نکات مهم بچه داری، چهار اصل به یاد ماندنی
می دانم که گفتن اینکه در بچه داری این من هستم که چیزهایی یاد گرفته ام که چند سال پیش حتی درکی هم از آنها نداشتم، کلیشه ای بیش نیست ولی حقیقت دارد.
گروه ترجمه نینیبان: می دانم که گفتن اینکه در بچه داری و بزرگ کردن بچه هایم این من هستم که چیزهایی یاد گرفته ام که چند سال پیش حتی درکی هم از آنها نداشتم، کلیشه ای بیش نیست ولی حقیقت دارد. درواقع هراندازه بچه های من بزرگ تر می شوند، بیشتر احساس می کنم که از تعامل با آنها چیزهای بیشتر یاد می گیرم.
4 نکته که با بزرگ شدن بچه ها یاد گرفتم اینها هستند:
1. خدا را شکر من دخترم را دارم که کمکم می کند که تصمیم بگیرم چه چیزی بپوشم و نپوشم. نمی دانم 13 سال پیش چه کار می کردم ولی ظاهرا اصلا درست انتخاب نمی کردم. اینکه دخترم مرتب به من یادآوری می کند که شخصی را در زندگی دارم که می تواند صادقانه نظرش را در مورد طرز لباس پوشدن من بگویید، خیلی چیز خوبی است.
2. ما دخترمان را فقط یک ماه به اردو فرستادیم و درحالیکه نگران بودم که او حوصله اش برای ماه دوم سر برود، اما این کار در واقع به نفع او بود. برای اینکه او در یک ماه که برنامه خاصی از قبل برایش چیده نشده بود، مهارت های بیشتری یادگرفته و مدل موهای متفاوت تری یاد گرفته و تقریبا خودش کارهای خودش را انجام می داد. گاهی اوقات به عنوان پدر ومادر فکر می کنیم که باید برای بچه هایمان برنامه ریزی کنیم تا آنها وقت خود را هدر ندهند. ولی من یادگرفتم که درهمان مدتی که فکر می کنم آنها وقت هدر می دهند، بچه های ما می توانند بفهمند که چه کسی هستند و چه می خواهند.
3.هیچ گاه قضاوت طولانی مدت در مورد اینکه بچه شما چه کاره باید بشود یا بکند، انجام ندهید. بگذارید خودشان به این نتیجه برسند. من و شوهرم معتقد بودیم که بچه ما هرگز از ورزش کردن لذت نخواهد برد. من او را در یک مدرسه فوتبال ثبت نام کردم و او واقعا افتضاح بود. بی خیال شدم و اجازه دادم سراغ چیزهایی که برایش جالب هستند برود. بعد او را در کلاس بسکتبال گذاشتم و البته خیلی هم تحت فشار نگذاشتم. فقط می خواستم روزهای تعطیل فعالیتی داشته باشد. بچه من به مرور زمان به بسکتبال و حتی بیسبال و فوتبال و کلا ورزش علاقه مند شد. بگذارید خودش بفهمد به چه چیزی علاقه دارد.
4. من واقعا از وقت گذراندن با بچه هایم به اندازه مردم عادی لذت می برم. خودم به آنها گفته ام که وقتی بچه تر بودند، اصلا حوصله وقت گذراندن با آنها را نداشتم. اینکه به آنها بگویم که از عوض کردن پوشک ، لالایی خواندن ، غذا دادن و بچه داری لذت نمی بردم، واقعا چیز بدی است؟ که حاضر بودم به شخص دیگری پول بدهم که این کارها را به جای من بکند و بچه هایم را بزرگ کند. اما الان خوشحالم که خودم این کار را کردم. برای اینکه الان به آنها نگاه می کنم و می بینم چه زمانی را با هم گذرانده ایم و حالا از شخصیت و موفقیت آنها لذت می برم، برای اینکه دراین مدت کنار آنها بودم. با فکر کردن به اینکه وقتی بچه بودند چه شخصیتی داشتند حس نوستالژیک به من دست نمی دهد و عاشق شخصیت امروزی آنها هستم.
برای ارسال نظر کلیک کنید
▼