکان، چقدر جلو برویم؟
دادن استقلال لازم به بچهها برای انجام کارهای شخصی خود، دادن فرصت برای شناخت تواناییها و استعدادهای خود، دادن امکان برای رشد امکانات نهفته درون آنها از مسائل لازم و قابل توجه اولیای محترم است.
شهرزاد: بچهها کوچک هستند چیزی نمیفهمند،آنها با ما بزرگترها خیلی فاصله دارند، هرچه میخواهید بگویید، هنوز خیلی مانده آنها حرفهای ما را بفهمند . امثال این تعبیرهاست که ما بزرگترها را نسبت به شناخت فرزندانمان دچار اشکال میکند.
ما گمان میکنیم چون سن آنها پایین است پس فهم آنها هم کم است یا چون هنوز خردسال هستند عقلشان هم کوچک است. درست است که آنها تجربه ما را ندارند یا معلومات آنها با دانش ما نباید مقایسه شود یا آگاهیها و برخوردهای ما با مسائل سرد و گرم ما را نسبت به آنها با تجربهتر کرده اما هیچ کدام دلیل آن نمیشود که آنها را در سن و سال خود و شخصیت خود دستکم بگیریم. دادن استقلال لازم به بچهها برای انجام کارهای شخصی خود، دادن فرصت برای شناخت تواناییها و استعدادهای خود، دادن امکان برای رشد امکانات نهفته درون آنها از مسائل لازم و قابل توجه اولیای محترم است.
برای رسیدن به این موضوع، رعایت نکات زیر بسیار ضروری است و به جاست که در این راه کتابهای فراوان مطالعه و با صاحب نظران بسیار رایزنیهای مربوط انجام شود.
اگر در خانه یا مدرسه یا جامعه ما به شخصیت کودک، بهای لازم را ندهیم، او خود را بیپشتوانه و در نتیجه بیبند و بار خواهد یافت و فردی سرکش، شرور و خودخواه بار خواهد آمد. در سیره رفتار پیامبراعظم صلی ا... علیه وآله و امامان بزرگوار علیهم السلام، فراوان به این مسئله برمیخوریم.
زمانی که رسول گرامی اسلام از سفری برمیگشتند و در مسیر بچهها به آن حضرت برخورد میکردند، پیامبر به آنها سلام میکرد (از رفتار همیشگی پیامبر بود)، به احترام آنها میایستاد و دستور میداد آنها را نزد او بیاورند. آنها را در بغل میگرفت برخی را بر شانه مینشاند و برخی را بر کتف خود سوار میکرد و به اصحاب خود نیز دستور میداد چنین کنند.
کشف استعدادها و توجه به این نکته
در زندگی دانشمندان یا هنرمندان جهان غالب اوقات به این نکته برمیخوریم که اولیا آنها اصرار بر رشته خاصی در مورد آنها داشتهاند ولی استعداد و علاقه آنها در رشته دیگری بوده است. در رشته بیگانه با سلیقه خود بسیار کند بودهاند ولی همین که والدین یا معلمان به استعداد خاص آنها پی بردهاند و آنها و آن را شکوفا کردهاند، به سرعت رشد کرده و در رده نوابغ جهان درآمدهاند. اینشتین، کپرنیک، میکل آنژ و سایر دانشمندان نمونههای عینی این نکته هستند.
اگر پدر و مادر اصرار در رشتهای که کودک به آن علاقه ندارد، بورزند، او را در یک بنبست یا زندانگونه قرار دادهاند که بدون اراده و میل و بدون صرف استعداد در آن رشته به ناچار سر میکند تا روزی مستقل شود و هزاران نفرین نهفته یا به زبان آمده به والدین خود نثار خواهد کرد و برعکس اگر به این مهم توجه شود او میتواند یکی از موثرترین عناصر برای خدمت به همه انسانها در جهان شود.
به کارگیری الفاظ و عبارتهای متناسب با شخصیت کودک
ممکن است در سنین پایینتر با الفاظی مانند بچه، پسرک، دخترک و آهای با تو هستم و.... با آنها سخن بگوییم اما چون رشد کودکگاه بیش از تصور عادی ماست وگاه با امکانات جدید و رسانههای جهانی، این حرکت سریعتر انجام میگیرد ما نیز لازم است الفاظ و کلمات سخن با آنها را تغییر دهیم.
همچنان که تحقیر ضرر دارد، احترام بیش از حد نیز در کودک شخصیت ثانوی کاذب ایجاد کرد و خود را تافتهای جدا بافته از دیگران تصور کرده و توقع بیجا و بالایی از جامعه خواهد داشت
قرآن به صورت صریح دستور میدهد «ولاتنابزرا با القاب»، با لقبهای ناپسند همدیگر را صدا نزنید. الفاظی چون خانم، آقا، فرزندم، عزیزم و... میتواند در این راستا موثر و مفید باشد.
اگر مادر کودکی این نیاز را درست برطرف نکند در بزرگی به سرعت جذب دوستان ناباب، اندیشههای مخرب و خدای ناکرده باندهای تبهکار و شرور شوند و به صورت کاذب و معکوس شخصیت خرد شده و تحقیرشده زمان کودکی را در خود ترمیم و به صورت سطحی و قالبی خود را قانع کنند.
آخرین نکته در این نوشته چند تکرار کوتاه است
الف- این مطالب برای بچههای معمولی و نرمال در نظر گرفته شده. برای بچههای ناسازگار ارثی یا مسالهدار روانی باید به متخصصان امر رجوع شود.
ب- همچنان که تحقیر ضرر دارد، احترام بیش از حد نیز در کودک شخصیت ثانوی کاذب ایجاد کرد و خود را تافتهای جدا بافته از دیگران تصور کرده و توقع بیجا و بالایی از جامعه خواهد داشت.
ج- تکریم و کشف استعدادها و... باید به صورت تدریجی و در درازمدت و با برنامهریزی کارشناسانه انجام شود تا در عمل مشکلی ایجاد نکند.
د- توجه به فضاهای ظاهری و فیزیکی، تهیه ابزارهای مالی مورد نیاز آموزشی و کمک آموزشی امکان بهره گرفتن از فرصتهای زمانی و امکانات مکانی نیز از مسائل مهم در این امر است.
ما گمان میکنیم چون سن آنها پایین است پس فهم آنها هم کم است یا چون هنوز خردسال هستند عقلشان هم کوچک است. درست است که آنها تجربه ما را ندارند یا معلومات آنها با دانش ما نباید مقایسه شود یا آگاهیها و برخوردهای ما با مسائل سرد و گرم ما را نسبت به آنها با تجربهتر کرده اما هیچ کدام دلیل آن نمیشود که آنها را در سن و سال خود و شخصیت خود دستکم بگیریم. دادن استقلال لازم به بچهها برای انجام کارهای شخصی خود، دادن فرصت برای شناخت تواناییها و استعدادهای خود، دادن امکان برای رشد امکانات نهفته درون آنها از مسائل لازم و قابل توجه اولیای محترم است.
برای رسیدن به این موضوع، رعایت نکات زیر بسیار ضروری است و به جاست که در این راه کتابهای فراوان مطالعه و با صاحب نظران بسیار رایزنیهای مربوط انجام شود.
اگر در خانه یا مدرسه یا جامعه ما به شخصیت کودک، بهای لازم را ندهیم، او خود را بیپشتوانه و در نتیجه بیبند و بار خواهد یافت و فردی سرکش، شرور و خودخواه بار خواهد آمد. در سیره رفتار پیامبراعظم صلی ا... علیه وآله و امامان بزرگوار علیهم السلام، فراوان به این مسئله برمیخوریم.
زمانی که رسول گرامی اسلام از سفری برمیگشتند و در مسیر بچهها به آن حضرت برخورد میکردند، پیامبر به آنها سلام میکرد (از رفتار همیشگی پیامبر بود)، به احترام آنها میایستاد و دستور میداد آنها را نزد او بیاورند. آنها را در بغل میگرفت برخی را بر شانه مینشاند و برخی را بر کتف خود سوار میکرد و به اصحاب خود نیز دستور میداد چنین کنند.
کشف استعدادها و توجه به این نکته
در زندگی دانشمندان یا هنرمندان جهان غالب اوقات به این نکته برمیخوریم که اولیا آنها اصرار بر رشته خاصی در مورد آنها داشتهاند ولی استعداد و علاقه آنها در رشته دیگری بوده است. در رشته بیگانه با سلیقه خود بسیار کند بودهاند ولی همین که والدین یا معلمان به استعداد خاص آنها پی بردهاند و آنها و آن را شکوفا کردهاند، به سرعت رشد کرده و در رده نوابغ جهان درآمدهاند. اینشتین، کپرنیک، میکل آنژ و سایر دانشمندان نمونههای عینی این نکته هستند.
اگر پدر و مادر اصرار در رشتهای که کودک به آن علاقه ندارد، بورزند، او را در یک بنبست یا زندانگونه قرار دادهاند که بدون اراده و میل و بدون صرف استعداد در آن رشته به ناچار سر میکند تا روزی مستقل شود و هزاران نفرین نهفته یا به زبان آمده به والدین خود نثار خواهد کرد و برعکس اگر به این مهم توجه شود او میتواند یکی از موثرترین عناصر برای خدمت به همه انسانها در جهان شود.
به کارگیری الفاظ و عبارتهای متناسب با شخصیت کودک
ممکن است در سنین پایینتر با الفاظی مانند بچه، پسرک، دخترک و آهای با تو هستم و.... با آنها سخن بگوییم اما چون رشد کودکگاه بیش از تصور عادی ماست وگاه با امکانات جدید و رسانههای جهانی، این حرکت سریعتر انجام میگیرد ما نیز لازم است الفاظ و کلمات سخن با آنها را تغییر دهیم.
همچنان که تحقیر ضرر دارد، احترام بیش از حد نیز در کودک شخصیت ثانوی کاذب ایجاد کرد و خود را تافتهای جدا بافته از دیگران تصور کرده و توقع بیجا و بالایی از جامعه خواهد داشت
قرآن به صورت صریح دستور میدهد «ولاتنابزرا با القاب»، با لقبهای ناپسند همدیگر را صدا نزنید. الفاظی چون خانم، آقا، فرزندم، عزیزم و... میتواند در این راستا موثر و مفید باشد.
اگر مادر کودکی این نیاز را درست برطرف نکند در بزرگی به سرعت جذب دوستان ناباب، اندیشههای مخرب و خدای ناکرده باندهای تبهکار و شرور شوند و به صورت کاذب و معکوس شخصیت خرد شده و تحقیرشده زمان کودکی را در خود ترمیم و به صورت سطحی و قالبی خود را قانع کنند.
آخرین نکته در این نوشته چند تکرار کوتاه است
الف- این مطالب برای بچههای معمولی و نرمال در نظر گرفته شده. برای بچههای ناسازگار ارثی یا مسالهدار روانی باید به متخصصان امر رجوع شود.
ب- همچنان که تحقیر ضرر دارد، احترام بیش از حد نیز در کودک شخصیت ثانوی کاذب ایجاد کرد و خود را تافتهای جدا بافته از دیگران تصور کرده و توقع بیجا و بالایی از جامعه خواهد داشت.
ج- تکریم و کشف استعدادها و... باید به صورت تدریجی و در درازمدت و با برنامهریزی کارشناسانه انجام شود تا در عمل مشکلی ایجاد نکند.
د- توجه به فضاهای ظاهری و فیزیکی، تهیه ابزارهای مالی مورد نیاز آموزشی و کمک آموزشی امکان بهره گرفتن از فرصتهای زمانی و امکانات مکانی نیز از مسائل مهم در این امر است.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼