بی تدبیری سینماگران و مهجوریت سینمای کودک
انگار سینمای کودک شاگرد تنبل کلاس شده و معلمانش هم دست به تنبیه زدهاند! تنبیهی از روی بی تدبیری که دامن سینمای ایران را هم گرفته است.
خبرگزاری میراث فرهنگی - گروه فرهنگ و هنر - نام سینمایش کودکانه است اما در برخی از سالهای عمرش به قامت سینمای ایران بالا آمد؛ از دونده، خانه دوست کجاست، مسافر، هفت تیرهای چوبی، گلنار، و الو الو من جوجو ام گرفته تا مدرسه موشها، دزد عروسکها، خواهران قریب و کلاه قرمزی؛ اولین تجربههایی که نمونه های خوب و موفقی برای امروز نیز هست .
این فیلم ها از ساختههای کارگردانانی چون امیر نادری، عباس کیارستمی، شاپور قریب، کامبوزیا پرتوی، مرضیه برومند، محمدرضا هنرمند، کیومرث پوراحمد، ایرج طهماسب، ابراهیم فروزش و ... است که نه فقط در ژانر کودک که در نگاه عمومی به سینمای ایران نیز از جمله بهترینها هستند.
حالا فعالان و دوستداران سینمای کودک و نوجوان از بیرونقی این نوع از سینما گله میکنند. میگویند این سینما مهجور مانده، مورد بیمهری قرار گرفته و همچون بچه یتیم با آن رفتار می شود؛ سهمی از اکران به آن نمی دهند، فیلمنامه ها بیکیفیت هستند و جذابیت ندارند!
متولیان سینما نیز همچون والدین، به این کودک تنها وعده دادند و هنوز هم می دهند. از راهاندازی سالنهای سینمای کودک در کشور و ساماندهی وضعیت اکران برای این فیلمها میگویند و پیشنهادهایی چون زنگ سینما در مدارس، تاسیس بنیاد سینمای کودک و ... میدهند.
جای سوال اینجاست که همگی به ضرورت وجود سینمای کودک و نوجوان رسیدهاند اما چرا گامی برای تقویت این مهم بر نمیدارند!؟
در مقطعی به میزگردهای آسیب شناسی سینمای کودک آن هم تنها در روزهای برپایی جشنواره بینالمللی سینمای کودکان و نوجوانان بسنده کردند که در آنها ماجرا به تعریف سینمای کودک با عناوینی چون «فیلم درباره کودک» و «فیلم برای کودک» کشیده شد و در نهایت کسی از این بررسیها و گفت و گوها نیز جوابی نگرفت.
آنچه که در این غفلت ها روشن و واضح است، باقی ماندن تنها نام سینمای کودک و نزول تولید و کیفیت این گونه فیلمهاست که به دنبالش فاصله کودک و نوجوان از صندلیهای سینما، نزدیک و نزدیکتر شدن آنان به بازیهای رایانهای خارجی و شبکههای ماهوارهای و به بیان دیگر دودستی تقدیم کردن مخاطب کودک به رقیب را داشته و دارد.
بارها تاکید شده که حرکت و رشد سینمای کودک و نوجوان نیازمند یک استمرار در بخش تولید و اکران است و با اتفاقات مقطعی نمی توان در این عرصه به هدف رسید. اما با وجود بیمهریهای مسئولین، کارگردانان و تهیه کنندههایی هستند که هنوز دغدغه سینمای کودک دارند.
«ایرج طهماسب» و «حمید جبلی» از این دست هنرمندان هستند که در هر شرایطی قشر کودک برایشان مهم است و برای احیای سینمای ویژه آنان تلاش میکنند.
حدود 10 ماه از اکران «کلاه قرمزی و بچه ننه» به عنوان پرمخاطبترین فیلم سینمای ویژه کودک پس از سالهای بیرونقی این نوع سینما میگذرد و هنوز فیلمی که بتواند اینگونه مخاطب کودک را به سینماها بکشاند، اکران نشده است.
حالا «مرضیه برومند» دیگر کارگردان دلسوز سینمای کودک دست به کار شده و میخواهد با ساخت «مدرسه موشهای 2» بار دیگر خاطرات خوش این مدرسه را برای کودکان سه نسل تکرار و سینمای کودک را احیا کند.
این در حالی است که مسئولین از سویی دیگر، سینمای کودک را مورد بیمهری قرار میدهند و تنها با برپایی جشنواره کودک و نوجوان، سالی یکبار به این سینمای رو به زوال سر میزنند که اگر این رویداد هنری هم نبود، شاید تاکنون فاتحه این سینما خوانده شده بود؛ جشنواره ای که پس از 26 سال برگزاری، هنوز در مکان برپاییاش سرگردان است.
امروز سینمای کودک در برنامه جشنوارهای فهرست میشود که حتی برگزاری چند روزه آن هم مثل گذشته در میان کودکان و نوجوانان هیجانی ایجاد نمیکند. چند سالی است که فیلمهای کودک فارغ از توجه به وضعیت اکرانشان فقط برای این ساخته میشوند که جشنواره بینالمللی کودک و نوجوان برگزار شود چراکه بسیاری از فیلمهای دورههای گذشته این جشنواره هنوز رنگ اکران به خود ندیدهاند.
قضیه سینمای کودک و نوجوان مهمتر و جدیتر از این حرفهاست. شاید اصلیترین دلیل فاصله گرفتن سینمای کودک از جایگاه واقعی اش به ترکیب عوامل سازنده و نوع سیاستگذاریهای آن معطوف باشد.
ماجرا به بیتدبیری، سوء مدیریت، کم کاری، فقدان خلاقیت و ... بر میگردد. مدیران از نبود خلاقیت، نوآوری و جذابیت داستانهای رسیده به دستشان گله میکنند و سینماگران از نبود حامیان مالی و وضعیت اکران.
به نظر میرسد سامان بخشیدن به این اوضاع و حداقل روشن نگه داشتن چراغ سینمای کودک، نیازمند توجهی ویژه از سوی مدیریت کلان فرهنگی، آسیب شناسی، برنامه ریزی در تولید و نمایش فیلم ها و همچنین رسیدن به همآهنگی میان سازمانها و نهادهایی است که در این زمینه وظایف موازی دارند.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼